🌹✨❣️✨🌹✨❣️✨
🌹✨❣️✨
✨🌹✨
❣️
#خاطره_مادر_شهید_مصطفی_صدرزاده
روز #سوم_محرم😔
عزیزم چقدراعتماد به خدا داشتی و توکلت بالا بود که
با خیال راحت خود و خانواده ات را به خدا سپردی.🌹 تکیه کلامت "افوض امری الی الله" بود. و به این جمله یقین کامل داشتی که ،
تمام #سختی ها و مرارت ها را به جان و دل خریدی و با موفقیت پشت سر گذاشتی و
پیش اربابت #رو_سفید شدی و به چنین درجه بالایی رسیدی
که به گفته قرآن کریم ، نزد پروردگارت #روزی می خوری.🌹 #عزیزم تنها چیزی که دراین روزهای خیلی سخت، می تواند مرا به #آرامش برساند، جایگاهت در نزد پروردگار است.😔
#حسینیه_شهید_مصطفی_صدرزاده
⚜️
🌹✨🌹⚜️
✨🌹✨❤️✨🌹
🌹✨🌹⚜️🌹✨🌹⚜️
✨🌹✨❤️✨🌹✨❤️✨🌹✨
✅ کانال
#شهید_مصطفی_صدرزاده
(
@seyyedebrahim
بسم رب الشهدا🌹
خاطره ایی از سید ابراهیم به نقل از یک دوست
🌹تابستان ۹۲، سر #حلقه_صالحین مسجد امیرالمومنین نشسته بودیم.
آقا مصطفی مربی طرح صالحین ما بود.
سر جلسه بودیم که ایشون گفت: بچه ها امروز میخوام از کلمه #شهید براتون صحبت کنم،😔 لحظاتی #صبر کرد وشروع کرد، با اون صدای بم #دلنشین گفت:
بچه ها شهید یعنی کسی، که به درجه ای از ایمان برسد که به
#عین و #یقین متوجه می شود که شهید میشه.😔🌹😔 وبعد از این جمله ایشون شروع کرد به #گریه کردن،....😭🌹😭 ما در سنین نوجوانی بودیم ، ما هم شروع کردیم به گریه کردن.....😔 لحظات خیلی #شیرین و زیبایی بود..... هیچ وقت اون لحظات رو یادم نمیره.
#حسینیه_شهید_مصطفی_صدرزاده 🌹
@seyyedebrahim
🌹✨🌹🍃✨🍃🌹✨🌹
✨🍃
🌹
#خاطره_مادر_شهید_مصطفی_صدرزاده
دوسال پیش #مصطفی مرخصی اومده بود. داشتیم درمورد #سوریه باهم حرف می زدیم من ازنگرانی ها و دلواپسی هام براش می گفتم. بعداز مکثی گفت مامان تا چیزی مقدر خدا نباشد اتفاق نمی افتد؛ این رو من اونجا با تمام وجودم حس کردم. مامان فقط یک خواهش دارم این که اول برای #بچه_های_مردم دعا کن چون دست من امانت هستن. منم دعایی که مادر بزرگش توصیه کرده بود بهش دادم گفتم این دعا رو از خودت دور نکنی، دعای حفظ امام جواد،
وقتی می خواست ازاین جا بره قبلش رفته بود از روی دعا کپی کرد برای تمام نیروهاش یک روز که باهاش تماس گرفتم احوالشو پرسیدم. گفت: به خواست خدا و دعای که شما دادی تمام نیروها به سلامت برگشتند. 🌹 ✨🍃
🌹✨🌹✨🍃✨🍃🌹✨🌹 #حسینیه_شهید_مصطفی_صدرزاده 🌹
◾️
@seyyedebrahim
🌹✨❣✨🌹✨❣✨
🌹✨❣✨
✨🌹✨
❣
#خاطره_مادر_شهید_مصطفی_صدرزاده
روز #سوم_محرم😔
عزیزم چقدراعتماد به خدا داشتی و توکلت بالا بود که
با خیال راحت خود و خانواده ات را به خدا سپردی.🌹 تکیه کلامت "افوض امری الی الله" بود. و به این جمله یقین کامل داشتی که ،
تمام #سختی ها و مرارت ها را به جان و دل خریدی و با موفقیت پشت سر گذاشتی و
پیش اربابت #رو_سفید شدی و به چنین درجه بالایی رسیدی
که به گفته قرآن کریم ، نزد پروردگارت #روزی می خوری.🌹 #عزیزم تنها چیزی که دراین روزهای خیلی سخت، می تواند مرا به #آرامش برساند، جایگاهت در نزد پروردگار است.😔
#حسینیه_شهید_مصطفی_صدرزاده
⚜
🌹✨🌹⚜
✨🌹✨❤️✨🌹
🌹✨🌹⚜🌹✨🌹⚜
✨🌹✨❤️✨🌹✨❤️✨🌹✨
🌹🌹🌹
❤️❤️
🌹
#خاطره_مادر_شهید_مصطفی_صدرزاده
#عزیزم چقدر سخت میگذرد این روزها ، یادآوری
#پنجم_محرم 65 که منتظرقدوم مبارکت بودم
و یا #نهم_محرم 94 که پرکشیدی و رفتی 😭 یادآوری هرکدامشان مرا خوشحال وغمگین
می کند.. #تولدت شادی و خیر و برکت دنیوی به همراه داشت
و با رفتنت گر چه ما به #غم_هجران مبتلا شدیم ولی تو به رستگاری رسیدی که با هیچ چیز در دنیا قابل قیاس نیست....❣ وتنها چیزی که می تواند این فراق را جبران کند و به من آرامش دهد ، این است که #سر_سفره_اربابتنشسته ای
ان شاالله🌹
#حسینیه_شهید_مصطفی_صدرزاده
❤️
🌹🌹🌹
@seyyedebrahim
بسم رب الشهدا🌹
خاطره ایی از سید ابراهیم به نقل از یک دوست
🌹تابستان ۹۲، سر #حلقه_صالحین مسجد امیرالمومنین نشسته بودیم.
آقا مصطفی مربی طرح صالحین ما بود.
سر جلسه بودیم که ایشون گفت: بچه ها امروز میخوام از کلمه #شهید براتون صحبت کنم،😔 لحظاتی #صبر کرد وشروع کرد، با اون صدای بم #دلنشین گفت:
بچه ها شهید یعنی کسی، که به درجه ای از ایمان برسد که به
#عین و #یقین متوجه می شود که شهید میشه.😔🌹😔 وبعد از این جمله ایشون شروع کرد به #گریه کردن،....😭🌹😭 ما در سنین نوجوانی بودیم ، ما هم شروع کردیم به گریه کردن.....😔 لحظات خیلی #شیرین و زیبایی بود..... هیچ وقت اون لحظات رو یادم نمیره.
#حسینیه_شهید_مصطفی_صدرزاده 🌹
🌹✨🌹🍃✨🍃🌹✨🌹
✨🍃
🌹
#خاطره_مادر_شهید_مصطفی_صدرزاده
دوسال پیش #مصطفی مرخصی اومده بود. داشتیم درمورد #سوریه باهم حرف می زدیم من ازنگرانی ها و دلواپسی هام براش می گفتم. بعداز مکثی گفت مامان تا چیزی مقدر خدا نباشد اتفاق نمی افتد؛ این رو من اونجا با تمام وجودم حس کردم. مامان فقط یک خواهش دارم این که اول برای #بچه_های_مردم دعا کن چون دست من امانت هستن. منم دعایی که مادر بزرگش توصیه کرده بود بهش دادم گفتم این دعا رو از خودت دور نکنی، دعای حفظ امام جواد،
وقتی می خواست ازاین جا بره قبلش رفته بود از روی دعا کپی کرد برای تمام نیروهاش یک روز که باهاش تماس گرفتم احوالشو پرسیدم. گفت: به خواست خدا و دعای که شما دادی تمام نیروها به سلامت برگشتند. 🌹 ✨🍃
🌹✨🌹✨🍃✨🍃🌹✨🌹 #حسینیه_شهید_مصطفی_صدرزاده
@seyyedebrahim
🌹✨🌹🍃✨🍃🌹✨🌹
✨🍃
🌹
#خاطره_مادر_شهید_مصطفی_صدرزاده
دوسال پیش #مصطفی مرخصی اومده بود. داشتیم درمورد #سوریه باهم حرف می زدیم من ازنگرانی ها و دلواپسی هام براش می گفتم. بعداز مکثی گفت مامان تا چیزی مقدر خدا نباشد اتفاق نمی افتد؛ این رو من اونجا با تمام وجودم حس کردم. مامان فقط یک خواهش دارم این که اول برای #بچه_های_مردم دعا کن چون دست من امانت هستن. منم دعایی که مادر بزرگش توصیه کرده بود بهش دادم گفتم این دعا رو از خودت دور نکنی، دعای حفظ امام جواد،
وقتی می خواست ازاین جا بره قبلش رفته بود از روی دعا کپی کرد برای تمام نیروهاش یک روز که باهاش تماس گرفتم احوالشو پرسیدم. گفت: به خواست خدا و دعای که شما دادی تمام نیروها به سلامت برگشتند. 🌹 ✨🍃
🌹✨🌹✨🍃✨🍃🌹✨🌹 #حسینیه_شهید_مصطفی_صدرزاده 🌹
@seyyedebrahim