🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۴)
🖊احمدحسین شریفی
همانطور که اشاره کردیم پروژه #علامه_مصباح در اسلامیسازی علوم انسانی را نباید منحصر در اقدامات علمی و نظریهپردازی دانست؛ افزون بر آن، اقدامات تربیتی و پرورشی و انگیزشی فراوانی را نسبت به کنشگران حوزه علوم انسانی نیز مدیریت کردند.
وی معتقد بود کنشگران بیاعتقاد و بیانگیزه میتوانند بهترین نظریه و بهترین متن را هم از کارآیی و کارآمدی بیاندازند:
زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود
به همین دلیل، بخش زیادی از اقدامات عملی ایشان، معطوف به ایجاد «سودای سربالا» و تقویت ایمان و انگیزه تحولخواهی در میان کنشگران #علوم_انسانی بود.
در بعد تحول در کنشگران ایشان دو کار عمده را لازم میدانستند:
نخست، تحولات معرفتی در کنشگران، یعنی استادان، دانشجویان و مدیران حوزۀ علم. معتقد بودند باید دربارۀ مبانیِ فکری کار شود. برای رسیدن به این مقصود هم مبانی پنجگانه (معرفتشناختی، هستیشناختی، انسانشناختی، الهیاتی، و ارزششناختی) را «تدریس» میکردند و هم درباره آنها و بر اساس آنها کتابهای متعددی را «تدوین» کردند و هم دورۀ «طرح ولایت» را «طراحی» کردند. تحول معرفتی را برای همۀ کنشگران حوزه علم نه تنها لازم بلکه آن را پایه و ریشه هر گونه تحول پایدار و مستحکم میدانستند.
افزون بر این، بر اخلاقِ پژوهش و اخلاق علم نیز تأکید داشتند؛ زیرا برای ایجاد تحول در علوم انسانی نیازمند بردباری و همتهای بلند هستیم. در این زمینه باید نگاه واقعبینانه و همچنین قدرت و شهامتِ علمی ایجاد شود؛ زیرا مقابله با این جریان و رودررو شدن با جریان قدرتمند و پرزور علوم انسانی غربی، «شهامت علمی» بالایی میخواهد.
همواره تأکید میکردند که نباید عجله کرد. کار علمی و فرهنگی زمانبر است. دربارۀ اخلاق فردی هم بر اخلاص، توکل و بهطور ویژه نیت پاک تأکید داشتند و میفرمودند: «شما مخلصانه برای خدا باشید، خداوند کمک میکند.»
🔻ادامه دارد
#علوم_انسانی_اسلامی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴بیحجابی و سلامت روان اجتماع!
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻چند روزی است که کلیپی از سخنرانی جناب دکتر خدایاریفرد، در دفاع روانشناسانه از بیحجابی در حال پخش است.
همه سخن وی این است:
«تا زمانی که کسی با چادر و روسری میآید، این خودش است و کسی که بدون چادر و بدون حجاب میآید این هم «خودش» است و این، برای سلامت روان اجتماع بیشتر به نفع جامعه است تا اینکه یک چیز دیگری از خودمان به نمایش بگذاریم.»
روح استدلال این استاد محترم این است که حکومت باید اجازه دهد مردم آنگونه که هستند در انظار عمومی ظاهر شوند و الا اگر آنها را بر غیر خواستهشان اجبار کند، نه تنها هرگز موفق نخواهد شد، سلامت روان اجتماع را نیز به خطر خواهد انداخت!
🔸در این رابطه چند سؤال از این استاد محترم میپرسم:
1⃣به چه دلیل اگر هر کس آنگونه که شخصاً دوست دارد، در انظار عمومی ظاهر شود، سلامت روان «جامعه» تأمین میشود؟ آیا اگر کسی صرفاً بر اساس خواستههای شخصی خود در جامعه ظاهر شود و هیچ احترامی برای دیگران و هنجارهای آنان قائل نباشد، اساساً جامعهای باقی میماند که شما از سلامت روان آن سخن بگویید؟
2⃣انسانها را تا کجا مجاز میدانید «همانگونه که هستند» در اجتماع ظاهر شوند؟ آیا جنابعالی به عنوان یک روانشناس، برای این خودگرایی و فردگرایی در عرصه زیست اجتماعی حد و مرزی قائل هستید؟ آیا در همه عرصهها، توصیه روانشناختی جنابعالی این است که برای تأمین سلامت روان جامعه، افراد لازم است آنگونه که هستند ظاهر شوند؟ مثلا در رانندگی، در عمل به مقررات اجتماعی، قوانین مدنی، جزایی، کیفری و امثال آنها نیز همین توصیه را دارید؟ اگر خیر، چرا؟ چه تفاوتی میان آن قوانین و هنجارها با قانون حجاب وجود دارد؟
3⃣این مبنای روانشناختی جنابعالی چه نسبتی با توصیههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی اسلام دارد؟
4⃣آیا اگر هر کسی همانگونه که هست و همانگونه که دوست دارد در اجتماع ظاهر شود، نظم و انضباط و حقوق اجتماعی تأمین میشود؟ اگر خواست کسی با خواست شما در تعارض بود، حق تقدم با کدامیک است؟ اگر کسی دوست داشت که به هنگام رانندگی مرتب بوق ماشین خود را آن هم با صدایی گوشخراش به صدا درآورد، آیا دیگران حق دارند که جلوی او را بگیرند یا خیر؟ آیا اگر جلوی او گرفته شود، سلامت روان او به خطر نمیافتد؟ اگر فی المثل دانشجوی شما دوست داشت با رکابی و شلوارک و قلیان در کلاس شما حاضر شود، آیا شما به او اجازه میدهید؟
5⃣آیا از منظر روانشناسی جنابعالی، انسانها هیچ وظیفهای نسبت به دیگران و نسبت به جامعه ندارند؟ فقط و فقط باید «آنگونه که هستند» ظاهر شوند؛ حتی اگر به قیمت ایجاد بیثباتی خانوادگی دیگران تمام شود؟ آیا آدمیان نسبت به هنجارهای اجتماعی هیچ مسئولیتی ندارند؟
6⃣اگر خواستههای فردی کسی، نه تنها هیچ سود و منفعتی برای جامعه نداشته باشد؛ بلکه آسیبهای جنسی و جسمی هم بر جامعه وارد کند باز هم سلامت روان اجتماع را در آن میبینید که هر کس خودش باشد؟
🔹و دهها پرسش دیگری که «این زمان بگذار تا وقت دگر.»
#علوم_انسانی
#حجاب
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🟢علوم انسانیِ بیگانه با «انسان ایرانی»
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«علوم انسانی مُقَفَّل»، «علوم انسانی مُعَطّل»، «علوم انسانی مُسَخّر»، «علوم انسانی مُحتضَر»، «مرگ علوم انسانی» از جمله اصطلاحاتی است که مدتهاست، با نگرانی و ناامیدی در بیان و بنان عدهای از دغدغهمندان و متخصصان «علوم انسانی وارداتی» در کشور ما مطرح شده و میشود. دائماً و به هر بهانهای از بیمهری و بیاعتنایی مردم و مدیران به علوم انسانی مینالند. و همین بیمهری و بیتوجهی به دادههای علوم انسانی و به عالمان علوم انسانی را دلیل احتضار و بلکه مرگ علوم انسانی در ایران میدانند!
🔸بنده هرگز چنین نگاهی به «علوم انسانی» ندارم. بلکه اهمیت و ضرورت آنها را برای مدیریت فرهنگی، علمی، اقتصادی و سیاسی کشور به مراتب بیش از علوم طبیعی میدانم. و به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، علوم انسانی را «هوای تنفسی» مجموعههای نخبه و «عهدهدار هدایت جامعه» و «نرمافزار» فردسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی میدانم. و معتقدم نه مردم و نه مدیران جامعه اسلامی نمیتوانند به علوم انسانی بیاعتنا و بیتوجه باشند. مگر کسی میتواند خود را بینیاز از هوا برای تنفس بداند؟ و مگر جامعه را بدون نرمافزار میتوان اداره کرد؟!
در عین حال، واقعیت این است که هم مردم و هم مسؤولان آگاه در جامعه ما، به حق، به «علوم انسانی موجود» بیاعتماد و درنتیجه بیاعتنایند. و نرمافزار موجود را «نرمافزاری ویروسی» و بلکه یک «بدافزار معرفتی» برای اداره جامعه میدانند.
پیشنهاد بنده به دغدغهمندان این است که به جای گلایه نسبت به این بیمهریها، بهتر است درباره چرایی آن، تحلیل و تحقیقی جامع صورت دهند.
به راستی وقتی مدعیان علوم انسانی به مسائل واقعی مردم و باورها و ارزشهای آنان بیتوجهی میکنند و هیچ ابزار و روش و واژگانی برای توصیف و تفسیر و تبیین و تقویت یا اصلاح آنها در اختیار ندارد، چرا باید مورد توجه مردم و مسئولان (که آنها نیز از جنس همین مردماند و دغدغه مسائل همین مردم را دارند)، قرار گیرند؟
وقتی مدعیان روانشناسی و جامعهشناسی در کشور ما با عینک «فکر غربی» و با «فرهنگ انسان غربی» و با تکیه بر «انسانشناسی داروینیستی و اگوستکنتی» و «نظام ارزشی لیبرالی» به تحلیل کنشهای فردی و اجتماعیِ «انسان ایرانی اسلامی» میپردازند، نه تنها از نگاه مردم، که از نگاه فرهیختگان جامعه اسلامی نیز «همان به که بمیرد.»
وقتی مردم میبییند که با انتشار کوچکترین خبری درباره یک ناهنجاری اخلاقی در گوشهای از کشور، همه باورها و ارزشهای آنان توسط عدهای از مدعیان روانشناسی و جامعهشناسی و مردمشناسی به سخره گرفته میشود، چرا باید آنها را باور کنند؟
وقتی مردم میبینند که بزرگترین و مهمترین عنصر هویتبخش و انسجامبخش اجتماعیشان یعنی «محرم و صفر» هیچ جایگاهی در تحلیلهای اقتصادی و اجتماعی و روانشناختی و سیاسی مدعیان علوم انسانی ندارد، چرا باید به آنها اعتنایی کنند؟
وقتی مردم میبینند که فلان دانشمند بزرگ روانشناسی با برافروختن رگهای گردن و با حالتی عصبانی و دور از منطق علمی و با عینک روانشناسی غربی و لیبرالی علیه حکم الهی #حجاب و علیه فرهنگ چند هزارساله پوشش ایرانیان، موضعگیری میکند، آیا میتوانند باور کنند که چنین نگاهی، از روی علم و تحقیق بیان میشود؟!
#علوم_انسانی
#روانشناسی
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢از «مسألهمحوری» تا «مسألهگزینی»
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر پژوهشی علیالقاعده واکنشی علمی در برابر مسألهای است. به تعبیر دیگر، «مسألهمحوری»، از ذاتیات هر نوع پژوهشی است.
اما آنچه که مهم است، «مسألهگزینی» است. آنچه که ارزش و اعتبار پژوهش را مشخص میکند، نوع مسألهای است که دنبال میشود:
هر کجا مشکل، جواب آن جا رود
هر کجا کشتی است، آب آنجا رود
اینکه آیا آن مسأله از «مسائل واقعی» است یا مسألهای توهمی و خیالی است؟ و اینکه آیا حل آن نیازی از نیازهای فردی و اجتماعی و تمدنی را تأمین میکند یا صرفاً یک نیاز و دغدغه کاملاً شخصی است؟
حقیقت آن است که خود مسألهگزینی هم نیازمند پژوهش است. نیازمند دانش گسترده است:
هم سؤال از علم خيزد هم جواب
همچنان که خار و گُل از خاک و آب
«درگیر شدنِ متخصصان و حتی دانشجویان علوم انسانی با مسائل و چالشهای کشور»، از مهمترین شرایط احساس نیاز به تحول در #علوم_انسانی و علوم طبیعی است.
#پژوهش
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹