آشنایی نزدیک با نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این دوره، نقطه عطف زندگی شهید بیضائی محسوب میشود.
بعد از اتمام خدمت سربازی، علیرغم تشویق اطرافیان به ادامه تحصیل در دانشگاه، با اختیار خود و با یقین کامل، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمود و در بهمن ماه سال ۸۲ وارد دوره افسری دانشکده امام علی (ع) سپاه شد.
ورود او به دانشکده افسری ملازم با هجرت او از تبریز به تهران بود که با این هجرت ادامه زندگی را در جهاد فی سبیل الله رقم زد.
@seyyedebrahim
او نام مستعار «حسین نصرتی» را در سپاه برای خود انتخاب نموده بود که به گفته خودش برگرفته از ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولای خود حسین بن علی (ع) و کنایه از لبیک به این ندا بود. در شهریور ماه سال ۸۵ از دانشکده افسری فارغ التحصیل گردید و قدم در راهی گذاشت که تا آخرین لحظه حیات ظاهری او، هیچ تزلزلی در پیمودن آن در وی مشاهده نشد.
@seyyedebrahim
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
با یک گلوله شهید میشوم/ حال میدهد فردا شهید شوی
به پدر میگویم پسرتان به همرزمان خود گفته بود با یک گلوله شهید میشود و حتی ساعت شهادتش را هم گفته است. ماجرای این پیشگویی چیست؟
شب عملیات اینها حنابندان میکنند یا به عبارتی وصیت میکنند. در فیلمی که همان شب ضبط کرده اند، مصطفی در حالی که انگور میخورد وصیت هم میکند و یکی از مسئولین آنجا را وصی خودش قرار میدهد. به او میگوید این وصیتها را ضبط کن. آن بنده خدا اولش فکر میکند مصطفی شوخی میکند، برای همین چند لحظهای را ضبط میکند. اگر این فیلم را دیده باشید میبینید که مرتضی عطایی هم به جمعشان اضافه میشود. مصطفی میگوید: فردا روز تاسوعا است و در رحمت خدا باز است حال میدهد که فردا شهید بشی.
کسی که از بردن اسمش معذوریم و فایل صوتی او را دارم، اما تعهد اخلاقی داده ام که منتشر نکنم؛ برای من تعریف کرد که بعد از شنیدن حرفهای مصطفی ناراحت شدم و رفتم نشستم داخل ماشین. دیدم مصطفی هم آمد و پیشم نشست و گفت: میخواهم با شما صحبت کنم به او گفتم اگر میخواهی راجع به شهادت و این چیزها حرف بزنی برو، چون روحیه بچهها خراب میشود.
این فرد تعریف میکند که حتی مصطفی را تهدید کرده به اخراج از سوریه کرده بود، اما مصطفی میگوید: حرف هایم را بشنو اگر میخواهی ضبط نکن. فقط این را بدان من تا قبل از ظهر تاسوعا بین شما نفس میکشم و اگر شهید نشدم شما میتوانی من را تیرباران کنی یا از سوریه اخراج کنی. مصطفی حتی به او میگوید من با یک گلوله شهید میشوم.
اینکه آیا مصطفی خوابی دیده بود یا به او الهامی شده بود را نمیدانیم؛ اما من معتقدم یک چیزی را شهدا میبینند. سجاد عفتی با پنج گلولهای که در سینه اش خورده بود، لحظه جان دادن به محمد حسین حاج نصیری میگوید: من را بنشان، حاج نصیری به او میگوید: بابا تو تیر خوردی! خلاصه بلندش میکند و او دست روی سینه اش میگذارد و میگوید (اسلام علیک یا عبدالله) شهید عفتی حتما یک چیزی دیده که به امام حسین (ع) سلام میکند. آن لحظات آخر هر کدام از شهدا به نحوی متوجه میشوند که دفتر زندگی دنیوی شان بسته شده و پروازشان نزدیک است و تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.
@seyyedebrahim
به فکر نمازت باش مثل شارژ موبايلت!📱
باصداي اذان بلندشو مثل صداي آرام موبايلت!🔔
از انگشتات براي ذکر استفاده کن مثل صفحه کليد موبايلت!
قران راهميشه بخوان مثل پيام هاي موبايلت...!!!📖
#عاشقان_وقت_اذان_است ❤️
#التماس_دعا
@seyyedebrahim
نشسته باز خـیالت ، کنار من امّا
دلم برای خودت تنگ می شود
بگو چه کنم ؟؟؟
#پاسـدار_مدافع_حرم
#شهـید_حمید سیاهکالی_مرادی
@seyyedebrahim
#حسن_جان...
آخرین کاشی صحن حسنی را ای کاش
زنده باشیم در آن لحظه و ما بگذاریم...
@seyyedebrahim
🍃بسم رب الشهدا
🌹🍃با نام خدا و با مدد از حضرت اباصالح المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🌺🍃و تشکر از شهید به پیشواز مهمان امروز میریم و شروع میکنیم معرفی شهید بزرگوار
🌸سیدمیلاد مصطفوی🌸
🌹🍃سید میلاد مصطفوی همزمان با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی در جریان عملیات محرم و در محور حلب به شهادت رسید و داعشی ها همچون مولایش حسین سر این شهید را همچون مولایش حسین از بدن جدا کردند.🍃
🌹🍃شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی 20 ساله مهندس عمران و شهرسازی از بسیجیان گردان 165 امام حسین و اهل شهرستان بهار است.🍃
سلام بر شما ای شهید