eitaa logo
کانال سید سراج الدین جزائری
22.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
11 فایل
شهیدتر ز شهیدان بی کفن، #شاعر غریب تر ز #نویسنده ها، #کتابفروش . یک جوان نسبتا خییییلی معمولی ارتباط : @seyedseraj اگر حرفی رو نخواستی رو در رو بگی👇 https://eitaayar.ir/anonymous/F902.WG72a ⛔تبلیغات ندارم⛔ ‌. کپی و برداشت از مطالب جایز
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال سید سراج الدین جزائری
این یک روایت واقعی است امروز برای انجام یک کار پیش‌پا افتاده رفتم گمرک شهرکرد، کاپوتاژ خودرو. روزه
11.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به نیابت همه‌ رفقای شناخته و نشناخته کانال امشب مشرف می شیم. ان شاالله به زودی از این تجربه شیرین می نویسم. اگه ماشین کم مصرف باشه و کامل پر باشه یکی از کم هزینه ترین انواع سفرها به عراق و عتباته... کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
قسمت0⃣ اصل ایده بخاطر تصمیم دیر موقعمون برای این سفر بود. عملا امکان‌هماهنگ کردن تور نبود.روزهای آخر بلیط پرواز هم خیلی قیمتش بالا رفت🤬 به طوری که اگه میخواستیم با پرواز بریم و هتل بگیریم تقریبا هزینه هر نفر می شد ۳۰ میلیون تومان و از قرار ۶ نفر و نصفی که بودیم می شد حدود ۱۸۰ میلیون تومان😱 و برامون امکان هزینه کردن نبود😥. سفر اتوبوسی هم با وجود سید محمدحسین (نوزاد) یکم سخت به نظر می رسید. یه راه هم استفاده از سواری های ۶ نفره عراقی (GMC) قم-کربلا بود که هزینه هر نفر می شد ۸ میلیون برای رفت و‌ برگشت به همه هزینه های بالا هزینه های رفت و آمد بین شهری عراق و تاکسی گاراج حرم هم اضافه کنید که تقریبا هر نفر ۲-۳ میلیون تومان هزینه می خواست. فقط یه راه برامون مونده بود که بتونیم این روزهای کربلا و نجف رو هم درک کنیم... ... تجربه‌ای که برامون ناشناخته و البته خیلی جذاب بنظر می رسید... اما راهی بود که هیییچ اطلاعی ازش نداشتیم. یه جستجوی ساده اینترنتی و آماده کردن مدارک تقریبا دو سه ساعتی زمان برد... فردا صبح باید می رفتیم گمرک شهر خودمون برای پلمپ دسته موتور ماشین و گرفتن کاپوتاژ (مجوز خروج موقت خودرو). کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
قسمت 1⃣ بعد چند تا مشورت با رفقا توی مرز مهران و خرمشهر تصمیممون جدی شد. قرار شد صبح با سعید بریم گمرک شهرکرد. قبلا برای اتوبوس انجام داده بودم و تقریبا با فرآیندش آشنا بودم. مدارک رو برداشتیم و رفتیم گمرک. میدونستم سند ماشین حتما ازاد باشه و در رهن نباشه ولی اولین مشکل اینه که ماشین باید به نام خود راننده باشه یا راننده وکالت نامه رسمی از مالک خودرو داشته باشه. خب انگار مشکل جدی بود. ماشین ما بنام سیدمحمدحسین بود و محمدحسین یک ساله نه امکان رانندگی داشت و نه امکان وکالت دادن. سیستم گمرک هم شماره تلفن من رو برای ثبت‌نام محمد‌حسین قبول نمی‌کرد و خطای عدم تطابق کدملی و شماره تلفن می‌داد. بخت و اقبال یار و توفیق همراهمون بود و همونطور که توی این مطلب نوشتم کارمندان گمرک شهرکرد با نهایت همکاری کمک کردند تا مشکل حل بشه. خرید یه سیم‌کارت صفر به نام پدر و ... هم کمکی نکرد و درآخر برگ خروج موقت (کاپوتاژ) به نام من صادر شد و‌ توی توضیحات کالا نوشته شد ماشین له نام سیدمحمدحسین با کدملی فلان فرزند نوزاد سیدسراج الدین با کدملی ....است و چون تا الآن این مورد پیش نیامده بود براشون مشخص نبود که مرز قبول کنند یا نه ولی به هرحال انجام شد و دسته موتور هم پلمپ کردیم و رفتیم برای پیگیری مرحله بعد یعنی اخذ پلاک و گواهینامه بین الملل... تا یادم نرفته مراحل لازم برای کاپوتاژ رو هم بگم: ✅اصل کارت ملی مالک و راننده خودرو ✅درصورتی که راننده غیر مالک باشه اصل وکالت‌نامه رسمی محضری ✅اصل سند کارخانه و برگ سبز ✅کپی بیمه نامه خودرو ✅اصل کارت ماشین ✅کارت عابر بانک برای پرداخت مبلغ ۳۰۰ هزارتومان کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
امروز یه مقدار وقفه افتاد توی نوشتن ادامه مطالب. توی گروه‌های رفاقتی و کاری هم فعال نبودم... حسین دارابی نگران شده بود و زنگ زد که امروز خبری ازتون نبود. گفتم که امروز تو برگشت از سامرا پنچر شدیم و یه سری ماجرا که به وقتش تجربه نگاری میکنم. به هرحال ببخشید که وقفه افتاد سعی میکنم تکمیل کنم زودتر...
قسمت 2⃣ بعد از برگه کاپوتاژ حسب اون چیزی که توی تحقیقات بهش رسیده بودم باید می رفتم سراغ گواهینامه بین الملل و گرفتن پلاک ترانزیت. قبلا بخاطر اجاره خودرو و رانندگی در لبنان و عراق مجبور شده بودم گواهینامه بگیرم و با فرآیندش آشنا بودم. کانون جهانگردی و اتومبیل رانی در ایران متولی صدور گواهی نامه و ترجمه مدارک خودرو و پلاک ترانزیته. از روی سایتش میه آدرس دفاتر همکار یا نمایندگی اش در سراسر کشور رو‌ درآورد. گذر ما از بد اقبال خورد به یکی از بدترین دفاتر نمایندگی شون یعنی آژانس مسافرتی خطیب سیر شهرکرد که اصلا بنای بر کارکردن نداشت و بخاطر انحصاری که در استان داشت به راحتی گفت برو بعد تعطیلات بیا... این که ب ای گرفتن این دو چه مصیبتی کشیدم و سه بار مجبور شدم مسیر شهرکرد اصفهان و نجف آباد رو طی کنم شرحش باشه برای یه وقت دیگه اما خلاصه این که با ارائه ✅اصل گواهینامه (چون گم‌شده بود نامه اصالت گواهینامه از پلیس راه استان) ، ✅کارت ملی، ✅یه قطعه عکس و✅ سند و ✅برگ سبز و ✅کارت ✅ماشین و ✅برگ کاپوتاژ و پرداخت ۴۳۰ هزار تومان برای گواهینامه (یک ساله) و ۱میلیون و ۸۷۰ هزار تومان برای پلاک و ترجمه کارت مالکیت خودرو، امتیاز این مرحله و گرفتم و خوشحال برگشتم به سمت شهرکرد. غافل از اینکه طبق توافق دو کشور ایران و عراق نیازی به دریافت پلاک ترانزیت و گواهینامه بین المللی نیست و مدارک هر کشور برای کشور مقابل مورد پذیرش هست و عملا نیازی به گرفتن گواهینامه بین الملل و پلاک ترانزیت نبود و رسما یک روز تمام آب در هاون کوبیدم توجه: برگ کاپوتاژ لازم ولی پلاک و گواهینامه بین الملل غیرضروریه. کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
خدمت همه دوستان خصوصا رفقایی که به تازگی همراه کانال من شدند سلام امسال که خدا توفیق داد و با خودرو شخصی و با خانواده راهی سفر کربلا شدم تصمیم گرفتم این تجربه شیرین رو توی کانالم به اشتراک بذارم تا شما هم بتونی این تجربه خوش‌حال کننده رو تجربه کنید. لطفا این پیام رو تا میتونید توی گروه‌های خانوادگی و دوستانه بازنشر بدید تا شاید کسی دیگه هم استفاده کرد و من و شما هم از ثواب زیارتش بهره مند شد... لینک کانال برای عضویت 👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
قسمت 3⃣ !؟ از اول هم تصمیممان این بود که از مرز مهران عبور کنیم. این تصمیم را باید قبل از گرفتن برگ کاپوتاژ بگیریم چون باید مرز خروج در برگه کاپوتاژ قید شود. البته اینطور که از مسئول گمرک خرمشهر شنیدم می شود گزینه از کلیه مرزهای زمینی را هم جزو گزینه ها انتخاب کرد اما این نکته ای بود که بعدا فهمیدم. قرارمون برای حرکت ۲۸ ام اسفند بود و تلاش داشتیم حتما این کار اتفاق بیافتد چرا که برای استان ایلام و البته چهار استان دیگر هشدار قرمز هواشناسی صادر شده بود. بررسی پیش بینی هوای ایلام و‌ خوزستان وضعیت را به نفع خرمشهر و مرز شلمچه تغییر می داد. خوب صدالبته انتخاب خرمشهر از حیث جاده هم بهتر بود. سالها حضورم در راهیان‌نور و البته مسافرت‌های شخصی و خانوادگی متعدد دیگر به خوزستان باعث شده بود جاده لردگان_ایذه را تقریبا حفظ باشم. کم کم فشار روانی ناشی از هشدار هواشناسی و البته اصرار اطرافیان داشت برای نرفتن متقاعدمان می کرد و تقریبا بی خیال شده بودیم. اما صبح ۲۹ ام جاذبه حسینی کار خودش را کرد. ساک و چمدان‌ها را که بسته بودیم، فقط جنگ عقل و دل بود که نتیجتا باعث شد دل را بزنیم به دریا و بسپاریمش به جاده... تا چند ثانیه قبل سفر مردد بودیم ولی با تماسی که با رفقای مهران و خرمشهر گرفتیم دم رفتن مسیرمان تغییر کرد و رفتیم به سمت شلمچه... جاده بهاری و باران خورده لردگان_ایذه_اهواز روح آدم رو صیقل می‌داد. هوا فوق العاده بود البته گاهی باران شدید می شد اما خطر و مانعی برای ادامه مسیر نبود. بعد از یک رانندگی نسبته طولانی حدود ۷ ساعته رسیدیم به آبادان . اگر با آبادان و خرمشهر آشنایی داشته باشید حتما می دانید که حضور در این منطقه بدون خوردن فلافل (آن هم هادی یوگا) و بستنی گاومیش (فقط بستنی عشایر) باعث بطلان سفر است و انگار نه انگار که آنجا رفته‌ای. خلاصه بعد از انجام آداب سفر به جنوب خوزستان، قرار بود با یک ماشین برویم پس ماشین سعید رو گذاشتیم خانه محمود و رفتیم که بخوابیم و صبح زود برویم به سمت مرز. بعداز نماز صبح و سال تحویل سریع سوار ماشین شدیم و عازم پایانه مرزی شلمچه شدیم. طبیعتا حسب تجربه برای یک رانندگی ۷-۸ ساعته در عراق و جاده بصره العماره أماده بودیم و البته بصره با شیخ علی حیاتی هماهنگ کرده بودیم که بعد از انجام ماراتون گذر از مرز برای استراحتی کوتاه برویم منزل ایشان. اما نگهبان ورودی پایانه همه معادلات ذهنی و البته برنامه‌های عملیاتی‌مان را به هم زد و با یک جمله اش همه را آوار کرد روی سرمان. مأموران گمرک تا بعد تعطیلات نیستند. این وحشتناک‌ترین و البته عجیب‌ترین جمله‌ای بود که می توانستم در آن شرایط بشنوم. مگر می شود گمرک آن هم در این حجم تردد کشیک نوروزی نداشته باشد.!؟ نمی دانم ولی حالا که شده بود و ما به در بسته خورده بودیم. همه روابط و ضوابط گمرکی را به کار گرفتیم و با چند تماس تلفنی به تهران و خرمشهر و شهرکرد و... شماره تلفن مسئول گمرک خرمشهر و مدیر گمرک شلمچه و حتی بارانداز مرزی را گیر آوردیم ولی چه فایده!؟ همه خاموش بودند. با هر زاجراتی که بود یک نفر که بتواند جواب ما را بدهد پیدا کردیم. اما جواب کوتاه بود و سهمگین. اولا امروز نیستیم و اگر رفتنتان قطعی شد تماس بگیرید ببینیم فردا کسی از همکاران می آید کارتان را انجام بدهد یا نه. دوما نامه کاپوتاژ را عوض کنید و برای شلمچه خروج بگیرید. سوما حدود ۲میلیون دینارعراقی (۱۰۰ میلیون تومان) و ۵۰۰ دلار (۳۰ میلیون‌تومان) و احتمالا یک چهارم قیمت خودرو برای بیعانه دادن به گمرک عراق آماده کنید. با شرایطی که داشتیم عملا رفتن ممکن نبود. فقط یک راه باقی مانده بود آن هم جاده خرمشهر_اهواز_شوش_دشت عباس_ دهلران و نهایتا مهران. آن جاده را چندین بار رفته بودم، یک جاده رویایی در فروردین و البته طولانی و خسته کننده. باهماهنگی و سوال از رفقای پایانه مرزی برای ساعت کاری و امکان تردد و البته بررسی تصاویر آنلاین دوربین‌های جاده از سایت اطلاعات راه‌ها و اطمینان از سلامت جاده و نبود خطر سیل و... راهی مهران شدیم. از این که مسئول گمرک پایانه مهران خیالمان را راحت کرده بود که هر ساعتی برسید هم در مهران و هم در زرباطیه عراق بدون‌معطلی عبور خواهیم کرد خوشحال بودیم ولی بازهم استرس نمی گذاشت از زیبایی جاده لذت ببرم.تردید داشتم که پایان این مسیر ۶ ساعته هم خوش باشد و باز گره‌ای در کار نباشد. قرار شد ماشین سعید بماند همان خرمشهر و برگشتنه برویم برش داریم. تو که آخر گره را وا می کنی امام رضا پس چرا امروز و فردا می کنی امام رضا تقریبا این بیت شده بود زمزمه من در طول کل مسیر خرمشهر مهران. بعد از گذشت ۸ ساعت و گذر از طبیعت مسحور کننده وارد مهران شدیم همهٔ کارها خیلی راحت تر از آن که فکر می کردیم پیش رفت. کانال 👈 سیدسراج الدین جزائری
می تونم همه تجربه را خلاصه و کامل و بطور رسمی در یک پیام بنویسم به طوری که سریع بتونید ازش استفاده کنید که البته آخر سر در یک پیام خلاصه میذارم ولی الان ترجیح میدم با روایت بنویسم که جذاب باشه. سعی‌ام بر اینه تا امشب تمام کنم روایت رو خدایی این همه پیام ندید ادامه رو خصوصی بگیرید. نمیرسم تک تک جواب بدم هرکی هم پیام بده حرم نفرینش میکنم 😂 اگه حوصله خوندن روایت رو ندارید موارد برجسته شده نکات کلیدی و ضروری لازمه اونها رو بخونید
کانال سید سراج الدین جزائری
خدمت همه دوستان خصوصا رفقایی که به تازگی همراه کانال من شدند سلام امسال که خدا توفیق داد و با خودرو
این پیام رو‌تا میتونید باز نشر بدید شاید دیگران هم استفاده کنند و شما رو در لذت و‌ ثواب یه سفر به یادماندنی شریک کنند.
قسمت 4⃣ وقتی رسیدیم مهران ساعت حدود ۶ عصر بود. یکم خرید میوه و دارو و ... خریدیم و بلافاصله رفتیم به سمت پایانه مرزی... نزدیک اذان بود و می ترسیدیم مرز بخاطر افطار تعطیل بشه، همین دلیل کافی بود که از زیارت یادمان قلاویزان که نزدیک مرز مهران هست منصرف بشیم ولی شما اگه تا اینجا آمدید حتما قبل تشرف به عتبات زیارت برید. رسیدیم به اولین پست مرزداری که ورودی پایانه بود. برخورد خوب سرباز دژبانی و فرمانده اونجا سروان حیدربیگی با لهجه زیبای لکی خستگی رو از تنمون به در کرد... باید یه پاسپورت غیر از پاسپورت خودم رو اونجا امانت میذاشتیم تا بعد از پرداخت عوارض سوخت و ارائه رسیدش پاسپورت رو تحویل بگیریم. با راهنمایی سروان حیدربیگی رفتم به دفتر کنترل باک که در سمت جنوب شرق پایانه یعنی سمت چپ گیت ورود بود و با دادن برگ کاپوتاژ و کارت ماشین مشخص شد که باک ماشین من توی سیستم ۶۸لیتر ثبت شده و معادل ۹۰ درصد اون رو با قیمت بنزین معمولی در عراق (حدود ۱۸ هزارتومان) که مجموعا شد مبلغ ۱میلیون و ۸۰ هزارتومان بپردازم. بابت این پرداخت دو برگ رسید تحویل گرفتم که یکی رو ورودی پایانه تحویل دادم و پاسپورت خانمم رو پس گرفتم و رفتیم به سمت نقطه صفر مرزی... پشت اولین راهبند توقف کردم و از ماشین پیاده شدم تا از کیوسک گمرک فرآیند رو بپرسم. نکته مثبت اینجا بود که علی الظاهر توی روال عادی سرنشین ها لازم نیست تا ورود به عراق از ماشین پیاده بشن. با راهنمایی مأمور گمرک مدارک که شامل ✅برگ کاپوتاژ ✅سند خودرو ✅پاسپورت خودم و سید محمدحسین ✅شناسنامه خودم و سیدمحمدحسین (برای اثبات پدر و فرزندی لازم بود) ✅فیش پرداخت کنترل باک رو تحویل دادم و‌ رسید خروج گرفتم. توی این فرصت هم سعید با گوشی عوارض خروج همه رو پرداخت کرده بود. بعد از تفتیش خودرو و وسایل توسط مأمور گمرک که علی الظاهر بیشتر روی وسایل و اقلام گران قیمت یا ممنوعیت صادرات مثل زعفران و پسته و گوشت و مرغ و... حساس بودند به سمت راهبند دوم یعنی گیت گذرنامه حرکت کردیم. هرچند قرار نبود سرنشینان از خودرو پیاده بشن ولی با توجه به نزدیکی زمان اذان برای این که معطل نشیم با راهنمایی یه هموطن که قبل از ما رسیده بود پس از گذشتن از موانع محدودی وارد سالن ترانزیت شدیم و اونجا مهر خروج ثبت کردیم و‌ برگشتیم‌ توی ماشین (حدود ۱۰ دقیقه زمان برد) با بالارفتن راهبند به سمت خروجی مرزی ایران حرکت کردیم و چک شدن مهر گذرنامه ها و بررسی برگه خروج گمرک آخرین مرحله کار ما در ایران بود و رسما همراه سعید و خانم ها و بچه ها با ماشین وارد کشور عرق شدیم... 📌جمع بندی: کل فرآیند خروج از مرز مهران کمتر از ۳۰ دقیقه و تنها هزینه ای که پرداخت کردیم ۱۰۸۰۰۰۰ بود. کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046