فرانسه و دروغ آزادی
نامه کمتر دیده شده مرحوم حاج احمد خمینی به همسرشان؛ از تبعیدگاه فرانسه/1
بهبهانه سالروز ورود امام خمینی به تبعیدگاه سوم
...از حال ما بخواهی همگی خوب هستیم؛ گوش به حرف روزنامهها و زید و عمرو نکن که میدانم نمیکنی، آقا بحمدالله خوب است و مشغول چه مشغولی. درست است که کارش زیاد است ولی مهیا هم شده است.
وضع ما اینجا معلوم نیست مرتب از طرف الیزه که آقا سر ما را کلاه گذاشتید و یک مرتبه در این دیار که نامش به آزادی همه جا را گرفته است، وارد شدی ولی آخر ما با ایران معاهدات اقتصادی داریم و سایر کشورها هم دست کمی از فرانسه ندارند، موجه وحشتشان شده است. مرزها را برای این پیرمرد نه تنها نگشودهاند که شديد كنترل میکنند. دیروز قرب دو هزار پسر و دختر در سالنی جمع شده بود از سراسر اروپا تا په سخنرانی امامشان گوش دهند که ناگهان نماینده ژیسکار ديستن با دستی لرزان که فکر میکرد وارد درباری میشود و از سادگی اوضاع تعجب کرده بود، از رفن ایشان با کمال احترام جلوگیری کردند.
میبینی که این غرب است که یک عمر است ما را به اسم آزادی بازی میداده. اینجا با شرق تنها این فرق را دارد که در اینجا با پنبه سر میبرند و در شرق با شمشير؛ ولى ماحصل یکی است. این مرد که برای نجات امتش لباس مرجعتش را در نجف کند و یک مرتبه با یک تصمیم محیرالعقول از نظر آخوندی، خود را با حصارهای تنیده از همه چیز غير از اسلام رهانید در فضایی خود را یافت که این بار دربانانش همه به دوشکشندگان پرچم آزاديند. او با دست لرزانش - که لرزشش این روزها بیشتر شده است - از فرودگاه بغداد پیامی برای مردمش که خود را جلوی گوله غرب و شرقی میدهند، فرستاد و در اعلامیهها نیز همچون همیشه میغرد که اگر قطعه قطعهام كنند، دست از کار نمیکشم.
ما در غرب، غريبیم؛ چرا که فکر میکردیم در اینجا چیزی را مییابیم که شرق فاقد آن است و آن آزادی است، شاید بیش از سیصد خبرنگار و فیلمبردار بر سر پیر مرد ريختهاند که همه بالاتفاق در این روزها نوشتهاند که هر چه هست زیر سر این یک مشت استخوان است و جلودار اینها بیش از ۱۰۰ پلیس فرانسه که به اسم محافظ چون نجف شديدا همه جا را کنترل
کردهاند و الحق که دنیایی است و پیرمرد به تمام اینها میخندد و معتقد است که همه کشک است و کسی به او هیچکاری ندارد و من هم به هر دو معتقد یعنی اعتقاد به طرفين دو ضد.(1)
امشب آقا محمود [بروجردی داماد امام] گفت که آمدهای تهران و همه رفتهاند قم و دیگر هیچ نگفت. آخر تو تنها آمدهای تهران که چی؟ آیا حسین طوری شده خودت خدای ناکرده بلایی سرت آمده؟ آقا محمود ساکت بود، امیدوارم که مواظبت کنند. خانم احساس ناراحتی و اظهار تنهایی کرده است، با اینکه وضعمان هيچ معلوم نیست و بناست اینجا را ترک کنیم با این وضع میخواهیم که این زن که زندگی پر ماجرایش دیدنی است را بیاوریم هر چه شد، شد. زنی که زندگیاش را بر برگ غربت نوشتهاند.
اوضاع اینجا: تیپها مختلف، عقايد متضاد، حرفها مترادف و محتوا و مفهوم در صورتی که ترادف در کلام باشد قهرا یکی است و ژستها مشترک، شکایات متناقض، و دین آری دین، دینِ یک بعدی، که حرکت رکوع را موج میداند که در نهایت شاه را بر میدارد!!(2)
اگر بگویی چه گل قشنگی است فریاد اعتراض که مردم زیر شکنجه اند(3) و من در این محیط مسمومیتم قطعی و قهری است، اکثرا با شور و شوقي و کثیرا بیاطلاع و تک توکهایی که مطلب دستشان است خیلی ناکس(4) و فهیم
و اما محيط غرب همه سگ باز و اگر راستش را بخواهی همهی سگها آدم باز. و منزل ما سه اتاق دارد یکی برای آقا و یک اتاق
1/2x1/5
پرای من که درش توی اتاق آقا باز میشود و اگر احتیاجی شود، درها صدا دار و من [برای رعایت حال آقا] از پنجره به حیاط میروم و باید مواظب باشم که افسر روبروییم تیرم نزند به عنوان یک تروریست!! میبینی که چه شلم شوربایی است! در اتاقی دیگر ۱۰ نفر میخوابند که در اتاق آقا توی اون باز میشود یعنی من اگر بخواهم بیرون بروم باید از اطاقم برم توی اطاق آقا از آنجا باید برم توی اطاق ده نفری [ و در آن اطاق ده نفری] همه تا قبل از خواب وزير و وکیل مملکت آینده!! و بر سر رئیسجمهور این ملک دعوا، همین حالا یاد حرف جلال افتادم که میگوید روشنفکران ما از هر چهار نفر دور میز یک رئیس جمهور! الحق همین طور است. همین الان نماينده ابو عمار آمده است که ياسر گفته است که این مردی که میگوید من فرودگاه به فرودگاه میروم تا حرفم را بزنم باید بیاید اینجا تا به این عربها شجاعت را یاد دهد، گمانم خیال دارد آقا آنجاها شهید شود من که نیستم!! ...
ماخذ: از غربت غرب تا رحمت انقلاب اسلامی، فصلنامه پانزده خرداد، شماره2، زمستان 1383)
توضیحات نامه در ادامه...
نامه کمتر دیده شده مرحوم حاج احمد خمینی به همسرشان؛ از تبعیدگاه فرانسه/3
متن نامه
توضیحات:
1. منظور مرحوم حاج احمد خمینی این است که ایشان از یکسو به اطمینانی که حضرت امام میداده آگاهی و ایمان داشت و از سوی دیگر در برابر عشقی که به امام داشت و با آگاهی که از حجم دشمنیها و توطئههای مخالفین داشته است، نسبت به احتمال هرگونه اتفاق سوئی نگران بوده است.
2. اشاره به برداشت رایج و منفی متحجرین از اسلام که با مبارزه با شاه و بیدادگری مخالف بوده و معتقد بودند فقط باید دعا کرد و نماز خواند.
3. اشاره به افراطیگریها و روحیات نامتعادلی که در اوایل انقلاب تحت تأثیر روحیه انقلابیگری بر بسیاری از انقلابیون بهویژه جوانان در آن ایام دارد که همه چیز را حتی مسائل ذوقی و احساسی و عرفانی از دریچه برخورد انقلابی مینگریستند.
4. اشاره به سیاستبازانی که برای عقب نماندن از قافله انقلاب و بهرهبرداریهای بعدی در نوفللوشاتو گرد آمده بودند، چهرههایی همچون بنیصدر و قطبزاده و همفکرانشان از لیبرالها و ملیگرایان و دیگران...
ضمیمه: مقاله «از غربت غرب تا رحمت انقلاب اسلامی؛ یادی از یادگار امام»، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره2، زمستان 1383
💠 امام خمینی رضوان الله تعالی علیه:
همین کارهای شما عبادت هست، چون به کشور آبرو می دهید.
🔹اینها از ایران ترسیده اند،نه از افراد بلکه از این انسجام و اینکه پلیس و ارتش و دولت در خدمت مردم هستند و مردم پشتیبان آنها می باشند که اگر برای یک پلیس در خیابان گرفتاری پیدا شود مردم در رفع آن همکاری می کنند.
🔹این به خاطر آن است که همه در خدمت اسلام هستند و پلیس هم در خدمت اسلام است. همین کارهای شما عبادت است چون شما به کشوری آبرو می دهید.
📚صحیفه نور ، جلد ۱۶ ، صفحه ۲۰۶
🔵هفته نیروی انتظامی گرامی باد.
♦️ ️امام خمینی رضوان الله تعالی علیه:
آمریکا از ملت ایران سیلی خورده است ...این ها( ضد انقلاب فراری) قابل آدم نیستند.