🔻در اسفند سال ۱۳۸۸ در موضوع حدیث "کل رایة" و قیام در زمان غیبت از مراجع معظم تقلید استفتا کردم.
متن استفتاء و پاسخ مرحوم آیت الله العظمی سید محمدصادق روحانی را در ذیل ملاحظه می فرمایید:
🔹متن استفتاء:
همانطور که مستحضرید در منابع روایی شیعی روایاتی از قبیل «كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت یعبد من دون الله » وجود دارد.
آیا برای اثبات بطلان کلیه قیام ها در زمان غیبت کبرای امام عصر (عجل الله تعالی فرجه ) می توان به اینگونه روایات استناد کرد ؟ نظر مبارک حضرتعالی در این زمینه چیست؟
🔸باسمه جلت اسمائه
مفاد این روایت و امثال آن جلوگیری از امر به معروف و نهی از منکر نیست، و نیز مفاد آن تشکیل یک حکومت اسلامی تابع امام مهدی ارواحنا فداه مانند حکومت جمهوری اسلامی نیست، بلکه مفاد آن مطابق آن روایتی است که قبل از ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) ۱۲ نفر به نام به نام مهدی آخر الزمان قیام می کنند که الان اولی آنها در عراق قیام نموده است.
۲۶ ربیع الاول ۱۴۳۱
@seyyed_hossein_kashfi
◾️ استفتایی دیگر از مرحوم آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی درباره انقلاب اسلامی :
🔻 باسمه جلت اسمائه
در مملکت ما حکومت شاه در صدد لطمه زدن به تمام مقدسات دین بودند و قیامی که شد اگر چه بآن مطلوب اساسی ما نگذاشتند برسد، ولی مقداری از منکرات از بین رفت و جلوگیری، و جمله از امور معروفه رائج شد.
بفرمایش مرحوم آقای نائینی ره همین مقدار برای قیام لازم بوده است، بنابراین قیام ما عموما واجب بوده است و به ضررهای شخصی هم راضیم و خدای تعالی جزای خیر به ما خواهد عنایت فرمود و این دنیا هر چه باشد گذراست. و لذا من هر چه تحت فشار باشم و حقم گرفته شود ناراحت نیستم.
محمد صادق الحسینی الروحانی
۲۶ جمادی الثانی ۱۴۳۱
@seyyed_hossein_kashfi
کانال سید حسین کشفی
◾️حقیر جدای از نسبت فامیلی با آیت الله العظمی روحانی، از سال های ابتدایی ورود به حوزه مکرر محضرشان م
مرحوم آیت الله العظمی سید محمدصادق روحانی ، سال ۱۳۸۹
◾️مرحوم آیت الله العظمی سید محمدصادق روحانی از عالمان مجاهد و مبارز بر علیه رژیم پهلوی و از پیشگامان انقلاب اسلامی در قم بودند و مواضع ایشان در این موضوع معروف و در سایر آثارشان مشهود است.
🔹از جمله در کتاب فقه الصادق در بحث جهاد متعرض به شبهه معروف مخالفین انقلاب می شوند و پاسخ می گویند.
🔸 ایشان شبهه «جواب خون مقتولین را چه کسی میدهد» را تعبیر به «وسوسه بعض فقهاء العصر» می کنند و آن را ناشی از عدم تامل در آیات و روایات جهاد و شمول آن در عصر غیبت میدانند.
🔸متن عبارت کتاب فقه الصادق:
«ومن الغرائب بعد الآيات والروايات المتقدّم طرف منها، الظاهرة في شمولها لقتال الخارج على نائب الغيبة - والدالّة علىٰ وجوب قتالهم وقتال المبتدعين في الدين الذين إذا خلا لهم الجو بدَّلوا أحكام اللّٰه وغيروا سنة رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله - وسوسة بعض فقهاء العصر في ذلك، وأنّه لا يجوز إراقة قطرة من الدّم في هذا السبيل، ويعترضون على العلماء المجاهدين بأنّهم لا جواب لهم عند اللّٰه لو سئلوا عن ذلك، وليس ذلك إلّالأنّهم لم يتأمّلوا القرآن ولا السُنّة ولا سيرة الإمام عليه السلام، فما أفاده الإمام الصادق عليه السلام بقوله: «لو لم يقاتلهم عليٌّ لم يدر أحدٌ بعده كيف يسير فيهم» (فقه الصادق، ج۱۹، ص۱۵۳)
🔹حقیر یک وقت از ایشان پرسیدم این «بعض فقهاء العصر» چه کسی بوده است؟ ایشان جواب دادند: خیلی ها! منحصر در یک نفر نبود.
مرحوم امام در منشور روحانیت این شبهه را یکی از شبهات رایج مخالفین در حوزه ها ذکر می کنند.
@seyyed_hossein_kashfi
◾️تصویری قدیمی از آیت الله العظمی روحانی:
◀️مجلس فاتحه آیةالله حاج سید احمد روحانی در مسجـد امام حسن
عسکری قم _ ۱۳۴۳ش ؛ از راست حضرات آیات: سید مصطفی برقعی، سید مصطفی خمینی،
فاضل لنکرانی، سید کاظم شریعتمداری، سید احمد زنجانی، شیخ بهاء الدین
محلاتی، امام خمینی، سید ابوالقاسم روحانی، سید محمدصادق روحانی
@seyyed_hossein_kashfi
◾️مراسم تشییع پیکر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمدصادق روحانی (قدس سره)
◀️ امروز یکشنبه (۲۷ آذر ماه)، ساعت ۹ و نیم صبح
از مسجد حضرت امام حسن عسکری (ع) به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س)
🔹مجلس بزرگداشت:
امشب، بعد از نماز عشاء
مسجد اعظم
@seyyed_hossein_kashfi
کانال سید حسین کشفی
◾️مراسم تشییع پیکر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمدصادق روحانی (قدس سره) ◀️ امروز یکشن
◾️ثواب شرکت در تشییع جنازه
🔸قَالَ الامام الرضا علیه السلام: يَا مُوسَى بْنَ سَيَّارٍ مَنْ شَيَّعَ جَنَازَةَ وَلِيٍّ مِنْ أَوْلِيَائِنَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ لاَ ذَنْبَ عَلَيْهِ
🔹 امام رضا علیه السلام فرمود: ای موسى بن سيار! هر كس تشييع از جنازه يكى از دوستان ما بنمايد چنان گناهانش ميريزد مثل اينكه تازه از مادر متولد شده و گناهى برايش نمىماند.
📚المناقب ج ۴، ص ۳۴۱
@seyyed_hossein_kashfi
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالله سیّد صادق روحانی / ۱
✍🏻 سیّد حسین کشفی
❇️ از مرحوم آیةالله سیّد صادق روحانی شنیدم:
▫️ آشیخ غلامحسین تبریزی بود که در مدرسهٔ فیضیّه حجره داشت. من خدمت ایشان رفتم و گفتم: شرح لمعه میخواهم بخوانم. بعد، روزی سه بار - صبح و بعد از ظهر و اوّل شب – خدمت ایشان میرفتم. هر بار، دو ورق مطالعه میکردم، بعد پیش آشیخ غلامحسین میرفتم و میخواندم. اگر اشکالی بود ایشان میگفت. حدود دو ماه کلّ شرح لمعه تمام شد!
▪️ وقتی به نجف رفتم، آقای خویی گفت: شرح لمعه برخی از جاهایی دارد که مرد ملّا میخواهد تا معنا کند! بعد، ایشان چند عبارت از شرح لمعه را از من پرسید و گفت: همین الآن معنا کن! من هم عبارت را معنا کردم. ایشان گفت: از این بهتر نمیشود معنا کرد! لذا به ما گفت: وقتتان را در اینجا [= مقدّمات] معطّل نکنید، و یک سَیری بکنید و درس خارج بیایید.
✳️ آیةالله سیّد صادق روحانی فرمودند:
▫️ من تقریباً شش ماه از فوت مرحوم نایینی گذشته بود که از قم به نجف رفتم. در نجف، اوّل درس آقای خویی رفتم. ایشان آنوقت هم سطح میگفت هم خارج. هر کسی هم در درس سطح اشکال میکرد، ایشان میگفت: عصر بیایید [= در درس خارج]. درس آشیخ محمّدحسین اصفهانی و آقا ضیاء عراقی هم رفتم.
✅ از آیةالله روحانی شنیدم:
▫️ آشیخ کاظم شیرازی مرد خیلی ملّایی بود. من مقداری هم درس آشیخ کاظم شرکت کردهام.
▪️ وقتی همراه با اخوی به نجف رفتیم، وارد مدرسهٔ سیّد شدیم. من بچهٔ ده دوازده ساله بودم. آشیخ کاظم به مدرسه دم حجرهٔ ما آمد و گفت: من نه اهل دید و بازدید هستم و نه حوصلهٔ این کار را دارم؛ امّا شنیدم یک بچه، کفایه بلد هست، آمدم بببینم بلد هست یا نه!
📖 (منبع: یادداشتهای اختصاصیِ جناب آقای کشفی برای کانال چراغ مطالعه)
#سید_صادق_روحانی
@cheraghe_motaleeh
@seyyed_hossein_kashfi
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالله سیّد صادق روحانی / ۲
✍🏻 سیّد حسین کشفی
❇️ از مرحوم آیةاللهالعظمی سیّد محمّدصادق روحانی شنیدم:
▫️ تشرّف [جدّ ما] مرحوم حاج سیّد صادق [به] محضر امام زمان را مکرّر نقل کردهاند. امّا از همه مهمتر، نقل آشیخ ابوالقاسم قمی است. آشیخ ابوالقاسم هم ملّا و هم متدیّن و هم مُعرض از دنیا بود. من آشیخ ابوالقاسم را دیده بودم.
✳ مرحوم آیةالله روحانی میفرمودند:
▪️ من حدود دو سه سال - همراه با اخوی - درس آشیخ محمّدحسین اصفهانی رفتم. از ایشان شنیدم که میگفت:
▫️ وقتی آقای آسیّد ابوالحسن اصفهانی و آقای نایینی به قم تبعید شدند، بعد از مدّتی بنا شد که یک عدّهای از نجف به قم بروند و با این آقایان دیدار داشته باشند تا بیایند [و به نجف برگردند]. به من هم گفته بودند که من هم با آنها بروم. امّا واقعاش این بود که فقط به قصد دیدن آشیخ ابوالقاسم قبول کردم.
▪️ در قم به منزلی که آقای آسیّد ابوالحسن در آن ساکن بودند رفتم. خدمت آسیّد ابوالحسن بودم که دیدم یک آشیخی آمد و مقابل آسیّد ابوالحسن نشست، و من هم ابتدا متوجّهِ او نشدم و احترامی به او نکردم. یک قدری گذشت، دیدم یک مسأله پرسید. معلوم شد که ملّا است. از شخصی که کنارم نشسته بود پرسیدم: این آشیخ کیست؟ گفت: آشیخ ابوالقاسم!
▫️ من بلند شدم و به ایشان احترام کردم و گفتم: معذرت میخواهم. من از نجف به قصد دیدن شما آمدهام، امّا الآن اینگونه شد! گفت: شما کاری نکردید! گویا در ذهناش خطور هم نکرده بود که به او اهانت شده است!
📖 (منبع: یادداشتهای اختصاصیِ جناب سیّد حسین کشفی برای کانال چراغ مطالعه)
#سید_صادق_روحانی
#شیخ_ابوالقاسم_قمی
#محقق_اصفهانی
#سید_ابوالحسن_اصفهانی
@cheraghe_motaleeh
@seyyed_hossein_kashfi
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالله سیّد صادق روحانی / ۳
✍🏻 سیّد حسین کشفی
✳️ آیةالله سیّد صادق روحانی فرمودند:
▫️ وقتی آقای حاج آقا حسین قمی به تهران آمد و از آنجا به عراق تبعید شد، بعد از مدّتی رضاخان دستور داد که خانوادهٔ ایشان هم به عراق بروند. در آن ایّام، پدر ما هم جزو افرادی بود که با رضاخان مبارزه میکرد. البته آنقدر علنی نبود. جلساتی بود که در منازل تشکیل میشد. من یادم هست که به پشت بام خانه رفته بودم و در منزل ما جلسه بود. یادم هست آشیخ محمّدعلی حائری قمی صاحب حاشیهٔ کفایه (پدر شیخ عبّاس) هم در آن جلسه بود.
▪️ آشیخ عبدالکریم دستور داده بود هیچکس صحبتی نکند. رضاخان آن ایّام خانوادهها را دستور داده بود که باید کشف حجاب کنند. خانوادهٔ آقای قمی، قم آمده بودند که از آنجا به کربلا بروند. پدر ما علاقمند بود که ما هم به همراه مادرمان به کربلا برویم. خانوادهٔ آقای قمی گفته بودند که: اگر بتوانید تا فردا شب تذکره بگیرید مانعی ندارد.
▫️ پدر ما همان روز به تهران منزل آقای کاشانی رفتند و توانستند تذکرهٔ ما را بگیرند. پدرم از تهران تلفن کرد و به ما اطّلاع داد که من تذکره را گرفتم و تا فردا به قم میآیم. و لذا خانوادهٔ آقای قمی هم مجبور شدند که منتظر ما شوند؛ چون خودشان وعده داده بودند.
▪️ جدّ ما (مرحوم حاج سیّد صادق) در بیرونی منزلشان پنجشنبهها روضه داشتند، و خودشان هم دم در مینشستند. پدر ما هم مقیّد بودند که در همهچیز از پدرشان تبعیّت کنند؛ ولذا بعد از فوت پدرشان در همان جای حاج سیّد صادق هم مینشستند.
▫️ من در همان ایّام خواب دیدم که پیامبر (صلوات الله علیه و آله) آنجا آمدهاند. محضرشان رفتم و دستشان را بوسیدم و گفتم: میخواهیم کربلا برویم. فرمودند: همین روزها موفّق میشوید. با اینکه تقریباً ممکن نبود که پدر بتوانند تذکره را بگیرند. بالأخره همراه با مادر و اخوی به کربلا رفتیم.
#سید_صادق_روحانی
#حاجآقا_حسین_قمی
#شیخ_عبدالکریم_حائری
@cheraghe_motaleeh
@seyyed_hossein_kashfi
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالله سیّد صادق روحانی / ۴
✍🏻 سیّد حسین کشفی
❇️ از آیةالله سیّد صادق روحانی شنیدم که فرمودند:
▫️ پدرم میفرمود: یک روز محضر حاج شیخ عبدالکریم رفتم. وقت شلوغی [= غائلهٔ کشف حجاب] بود. دیدم حاج شیخ پشت کرسی نشسته و میرزا مهدی بروجردی را هم دیدم که در حیاط قدم میزند. هیچکس پیش حاج شیخ نیست و خیلی هم متفکّر و ناراحت بودند.
▪️ داخل اتاق رفتم و سلام کردم. حاج شیخ سرش پایین به طرف کرسی بود. تا سرش را بالا کرد و من را دید، گفت: تو هم آمدهای به من اعتراض کنی؟! گفتم: آقا! این چه حرفی است!؟ گفت: الآن قبل از شما آسیّد محمّدتقی خوانساری اینجا بود و خیلی به سکوت من اعتراض کرد. گفتم: نه آقا! من که اهل این حرفها نیستم. گفت: پس به من اعتراض نداری؟ گفتم: نه. گفت: پس بنشین تا برایت بگویم.
▫️ من میدانم با این وضعی که دارم الآن اگر [در اعتراض به کشف حجاب] به نجف بروم، هم از آسیّد ابوالحسن جلو میافتم هم از نایینی؛ چون من مجاهد میشوم و آنها مجاهد نیستند و حرفی نزدهاند. ولی والله اگر من بروم، این حوزه را بهکلّی به هم میزنند. من میمانم و تمام این مشکلات را به این جهت تحمّل میکنم.
✳️ آیةالله سیّد صادق روحانی فرمودند:
▫️ وقتی آقای خویی قصد کردند به ایران بیایند، من حدود ده روز جلوتر از ایشان به قم آمدم. به پدرم گفتم: باید از ایشان استقبال شود. پدر ما هم برای استقبال از آقای خویی اقدام کردند. برای استقبال به طرف شاهجمال رفتیم. برخی از جمعیّت هم یک فرسخ از شاهجمال جلوتر رفته بودند. تمام شهر از ایشان استقبال کردند. آقای نجفی هم آمده بود. آقای خویی ابتدا حرم رفت. سپس از حرم درآمدند و سوار درشکه شدند و جمعیّت زیادی از طلّاب هم پشت سر ایشان بودند. زیر گذرخان که رسیدیم، من به آقای خویی گفتم: آقا! شما که هنوز پیر نشدهاید؛ اینگونه، به طلبهها اهانت میشود. گفتند: چه کار کنم؟ گفتم: پیاده شوید. ایشان هم قبول کردند.
▪️ به درشکهچی گفتم: نگهدار! و آقای خویی پیاده شد. در همین اثناء، از آن طرف هم آقای بروجردی میخواستند به حرم یا مسجد برای نماز بروند. آقای خویی خیال کرد که آقای بروجردی به استقبال ایشان آمدهاند. آقای بروجردی هم خیال کرد آقای خویی که از درشکه پیاده شده به احترام ایشان است. وقتی به هم رسیدند، آنچنان تحویل گرفتند و به هم تعارف کردند که عادی نبود. فردا صبح زود هم آقای بروجردی به دیدن آقای خویی آمدند. داخل کوچه هم پر از جمعیّت بود. آقای بروجردی گفتند: وقتی اینقدر جمعیّت دارید، حیف است که در خانه آمدهاید. در مدرسه میآمدید و آنجا را چادر میزدید و جمعیّت آنجا میآمدند.
▫️ آقای بروجردی به من گفتند: من قدرت اینکه جمعیّتِ زیاد را پذیرایی کنم ندارم؛ شما آقای خویی را به همراه پنج شش نفر برای ناهار وعده بگیر. من هم آقای خویی را به همراه چند نفر دعوت کردم. مهم آن است: وقتی آقای خویی به منزل آقای بروجردی رفتند، آقای بروجردی کفش جلوی پای آقای خویی جفت کردند. (آقای بیات [کذا؛ ظ: شبیری] زنجانی در کتاباش بهاشتباه این مطلب را دربارهٔ دیدار آقای بروجردی با آسیّد عبدالهادی شیرازی ذکر کرده است.) در همین سفر، آقای خویی دیداری هم در مدرسهٔ فیضیّه با طلبهها داشت که جمعیّت زیادی از طلّاب مانند روزِ استقبال آمده بودند.
📖 (منبع: یادداشتهای اختصاصیِ جناب آقای کشفی برای کانال چراغ مطالعه)
#سید_صادق_روحانی
#شیخ_عبدالکریم_حائری
#سید_محمدتقی_خوانساری
#سید_ابوالقاسم_خوئی
#سید_حسین_بروجردی
@cheraghe_motaleeh
@seyyed_hossein_kashfi
🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالله سیّد صادق روحانی / ۵
✍🏻 سیّد حسین کشفی
✅ آیةالله روحانی فرمودند:
▫️ از مرحوم جدّ ما (آقای حاج سیّد صادق) مقدار کمی از کتاب الزّکاة هست. باقی کتابهای ایشان - کتاب الصّلاة و جزواتی در اصول - در منزل مرحوم حاج آقا مهدی حرم پناهی بوده که در جریان سیل معروف قم از بین رفته است. امّا همان مقدار کمی که از کتاب زکات مانده خیلی خوب بحث کردهاند.
▪️ مرحوم اخوی به من میگفت: بیا این کتاب الزّکاةِ جدّمان را استدراک و چاپ کن. گفتم: استدراک وقتی معنا میدهد که اگر ۴۰۰ صفحه نوشته شده، بعد ۱۰۰ صفحه انسان استدراک میکند؛ امّا در مورد این کتاب اینگونه نیست.
▫️ نگارنده گوید: مرجع فقید در جلد ۹ و ۱۰ کتاب فقه الصّادق، در بحث صلاة و زکات ، مطالبی را از جدّشان با تعبیر "جدّنا العلّامة" ذکر کردهاند.
❇️ آیةالله روحانی فرمودند:
▫️ من مدّتی بعد از فوت آقای بروجردی رساله دادم، و از سوی دیگر در جواب استفتائی نوشته بودم که: آقای خویی اعلم فقها در عصر غیبت است. برخی به من نامه داده بودند و اشکال کردند که اگر آقای خویی اعلم هست، پس چرا رساله نوشتهاید؟ و یا آنکه خود را اعلم از آقای خویی میدانید؟!
▪️ من مطالب خودم در رابطه با اعلمیّت آقای خویی و نامهای که به من اشکال شده بود را خدمت آقای خویی فرستادم. ایشان در جواب (به این مضمون) نوشته بودند [نقل به مضمون]: "جدای از شبههٔ اعلمیّتِ ِشاگردان، اعلم دانستنِ من به این معنا نیست که هیچ رسالهای نوشته نشود مگر بعد از فوتام. اگر من امروز رحلت نمودم، مردم از چه کسی تقلید کنند؟ و لذا باید افرادی در زمان حیات استادشان رساله نوشته و خودشان را در معرض مردم قرار دهند تا مردم در امر تقلید متحیّر نباشند."
▫️ نگارنده گوید: این نامه در کتاب نامههای تاریخی موجود نیست. مرجع فقید میفرمودند: "نامههای آقای خویی به من، بیش از اینها بوده و پس از انقلاب، عدّهای آنها را بردهاند." شاید این نامه نیز در بین آن نامهها بوده است.
✳️ آیةالله روحانی فرمودند:
▫️ من قصد داشتم کتاب فقه الصّادق را به آقای بروجردی بدهم، امّا ایشان اظهار داشتند: کتاب حرمت دارد؛ من شخصی را میفرستم که کتاب را از شما بگیرد. و این کار را نیز انجام دادند و کتاب تقدیم آقای بروجردی شد.
▪️ بعد از آن، یک روز در جلسهٔ درس خارج فقه، کتاب فقه الصّادق را همراه خودشان آورده بودند و نظر مرا دربارهٔ بحث غروب و مغرب نقل کردند. من قول به غروب را اقوی میدانستم. آقای بروجردی گفتند: اساتید ما در نجف این نظر را داشتند و ما از آنان قبول نکردیم؛ حال از شما قبول کنیم؟! عدّهای خندیدند.
▫️ بعد، آقای بروجردی گفتند: جدای از شوخی، قول به غروب قوی هست، امّا تمام نیست و ما به آن اشکال داریم.
📖 (منبع: یادداشتهای اختصاصیِ جناب سیّد حسین کشفی برای کانال چراغ مطالعه)
#سید_صادق_روحانی
#سید_حسین_بروجردی
#سید_ابوالقاسم_خوئی
@cheraghe_motaleeh
@seyyed_hossein_kashfi