eitaa logo
یاوران‌حضرت‌اباصالح‌المھدے(عج)
802 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
265 فایل
🌱ݕسݦ‌الݪه‌إݪڔځݦݩ‌إڶڔځيݥ🌱 🌴ݥـد؏ےڲـؤيـدڪـه‌‌ݕـآيــڪـ ڴــڶ ݩـݦــےڳــڔددݕــهآڔ🌸! 🌱ݥـــݩ‌ڲــڶــے‌دآرݦ‌ڪـة‌؏آڶــݦ رآ ڲــݪـسٺـآݩ‌ݦـےڪـݩـد🌻🌿 🌻؏ڄّـڶ‌؏ڶــے‌ظهؤڔڪــ يــآصـآحـݕ أڶـݫݦـآݩ🌻 🍃ږوحــے‌ؤݩفســےڶڪـــ‌آڶــفـدآء🌱 :ارتباط با مدیریت @seyeddzaman
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج آقا دانشمند میگفتن : یہ‌‌ جوونی اومد پیش من بدنش می‌لرزید! شرو؏‌ ڪرد‌ بہ‌ حرف زدن .. گفت خوابِ امام زمان رو دیدم می‌گفت‌ خواب‌ بودم‌ صدایِ ‌آیفون‌ تصویری‌ خونہ‌ اومد ؛ رفتم‌ جلو دیدم‌ تصویرھ‌ یہ سیدھ!! جواب‌ دادم‌ گفتم‌ شما؟! گفت‌ من‌ سید‌ مهدی‌ام راهم میدی خونت؟! گفتم‌ آقا‌ قربونت‌ برم‌ یہ چند‌ لحظہ .. سریع‌ شرو؏‌ ڪردم‌ بہ‌ جمع‌ ڪردنِ ماهوارھ‌ ، پاسور ، هر چیزے‌ ڪہ از‌ نظر‌ امام‌ زمان خوب‌ نیست! رفتم‌ جلوۍ‌ آیفون‌ دیدم‌ نیست :)💔 دویدم‌ تو‌ ڪوچہ‌ ، دیدم‌ آقا‌ دارھ میرھ‌ همین‌ کہ‌‌ میرفت یہ‌ لحظہ‌ برگشت! اشڪ‌ تو‌ چشاشو‌ دیدم :)) میگفت : خدایا.‌. در‌ تڪ‌تڪ‌ خونہ‌ها رو‌ زدم! ولے هیچ‌ڪس‌ منو‌ راهم‌ نداد 🚫💔 چیڪار‌ڪردیم‌باخودمون؟ .
معین‌الدینی‌، داستان شب InShot_۲۰۲۴۰۱۱۵_۲۰۳۹۲۸۶۲۲_۱۵۰۱۲۰۲۴.mp3
زمان: حجم: 12.93M
🐐 ༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویــــــکرد: درست فکر کردن راه نجات از مشکلاته✌️
معین‌الدینی|کانال‌داستان‌شبInShot_۲۰۲۳۰۹۰۱_۱۸۵۸۰۰۲۷۰_۰۱۰۹۲۰۲۳.mp3
زمان: حجم: 16.68M
سلام‌الله‌علیها🌼 ༺◍⃟ ☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد:داستان زندگی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها
معین‌الدینی |کانال‌داستان‌شبInShot_۲۰۲۳۰۴۲۴_۱۸۳۶۱۱۳۰۹_۲۴۰۴۲۰۲۳.mp3
زمان: حجم: 10.11M
ا﷽ «ریکی تیکی... » ༺◍⃟🦋჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ 🎙رویکرد داستان : یک داستان با طعم خنده😄
داستان شب معین الدینیهدیه ماه نورانی.mp3
زمان: حجم: 16M
🌙 ✨ ༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: آشنایی کودکان با فضائل ماه مبارک رمضان🌙
داستان "حکمت درخت" روزی روزگاری درختی در جنگل بود که به دلایل زیادی درختان دیگر به او حسادت می‌کردند. درختانی که شاخه‌های بلندتر و برگ‌های زیباتری داشتند، به درخت کوتاه‌تری که ریشه‌اش عمیق‌تر بود و تنه‌ای محکم‌تر داشت، طعنه می‌زدند. آن‌ها می‌گفتند: «تو هیچ وقت به اندازه ما زیبا و بلند نخواهی شد.» درخت کوتاه هیچ وقت به سخنان آن‌ها اهمیتی نمی‌داد. او می‌دانست که ریشه‌های عمیق و تنه محکم او سبب می‌شود که در برابر طوفان‌ها و مشکلات پایدار بماند، در حالی که درختان بلندتر با اولین طوفان می‌شکند. سال‌ها گذشت و یک روز طوفانی عظیم به جنگل آمد. درختان بلند و زیبا در برابر طوفان شکستند، اما درخت کوتاه با ریشه‌های عمیق و تنه‌ی محکم خود، همچنان ایستاده باقی ماند. پند این داستان: ظاهر همیشه معیار اصلی نیست. گاهی آنچه که درونی و پایدار است، بیش از ظاهر، به ما کمک می‌کند تا در برابر مشکلات زندگی استوار بمانیم.
📗به کجا دارم می روم!!! روزی انیشتین در امریکا با قطار در حال مسافرت بوده که مامور قطار برای دیدن بلیت سر می رسد، اما انیشتین هر چه که می گردد بلیت را پیدا نمی کند. مامور که این وضع را می بیند، می گوید:  "حضرت استاد! کیست که شما را نشناسد و یا شک کند شما بلیت نگرفته اید. نیازی به نشان دادن بلیت نیست".  و از کوپه او دور می شود. انیشتین سری به نشانه تشکر تکان می دهد.  مامور بعد از تمام کردن کوپه های دیگر این واگن، نگاهی به عقب می اندازد و متوجه می شود انیشتین همچنان در حال گشتن است. برمی گردد و می گوید:  "پروفسور انیشتین! گفتم که شما را می شناسم و نیازی به بلیت نیست، چرا باز هم نگرانید؟"  انیشتین جواب می دهد:  "این هایی که گفتی خودم هم می دانم، دنبال بلیت هستم ببینم به کجا دارم می روم!!!  همه ما میدانیم که انیشتین علیرغم هوش علمی بالایی که داشت خیلی حواس پرت هم بود و حتی روزی وقتی میخواست نیمرو درست کند بعد از مدتی متوجه شده بود که ساعتش را بجای تخم مرغ در تابه انداخته بود اما اگر بخواهیم متفکرانه به این داستان نگاه کنیم یک روی نتیجه گیری از این داستان هم این میتواند باشد  نکند در باد مقام و جایگاه فعلی مان مسیراصلی مان را گم کنیم و ندانیم از کجا آمده ایم و به کجا خواهیم رفت...