eitaa logo
nassabeh.com
13هزار دنبال‌کننده
225 عکس
41 ویدیو
16 فایل
کانال اختصاصی انتشار پژوهش‌ها، اشعار، ‌‌‌عکسها، مصاحبه‌ها از:سید حامد نسابه کپی برداری واستفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع هست ارتباط با مدیر: @nassabeh_com وبسایت: http://www.nassabeh.com/ ویراستی: https://virasty.com/nassabeh_com پیوند کانال:
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت امان می‌دهم! راحت جان میدهم گر بکنی انقیاد، جام جهان می‌دهم ! گفت از این سو یمان، نور و ضیاءِ زمان من به ره دوست بَل، هم تن و مان می‌دهم گفت که غرّه مشو، ناجیِ غزّه نشو بهر خدا !! من تو را، درهم و دان می‌دهم گفت دگر باره او، وان بَطَلِ رزمجو من به ره عشقِ هُو، روح و روان می‌دهم گفت همی دیوِ دون، وان همزات قرون گر بشوی رام، من، دُرّ و لیان می‌دهم گفت همی نورعین، رهرو راه حسین ننگ زما دور باد، نیک نشان می‌دهم آخر سر آن پلید، بهر یهود آن عبید گفت به خصم شما، توش و توان می‌دهم گفت در آن گیرودار، رهبر عیّار جار من هم از این پس به‌دوست، تیر و سنان می‌دهم ای هبل روزگار، وی بت پر ننگ و عار نیک نظر کن که من، نیز کمان می‌دهم قصه چو پر شور شد، مصدر صد صور شد من به دو صد شوق و وجد، شرح طِعان می‌دهم کشته‌ی عشق و جنون، "حامد" و بس حامدون وقت جهاد است هان، تیغ نشان می‌دهم ✍: سید حامد نسابه ✊🚩🚩✊ 🛡⚔محمد البخیتی: اخیرا آمریکا از طریق واسطه عمانی سعی در وسوسه انصارالله داشته و پیشنهادهایی به انصارالله ارائه داده مبنی بر اینکه، اگر دست از حمایت از غزه بردارید شما را به رسمیت می‌شناسیم اما رهبر انصارالله، با رد کردن پیشنهاد آمریکا، پاسخ داده: نام یمن را از لیست کشورهایی که از آمریکا دستور می‌گیرند خط بزنید ما همچنان به حمایت از مردم مظلوم غزّه و مقاومت در فلسطین ادامه می‌دهیم. 1402/10/26 ا📚ا مان : خانه و خانمان همزات: وسوسه‌ها طِعان: نیزه زدن ✊🚩🚩✊ 🚩 کانال اختصاصی سید حامد نسابه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/32833672C1ad49dff3c
🇺🇸🦮 سَگ فروش‼️
nassabeh.com
🇺🇸🦮 سَگ فروش‼️
🇺🇸🦮 سَگ فروش ‼️ 🖌 ... روزی در جستجوی روزی، قدم در راه نهاده و تسبیح‌گویان، چونان مرغی از پیِ دانه روان، زمزمه‌کنان مر خدای را : 🤲 دوستی برسان، چونان که در این طریق باشد مرا همی یار چنانکه از مصاحبت او بهره‌ها برم، بی‌‌خجلت و بی‌عار !! 🏞 القصه در کوچه باغی که از فرط زیبایی، بود چون راغی پُر گُل در موسم ربیع ! کسان را دیدم بر درِ سرای خواجه، مشغول مَبیع طُرفه آنکه به طَرفه‌ای بیع و شری می‌نمودند و متاع آنان سَگ و شیوه‌ی ایشان در ستاندن و بستاندن، بی‌لَگ ! ⚠️ پس در آن حال که از فرط تعجب، بیخود از خود شده و از کراهت معاملت ایشان، صورتم به صُورِ مشجّرِ دستار، پناه برده، در اوج تحجّب، 🏰 از گوشه‌ای، قدم به درون سرا نهاده، پشت به آن لئامِ کالانعام به خدمت خواجه در رسیدم که ورا با پدر، موانستی دیرین بود و محضرش مر دوستان را مجانستی شیرین و بارگاهاش شکوهی داشت نه‌کمتر از اردویِ زرّین !! 🌱🌾 چون چشمها در چشمها مستغرق بشد، چشمه‌ها از شوق دیدارِ یار، بر دامن گونه‌ها جاری و الطافِ بیشمار در آن میان، ساری و تیرهای مسرّت از کمانِ الباب به طرفین رها و اطباقِ مودّت به جانبِ دوست روان، در میانه‌یِ آن سرا 🎉 که : "روز دیدارِ دل انگیزان خوش است " 🔸 فی الحال از حال و احوال، فارغ نشده بودیم که گماشتگان، سراسیمه عارض و اذهان حاضران در دلیل تشویش آنان فارض و بساط عیش بر خلاف دقایقِ ماضی منقِّص و خواجه بر سیره‌ی اسلافِ قاضی بر نتیجه‌ی دقائق عرایض چاکران، متربِّص 🧮 مخلص کلام: کلابی چند از جُلّابِ جار، بر مخلصان درگاه و مقیمان دار متعرِّض و عددی چند از اصحاب میکده، از صدمات حملات آنان، میگون و خواجه در فکرت که همی چه باید کردن و چون ؟! که از آن میان، تنی چند از ندیمان، با آب و تابی چنان، که گویی هستند در شمار، عبیران چاره را در زدنِ متعلقاتِ همسایه با سهامی چند از بهترین کماندارانِ پرمایه دیدند ولا غیر ‼️ 🔍 پس در آن هنگامه‌یِ شور و نوا و شین و عزا، خواجه به سیاق پیشین، و به جهت تبیین، نظر به سابقه‌یِ دوستی، نظر در من انداخت که چون کنیم ؟؟ سکوت پیشه کنیم؟ یا بنوازیم نوای حرب با عدو را بر گوستی؟؟ و حالیه با اوئی یا بر اوستی ؟؟ ا📜ا گفتمش جانا، شود بس ساق از یک بُن زدود لیک تا بُن باشد آنجا، ساق‌ها روید بسی گفت: بهتر گوی فحوای کلام خویش را این چنین، باشد سخن، همچون انار نارسی 🗞 پس : گفتم که جانا بر سگ ولگرد شاید بتوان زدن سنگی، دگر اینجا نپاید اما سگ همسایه را نتوان براندن زیرا رود با صاحبش از نو بیاید همسایه را هم نیک دانی، نِی توان زد زیرا بساط عیش با دعوا نشاید لیکن شود بر سگ فروشان تیر انداخت تا زان سپس هرگز کسی را سگ نخاید! اوضاع گیتی نیز آری زین قرار است ارباب را می‌زن که بس راحت فزاید ورنه فعیل و فعله وُ فعّال و مفعول حیف است بهر دفعشان شرها بزاید‼️ 📣 خواجه چون این کلام شنود، لب به تبسم گشود و اراده‌یِ بُن کرد و صدا را پُر تُن!! اما نوکران و ندیمانِ درگاه و سهام‌دارانِ خرگاه که هر کدام به ترتیبی، تَطریف با اصل و اساسِ غائله را ناخوش داشتند و تجریفِ بُن‌مایه‌ی نائره را عجالتا ناممکن می‌دانستند فی‌الجمله،رای بر زدنِ بهائمِ جای گرفته در ضمائمِ همسایگان دادند !! و چون خواجه باز در من نگریست، عذر تقصیر خواسته، علت شرفیابی را معروض داشته، در نکوهش بی‌تدبیری مباشران سخنها گفته، و از گسترش مبایع حرام و بی‌اعتنائی به اصول حِزام بر سردرِ سرای خواجه که باعث تجرّی اربابِ شرّ و گسترش دایره‌یِ نفوذ آنان شده تا جلوی این دَر! و در نکوهش آن قبائح، فی بیان خیرالبشر و حامل آخرالخبر، دُرها سفته و کلام را با اندرزی بس پر ملام به جهت ملامت عبید لئام، بدینجا رسانیده، اضافه نمودم : ا📚ا تا اجازت دهی به سگ‌بازان کارها این چنین، که بینی هست! گر بخواهی شود امور اصلاح این تو وُ وان عدووُّ ،‌ سربازان ⌛️ پس درنگ را بیش از آن معقول نیافته و خدنگ سخن را بیش از این در هم نبافته، رخصت طلبیده و از میانه‌ی روزی چنان، باز از پی روزی، چون روزبهی از روزبهان، نهار تمجید را به لیلِ تحمید متصل نمودم، فارغ از هیاهوی این‌و‌آن . 📖 چه : صلاح ملکِ خود، خسرو بداند یکی را خواند و دیگر، براند ✍: سید حامد نسابه 📜🗞🖌☘🗞🖌📜 🚩 کانالهای انتشار مطالب و .. در بله و ایتا: https://ble.ir/nassabeh https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh
مثنوی وحدت ...
nassabeh.com
مثنوی وحدت ...
مثنوی وحدت شد صبا پیک غمِ جم، دوستان حرف ما از نو مُسَلَّم، دوستان نوحه زد راوی که روُو پُرگِل کنید اشکها بارید، نال از دِل کنید گشت گلگون شَعرِ شیخِ جیلِ ما رادمردِ تیز بینِ خیلِ ما وحدت از نو گشت سیراب و وثیق با دماء رادمردانی شقیق صالح العاروری آن عبد مجیب همرهش شش مرد از اهل منیب در طریق شاهدان کردند جهد تا شهادت، با ولی بستند عهد جملگی از جمله‌‌ی فرد و فُحول در طریق عشق فعال و عَقول خیرُ اُمّه'' در نواهیّ و امور ذکر آنان آمده هان در زبور رادمردانی چو انصار نبی روز هیجا، سر بفرمان علی آن شهنشاهان و سرداران جنگ وان هماوردان بس گردان و هنگ هاشمیُّ، حیدریُّ صفدری پاسداران حریم رهبری سابقونی بدریونی کم نظیر یوم خیبر در برِ دشمن، دلیر از نژاد پهلوانان سترگ چون‌ صحابی، تابعانِ بس بزرگ از همانان که به غوغای جمل مرد حق بودند در قول و عمل آن کسانی که به صفّین، نهروان رزم‌ها کردند بی پروا زِجان کان یَلِ مرقال از آن جمله بود مُسلِمِ سردار از آن زمره بود بوفضاله وان صحابیِّ عزیز ابن عمرو، شرزه‌یِ دشمن ستیز بِن بدیل و یک برادر از حجاز تا شهادت پیشتاز و همنواز عبد رحمن، ابن کعب از بِن مراد حازم بجلی و جندب از عباد بن سلیمان کز اُحُد بُد یادگار ابن حارث همرهش شد رستگار ابن ارقم کاتب وحی و امین در رکاب حیدر او شد از یمین یعلی آن ابن امیه کز جمل شد پشیمان از قصور و وان خِلل در صف صفین بشد با جِدُّ سعی رزمها او کرد با اصحابِ بغی تا شهادت شد نصیبش از رجا اینچنن رنگین شد از اهل نجا دیگری بوعمره از انصار بود اوکه بی شک شهره در ایثار بود مال و جانش بهر مولا، بهر حق شد فدا، خوشنام شد او در سبق این یلان را که همی شاعر ستود هر یکی در بیعت شیخین بود لیک در آوردگاه راستان در کشاکش، در لهیب داستان جملگی تحت لوای بوتراب از سر دشمن نیوشیدند آب عهدها بستند در عهدِ جنون وان خمیس شرطه‌ی مولا زخون آری عمّار و عدیّ و بِن حنیف پس اویس و مالک و مردان سیف با تنی دیگر ز یاران علی شیعه‌ی اثنی عشر جمله، ولی بود ترکیب سپاه شیر حَق لُجنه‌های مختلف از بس فِرَق نقطه وصل همه ایثار بود یاری حق، شیوه‌ی عیّار، بود در همه ادوار دوران از ازل نیک بینی این، گر اندیشی، بطل فی المثل کرب و بلا هم ای بهین مجمع اضداد بود ای مه‌ جبین بُد زهیرِ قین از عثمانیان شد فدایی بهر مصباح جهان دیگری نصرانی و نامش وهب ضربه‌ای زد بر سپاهِ شومِ شب کز لهیبش گشت صحرا پر زِ نور حجت حق شد به ما زاقصایِ دوُر تا بدانجا کز خوارج هم شهید هست، گرچه در نظر باشد بعید ! آری ای جان برادر، این طریق هست مملو از اموری بس فلیق در زمانی هان نه چندان پیش‌تر زین قبیل آید به خاطر بیش‌تر زان میان در حمله اهل صلیب بر بلاد مسلمین با صد فریب آن زمان کز فتنه‌ی روباه پیر گشته بود این سرزمین غرق نفیر مردمانی از بلاد مختلف مذهب انان زِ نون بُد تا الِف جمع گشته بعد فتوای امین جمله از اعدای ایران خشمگین بس ستون چیدند از راس خسان جنگها کردند با آن ناکسان پهلوانانی سترگ و بی بدیل جنگجویانی بزرگ و بی عدیل رادمردانی ز ایراهیستان عزمشان بر خصم بُد چون چیستان پشت اندر پشت صف در صف بُدند چون شهیدان شه اندر طَف بُدند زان میان عبد خدا، مصباح بود از اِوَز تا اوج، او سیّاح بود اهل سنت بود لیکن در جهاد فتویِ یک شیعه را بر سر نهاد رزمها می‌کرد با اعداء دین شعرها قاصر زِ وصفِ آن تکین همرهش سالار حاج آباد بُد عرصه رزمش قرین لاد بُد سرفرازانی به مذهب گونه‌گون لیک همره در صف عشق و جنون نیک مردانی سر و جان بیخته شیعه و سنی به هم آمیخته کاتحاد از خونشان مشروب بُد پیشواشان مرد حق یعسوب بُد آری ار خواهم سرایم زین قبیل مثنوی گردد مطوّل ای عقیل زین نظیر آریم در دیگر کلام مردها و حاتمانی بس بنام جان‌نثارانِ شهِ کونین را پیروان شیوه‌ی شیخین را وان رفیقانِ شفیقِ بوتراب پیروانِ شیرِ حق، مردانِ ناب شاهدانی خبرگانی میر وَش رزمجویانی قویم و شیر فَش طالب شهد شهادت چون حسین جلوه‌ی شور و شهامت، نورِ عین لیک این مُشتی زصد خروار بود رشحه‌ای زین فرقه‌یِ عیّار بود گر بخواهم جمله را شعری کنم مثنوی را بیش پر معنی کنم تاب نارد وین دماغ ناشکیب بر خروشد بس عِتیبِ نانجیب آری آری ای برادر هوش‌دار وحدتت را با یقین پُرنوش‌دار نیست این امری زِ امروز ای رفیق هست آن را بس سبق، محکم، وثیق "حامد"یّ و احمدیّ و موسوی حیدریّ و صفدریّ و مولوی هست وحدت از جمل تا نهروان جلوه‌‌ای از کثرتِ اهل امان کثرتی در اوج وحدت پیش‌رو وحدتی در عین کثرت، بس نکو شاهراهی کز قدیمِ روزگار حلقه‌یِ وصل اُمَم بر یک مدار بوده و بودست و خواهد بود این راهِ احمد، راهِ مولا، راه دین حامد ار خواهی شوی زاهل یقین کن تمسک بر کبارِ مومنین ✍:سید حامد نسابه ✊🇵🇸🇮🇷🇾🇪🇱🇧🇮🇶✊ https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh
هدایت شده از nassabeh.com
من مرید مردی و مردانگی تو مراد و اسوه‌یِ اِستادگی گنبد نورانیت هردم صلا میزند ، لاسیف جز دِلداگی شیر از شور شَرارَ ت* حین رزم مشق کرده شیوه‌یِ جانانگی وِجهه‌یِ کرّار و کرّ و فر زِ تو لافتی شد سِرّ آن سَردادگی بوده‌ای معنای وحدت از ازل فانی اندر ذات حق ، یک گانگی رافتت شد مِهر این شیدای شید شاهدم ، این حالت پروانگی ناسخ تحریمِ بَد مَستیِّ من وصل تو در غایت مستانگی شد نگین دست تو مُهرِ وِلا دارو وُ درمان این بیچارگی گویدم لا تایئسوا ، لا تقنطوا مامنت در وادیِ وادادگی در بهشت سرسرایت سر به‌ زیر بَس خجل از خِصلتِ بی‌مایگی خود نمیدانم چرا دارم طمع ؟ بی سبب در عین بی سرمایگی می‌شود نزدت ،دلم عاری زِ غم آشنا در غربتِ آوارگی هیچ سمّی هالک امت نبود هیچ چیزی ، چون سَرِ بیگانگی کاش حامد بود خاک دَرگَه‌َت شادمان در عالمِ همسایگی 🤲 تقدیم به پیشگاه شیر بیشه‌ی ایمان، اسوه‌ی کاملِ انسان، حیدر کرّار ، در هم کوبنده‌ی منافقین و کفار ، اسدالله الغالب ، مولانا الامام امیرالمومنین علی ابن ابیطالب ( علیه الصلوه والسّلام ) ✍ : سید حامد نسابه 🚩🚩🚩🚩🚩 *شرار. [ ش َ ] پاره آتش که برجهد. 🚩🚩🚩🚩🚩 🚩🚩🚩🚩🚩 🚩 کانالهای انتشار مطالب، اشعار و مصاحبه‌ها در پیامرسانهای بله و ایتا : https://ble.ir/nassabeh https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh
nassabeh.com
گفت پیغمبر که جنت زیر پای مادر است/ نیکزادی که گَهی در کسوت یک خواهر است خاله وُ دختر وَ عمه، بی‌بی
" طوطی " روزی که به هوای مادر، با یاد خواهر، و هرآنچه که مشتق شود زین دو به قدرتِ داور، چکامه‌ای را تقدیم نموده بودم از بهر قدومِ انورِ دختِ گرامیِّ خورشیدِ خاور، سیمین‌وشی نجیب و طغرائی لبیب، اندر احوالات شعر و شاعر سوالاتی چند همی نمود و پاسخهائی چون قند همی شنود... پس، به سیره‌ی مالوف، ابیاتی به شرح ذیل، بر قلم و زبان جاری و معانی متعددی بر خلجان مرغ خیال ِ خیل، بس ساری، و حاصل محاولات بدینگونه که ملاحظه می‌فرمایید متبلور و سائل، مسئول را، در حد خود بدید تا حدودی متبحر، آری: ا🔍📜ا پرسید ظریفی زِ من این شعر که گفتی وین لوءلوء و مرجان و عقیقی که تو سفتی از نزد خودت بود وَ یا نزد خدایت ؟ یا آنکه زجای دگری، هین بنهفتی ؟ 🔸 پس آنچنان که باید و چونانکه شاید مر او را گفتم : ا🦜ا طوطی طایر این جلوه‌گه‌ام بازگویم سخنِ ربِّ ربیب وانچه بر لوح دلم نقش زند باز، گویم به ادب بهرِ ادیب ✍: سید حامد نسابه 📜🗞🖌☘🗞🖌📜 🚩 کانالهای انتشار مطالب و .. در بله و ایتا: https://ble.ir/nassabeh https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh
"پابوسِ کیکاووس" 💐 رفیقی، خاطر را در دمادم صباح، بر طریقه‌یِ صلاح، با کلمات و عباراتی چند از سیِدالسّاجدین، عاطر نمود که : 🤲 " ..دانستم کوه خواسته های من، پیش توانگری تو کوچک است، و انبوه چشمداشتِ من از تو، در برابر رحمت های تو اندک ..🤲 • 🕋 پس در لحظه، ربِّ این حمّاد، ابیاتی در شرح بیوت و منازل نجوایِ آن سیّدِ سجّاد بر قلم و زبان جاری کرد که طوطی را مقامی جز واگویه‌یِ کلام ربّ ربیب و امامِ ادیب نباشد : ا💧ا قطره‌ام در پیش اقیانوس تو کمترین بزم کیکاووس تو چشم امیدم ندارد انتها لیک بیند تا پَر پابوس تو ، حمّادِ ربّ سَجّاد ! ✍ : سید حامد نسابه 🤲📜🖌☘🤲 •کیکاووس : دارای نعمت بیشمار • صحیفه ی سجادیه، دعای ۱۳ 🤲📜🖌☘🤲 🚩 کانالهای انتشار مطالب و .. در بله و ایتا: https://ble.ir/nassabeh https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی، نگاهی : آل عمران الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ 🔸 ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺩمِ [ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻭ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻧﻔﻮﺫﻱ ﺩﺷﻤﻦ ] ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻟﺸﻜﺮﻱ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﺍﺯ ﻣﺮﺩم [ ﻣﻜﻪ ] ﺑﺮﺍﻱ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﺩ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺘﺮﺳﻴﺪ . ﻭﻟﻲ [ ﺍﻳﻦ ﺗﻬﺪﻳﺪ ] ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﺍﻓﺰﻭﺩ ، ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ☝️ ﺧﺪﺍ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺍﻭ ﻧﻴﻜﻮ ﻭﻛﻴﻞ ﻭ [ ﻧﻴﻜﻮ ﻛﺎﺭﮔﺰﺍﺭﻱ ] ﺍﺳﺖ .(١٧٣) فَانقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ ✅ ﭘﺲ ﺑﺎ ﻧﻌﻤﺖ ﻭ ﺑﺨﺸﺸﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ [ ﺍﺯ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ] ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﺪ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﺰﻧﺪ ﻭ ﺁﺳﻴﺒﻲ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ، 👈 ﻭ ﺍﺯ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﺧﺪﺍ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻓﻀﻠﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(١٧٤) إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ 📛 ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻳﻦ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺭﺍ [ ﺑﺎ ﺷﺎﻳﻌﻪ ﭘﺮﺍﻛﻨﻲ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭﺣﺸﺖ ﺯﺍ ، ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﺩ ] ﻣﻰ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪ ; 👌 ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﻣﺆﻣﻦ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺘﺮﺳﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺘﺮﺳﻴﺪ .(١٧٥) ا🖌📜ا مرد باش، از زمره‌یِ آنان که در پیش قشون می‌شود پولاد، جان‌هاشان بَرِ آتش و خون آن سلحشوران و گردانی که محکمتر شود عزم‌هاشان، چون رسد آواز از جنگ و جنون ✍: سید حامد نسابه 🚩⚔🚩 🚩⚔🚩 🚩 کانالهای انتشار مطالب در بله و ایتا: https://ble.ir/nassabeh https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh
*سید حامد نسابه ؛ مخلوقی از مخلوقاتِ بیشمارِ خداوندگارِ عالم و آفریدگارِ آدم ، مُزیّن و مفتخر به نیوشیدنِ گوشه‌هایِ کوچکی از دانسته‌هایِ او و مُعیّن و معتبر به تعلّمِ اندکی از عدیده‌ و بسیارهایی از بایسته‌های همو در فِراشِ زمان و مکان ! یعنی تاریخ و جغرافیا ، و ریزه‌خوارِ الباقیِ خوانِ نعمت او که هستی راست کیمیا، منقش به نقوشِ رنگارنگِ عوالمِ خیالش ، دربندِ کمندِ پیچ‌ درپیچِ زوایایِ کمالش ! مفتونِ نرمینۀ نرمشِ نجات بخشِ کشتیِّ هلالش ! متشبث به آن پنجگاهِ نورانیِّ حوالیِّ عرشِ همیشه برقرارش ! و مسکونِ گُسترۀ روشنایِ آشنایِ سُفرۀ این چارده کنگرۀ مُسفِرۀ مُثمِرۀ ملکِ تا ابد بی‌زوالش!!* ✍ : سید حامد نسابه 📚🖌📙📖📗🖌📚 📣 کانالهای انتشار مطالب، اشعار ، مصاحبه‌ها و پژوهشها در پیامرسانهای بله و ایتا: https://ble.ir/nassabeh https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh