#خاکریز خاطرات ۲۶
کاش ما هم اینطوری احترام پدر و مادرمون رو حفظ کنیم...
نشست کنارِ مادر.
آرام و سر به زیر گفت: مادر! پارگیِ شلوارم خیلی زیاد شده ، تویِ مدرسه ...
لحظاتی مکث کرد و ادامه داد: اگه به بابا فشار نمیاد بگین یه شلوار برام بخره...
پدرش میگفت: محمدجواد خیلی محجوب بود، مواظب بود چیزی نخواهد که در توانمون نباشه...
🌷خاطره ای از روحانی شهید محمدجواد باهنر
مامان باید شهید پرور باشه
@seyyedebrahim
#خاکریز خاطرات ۲۷
✍️ راهکارِ جالب واسه موفقیت در کارهای سخت و دشوار
واسه یه کارِ بزرگ و سخت که توی فناوریاش مشکل داشتیم، انتخاب شدم. حسن گفت: اگه میخوای در اینکار موفق باشی، بچههای گروهات رو جمعکن، بعد دستاتون رو بهم بدید و همقسم بشین و بگین: خدایا! ما برای رضای تو اینکار رو میکنیم، و همهی ثوابش رو تقدیم می کنیم به حضرت زهرا(س)...
بچهها خالصانه به حرفِ حسن عمل کردند، و اتفاقاً در کوتاه ترین زمانِ ممکن که کسی فکرش رو نمی کرد، کار انجام شد...
🌷خاطره ای از زندگی سردار شهید حسن تهرانیمقدم
مامان باید شهید پرور باشه
@seyyedebrahim