4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️
آفتاب شب یلدای همه
گریه ی پشت تمنای همه
هیچکس یاد غریبی تو نیست
گریه کن جای خودت،جای همه😔
❣ #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ ❣
❣#لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک ❣
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
@seyedzaman
نوحه سنتی: آمده ذبح عظیم | حاج میثم مطیعی - Haj Meysam Motiee.mp3
زمان:
حجم:
4.8M
⚫️ نواهای شب دوم محرم الحرام
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
@moazenzadeSalim -Moazzenzadeh1359.mp3
زمان:
حجم:
4.98M
نوحه زیبا وسوزناک دروصف سروروسالارشهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
بانوای ملکوتی سلطان والذاکرین حاج سلیم موذن زاده اردبیلی
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
@moazenzade salim 12(1).mp3
زمان:
حجم:
17.33M
ددی شمره خنجرآلتینداشاه مظلومم تشنه ام تشنه ام
بانوای ملکوتی ودلنشین سلطان والذاکرین حاج سلیم موذن زاده اردبیلی
روحش شاد و نام ویادش گرامی باد
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
@moazenzadesalim-roghayeya salam ola.mp3
زمان:
حجم:
7.81M
خرابه قلبینی سیخان رقیه سلام اولا
بانوای ذاکر اهل بیت سلطان الذاکرین حاج سلیم موذن زاده اردبیلی
روحش شاد
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
ترکیب بند ، در عزای حضرت رقیه (س)
خرد سالی تو ولی وسعت دریا داری
با همین کوچکی ات عصمت زهرا داری
پدرت نیست اگر تا بزند بوسه تو را
در کنار دل خود زینب کبرا داری
گرچه در گوشه ویرانه نشستی اما
مثل طوبی به جنان منزل و مأوا داری
کوچکی لیک همانند پدر ، یا زینب
پیش هر کوه مصیبت قد رعنا داری
قدری آرام بگیر ای گل زیبای حسین
چِقَدر حرف مگر با سر بابا داری
مات و مبهوت نظر دوخته ای بر رأسش
دیده بردار و به بر گیر ، تو مولا داری
به برش گیر که عطر نفس ات را بوید
به برش گیر که آغوش تو را می جوید
فصل پائیز غم توست که پائیزتر است
ابر چشم تو ز هر ابر که لبریزتر است
بهر دیدار تو آمد پدر و می بینی
کنج ویرانه ز گودال غم انگیزتر است
امشب از آه تو ویرانی دشمن حتمی ست
چون که آه تو ز شمشیر عدو تیزتر است
گرچه کوتاه بود لیک پس از داغ فراق
لحظه وصل پدر خاطره آمیزتر است
آسمان گشت دو چشمت ، پی خورشید افتاد
آسمانی که ز ابرش رخ مه نیز تر است
شعله زد این سر خونین به جگرها اما
هق هق ناله تو شعله برانگیزتر است
گریه کن گریه که اشک تو جگرها سوزد
از جگرسوختنت دیده ی دریا سوزد
اهل ویرانه که شمع گل تو گردیدند
خنده را بر لب تو بار دگر می دیدند
وقتی از زخم دل خویش سخن می گفتی
داغ دل های تو را تازه همه فهمیدند
هق هق بغض تو وقتی ز گلو بیرون ریخت
بهر آرامش تو در دل شب کوشیدند
تا تو بهتر به تماشا بنشینی سر را
مثل فانوس ، کواکب به رخش تابیدند
جای آن سر که نشد بوسه زند بر رویت
روی نیلی شده ات را همه می بوسیدند
باز می ریخت به لب های پدر چون گوهر
قطراتی که به رخسار تو می غلتیدند
باز بر چشم تو آئینه ی توحید نشست
سر ، چه گویم که به دامان تو خورشید نشست
ناله های تو ثمر داد ، ثمر آوردند
تو پدر خواستی ، از بهر تو سر آوردند
کنج ویرانه که فانوس نبودش حتّی
شب تاریک تو را دیده قمر آوردند
صدف چشم تو خالی شده بود از گوهر
کنج ویرانه برای تو گهر آوردند
همه دیدند به مهمانی اشک و اندوه
بهر یک دختر غمدیده پدر آوردند
بال و پر باز کن ای طایر قدسی امشب
بهر پرواز تو از عرش خبر آوردند
خواستند از تو بگیرند نفس در اینجا
لیک از داغ جگرسوز اثر آوردند
لاله ی گلشن خود را به خزان دادی تو
سر خونین پدر دیدی و جان دادی تو
ooo
محمود تاری «یاسر»
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#غزل
🔹شب قدر من🔹
امشب که با تو انس به ویران گرفتهام
ویرانه را به جای گلستان گرفتهام
امشب شب مبارک قدر است و من تو را
بر روی دست خویش چو قرآن گرفتهام
پاداش تشنهکامی و اجر گرسنگی
گل بوسهایست کز لب عطشان گرفتهام
از بس که پا برهنه به صحرا دویدهام
یک باغ گل ز خار مغیلان گرفتهام...
بر داغدیده شاخۀ گل هدیه میبرند
من جای گل، سرِ تو به دامان گرفتهام...
📝 #غلامرضا_سازگار
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹عهد🔹
فرج یعنی دعای عهد خواندن، عهد را بستن
دعا یعنی پلی از فرش تا عرش خدا بستن
فرج یعنی دلِ سجاده را با اشکها شستن
دهان هرچه شیطان است را با ربنا بستن..
در امواج بلندِ آل یاسین غوطهور بودن
دلِ خود را در این طوفان به لطفِ ناخدا بستن
فرج یعنی به سوز ناحیه، حق را قسم دادن
دخیلِ اشک را بر تکیههای کربلا بستن
توسلهای ما در هر سهشنبه معنیاش این است
درِ دل را به روی هرچه غیر از اِنَّما بستن
خوشا مثل شهیدان مدافع زندگی کردن
به سر سربند یا مهدی و یابن المصطفی بستن
📝 #احمد_حسینپور_علوی
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹لحظۀ ناب شهادت🔹
این روزها که میگذرد، غرق حسرتم
مثل قنوتهای بدون اجابتم!
بستهست چشمهای مرا غفلت گناه
تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم!
یک گام هم به سوی شما برنداشتم
ای مرحبا به این همه عرض ارادتم!
خالیست دست من، به چه رویی بخوانمت؟
دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟
من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست
خیری ندیدهای تو ولی از رفاقتم
بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز!
حالا که سویت آمدهام غرق حاجتم
بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم
با گوشهچشم خود بِرَهان از اسارتم
آن روز میرسد که فدایی تو شوم؟
من بیقرار لحظۀ ناب شهادتم
📝 #یوسف_رحیمی
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
زمان:
حجم:
168.2K
نوحه قدیمی و معروف شب تاسوعا
#حضرتابالفضل_عزاداری
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل
#تک_ضرب
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
*
من بـیبرادر چـون کنم بـا این سپـاه دون، در دامـن هامـون
بینـم تـو را در ابــر خـون، ای مـاه تابـانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
*
خواهـم بـرم در خیمهگه، ای گل تن پاکت، پیکـر صدچـاکت
ممکـن نبـاشد «یا اخا» محـزون و نـالانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
*
برخیـز و ای جــان بـرادر کـن علمـداری، بنما مـرا یـاری
بی تـو غـریب و بیمعیـن در این بیابـانم، سقای طفـلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
*
بی تـو یقیـن دارم کـه فـردا زینب نـالان، بـر ناقـهی عریان
گردد سوار از راه کینـه بــا یتیمانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
*
شد روز روشن پیش چشمم تیرهتر از شب، چون معجر زینب
بینم تو را در موج خون، ای دُرّ غلطانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
*
شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل
#حضرتابالفضل_عزاداری
#واحد #سه_ضرب
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان، پسر مظهر یزدان ، که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم و با رقم و با رمق اندر لب او ماه بنی هاشم وعباس علمدار و سپهدار و جهانگیر و جهان بخش و دگر نایب و سقا
شه باوفا اباالفضل
صاحب لوا اباالفضل
معدن سخا اباالفضل
نور هل اتی اباالفضل
* * *
دید کاندر حرم خسرو خوبان، شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان،
همه شان سینه زنان، نوحه کنان، موی پریشان، دل بریان، سوی عباس شتابان، که عمو جان چه شود جرعه ی آبی برسانی به لب سوختگان، کز عطش آتش بگرفته گلوی ما.
شه باوفا اباالفضل
صاحب لوا اباالفضل
معدن سخا اباالفضل
نور هل اتی اباالفضل
* * *
غضب آلود ز غیرت شد و عباس بشد موی تنش راست، زجا خواست، بخود گفت که عباس، تو اشجع به همه ناس، عجب از تو است که با این همه مردی و شجاعت، شود از صولت تو زهره ی شیر فلکی آب، عجب آسوده نشستی و روان شو بنما آب مهیا.
شه باوفا اباالفضل
صاحب لوا اباالفضل
معدن سخا اباالفضل
نور هل اتی اباالفضل
* * *
پس علم کرد قد سرو دل آرا، به سرش تاج زمِغفِر که زدی طعنه به قیصر، به تنش کرده زره چشمه ی او تنگتر از چشم حسودان بد اختر، به کمر بست یکی تیغ مهندس به میان سرو، دو پیکر، به سردوش یک اسپر به مثل گنبد مینا
شه باوفا اباالفضل
صاحب لوا اباالفضل
معدن سخا اباالفضل
نور هل اتی اباالفضل
* * *
پس ز اصطبل برون کرد، یکی توسن صرصر تک و ، فرخ رخ و طاووس دم و یال پر انبوه به پیکر چو یکی کوه، خط و خال چو آهو، که از شیهه ی اوگوش فلک کر شد و رفتی به ثریا.
شه باوفا اباالفضل
صاحب لوا اباالفضل
معدن سخا اباالفضل
نور هل اتی اباالفضل
* * *
پس بیاویخت بدوش دگر خویش، یکی مشک چو مشکی که بدی خشک تر از لعل لب ماه مدینه، گل گلزار سکینه، به فغان گفت که یا بنت اخا، ناله مکن، ضجّه مزن، ز آنکه عموی تو نمرده روم الحال کنم بهر تو من آب مهیا
شه باوفا اباالفضل
صاحب لوا اباالفضل
معدن سخا اباالفضل
نور هل اتی اباالفضل
* * *
پور حیدر چو یکی مرغ سبک روح، مکان کرد روی عرشه ی زین، روح الامین، گفت که ای احسنت از آن مادر فرزانه، که آورد چو تو شیر دل و ناموری را که دو زانوش گذشتی ز سرو گوش فرس یکسره هی هی به تکاور زدی همچون علی عالی اعلی
شه باوفا اباالفضل
صاحب لوا اباالفضل
معدن سخا اباالفضل
نور هل اتی اباالفضل
* * *
پس به تعجیل سوی شط فرات آمده، مانند سکندر، زپی آب حیات آمده، آن شیر غضنفر، نظری کرد بر آن آب، که چون اشکم ماهی بزدی موج بفرمود که ای آب، عجب موج زنی، لیک نداری خبر از تشنگی عترت طاها
شه باوفا اباالفضل
صاحب لوا اباالفضل
معدن سخا اباالفضل
نور هل اتی اباالفضل
* * *
پس به تکبیر بزد نعره، همان شیر به جولان شد و در صحنه ی میدان شد و پاشید زهم لشکر کفار، یکی گفت که ای قوم گریزید که این است ابوالغزه تُهَمتَن، لقبش ماه بنی هاشم و باشد پسر حیدر صفدر، شده منسوب به سقا
شه باوفا اباالفضل
صاحب لوا اباالفضل
معدن سخا اباالفضل
نور هل اتی اباالفضل
* * *
از چه ای آب، عجب می روی، اما خبرت نیست، سکینه، گل گلزار مدینه، رخ مهش بفسرده، زعطش غش بنموده، آخر ای آب تویی مهریه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سید مظلوم، الهی که گل آلود شوی، تا به ابد (شوقی) غمدیده از این غم شده دیوانه و شیدا
شه باوفا اباالفضل
صاحب لوا اباالفضل
معدن سخا اباالفضل
نور هل اتی اباالفضل
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ