eitaa logo
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
775 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3هزار ویدیو
66 فایل
ٖؒ﷽‌ شهید صدرزاده میگفت یه شهید‌انتخاب‌کنیدبرید‌دنبالش بشناسیدش‌باهاش‌ارتباط برقرارکنید‌شبیهش‌بشیدحاجت بگیریدشهیدمیشید‌ٖؒ خادم کانال @solaimani1335 @shahid_hajali
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
#دلتنگی_شهدایی 🌸🌿 دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی ⁣ احسان نصری
◾️ ♥️🎙 _________ یک شب یه موردی پیش اومد که یه ماشینے میخواست به زور دو تا دختر سوار کنه... ما این ها رو گرفتیم و بردیم پاسگاه تحویل بدهیم. مصطفے توی راه به دخترها گفت: شما برای چی این وقت شب بیرون هستید؟! دخترا گفتند: ما جایی نداریم که بریم! مصطفے بهشون گفت:من شماره خانمم را میدم ، باهاشون صحبت کنید📞 دخترها خیاط بودند... مصطفے میگفت: من براتون مغازه میگیرم ، چرخ خیاطی هم میگیرم که کار کنید، شب ها هم توی مغازه بخوابید! دخترها خنده شون گرفته بود ، فکر نمی کردند یک نفر انقدر دلسوز باشه!  راوی دوست شهید (جانبازامیرحسین حاج نصیری)
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
#دلتنگی_شهدایی 🌼🌿 مرا دردی‌ست دور از تو؛ که نزد توست درمانش♥️! #شهید_مصطفی_صدرزاده
◾️ 🎙🍃 ____________ یک روز به مصطفے گفتم: " دوری از تو و نگرانی از یک طرف و بعضی زخم زبانها از طرف دیگر، خیلی عذابم می دهد! حتی به بابا میگویند فکرنکنم کمتر از ماهی هفت میلیون به آنها بدهند!🙃💔" مصطفے لبخند شیرینی زد و گفت: "مامان مهم نیست که چه کسی چه میگوید مهم این است که ما بتوانیم از این موقعیتی که پیش آمده نهایت استفاده را کنیم و نگذاریم بدون بهره از روی این سفره که برای ساختن آخرتمان پهن شده بلند شویم♥️✨"  راوی مادرشهید
◾️ ✨🌿 "____________________ پاک میکنم ... مینویسم 📝 املایم بد نیست اما ؛ از تکرار اسمت لذت میبرم!♥️
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
◾️#دلتنگے_شهدایے ✨🌿 "____________________ پاک میکنم ... مینویسم 📝 املایم بد نیست اما ؛ از تکرار اسم
◾️ ♥️🎙 ____________ بودن با تو را به تنهایے ترجیح میدادم... از حوزه که می آمدم ، سرکی هم به مغازه ات میکشیدم . همین که پشت دخل می دیدمت حالم خوب میشد✨ بعد می آمدم خانه و ناهاری را که صبح زود درست کرده بودم گرم می کردم ، سفره می انداختم و منتظر میشدم تا بیایے :) بعضی روز ها هم در همان سرک کشیدن به مغازه متوجه میشدم تنهایی و از دوستانت که بیشتر وقت ها می آمدند خبری نیست ... آن وقت می آمدم داخل و کنارت مینشستم♥️ همانجا با هم چیزی میخوردیم. اگر هم سر و کله ی دوستانت پیدا شد میرفتم پشت مغازه ... همانجایی که برایم درست کرده بودی🍃 و در حالے که به بحث هایتان گوش میدادم ، مشغول مطالعه میشدم📖 هر وقت هم لازم بود از تو مشورت میگرفتم، چون میدیدم هنگام بحث چقدر خوب راهبری میکنی و به نتیجه میرسی🖐🏻 برای همین هر وقت حتی دوستانم به دنبال راه حل بودند ، با تو در میان میگذاشتم و نتیجه را به آنها میگفتم... آقا مصطفے! مشورت با تو همیشه به من آرامش می داد... این همان چیزی است که این روز ها خیلے آزارم می دهد!🥀 اینکه نیستی تا هر وقت سر یک دوراهی سرگردان ماندم ، بگویی:《سمیه از این طرف...》 هر چند این را قبول دارم که هستے! ولی به وقت مشورت جایت خیلے خیلے خالے است💔  راوی همسرشهید _برداشتی از کتاب اسم تو مصطفاست📚 👊🏻 @seyyedebrahim
🙃♥️ __________________ رفیق شهید یعنی یکی که دستتو بگیره نه مچتو •••🦋♥️ __________________ •♡ 🦋
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
#دلتنگی_شهدایی🙃♥️ __________________ رفیق شهید یعنی یکی که دستتو بگیره نه مچتو •••🦋♥️ __________
▫️🎤💚 ____________ ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﺳﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﻄﻘﻪ توضیح ﻣﻴﺪﺍﺩ. ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﺷﺐ ﻗﺒﻠﺶ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ.😣 ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﯼ ﺳﯿﺪ ﮔﻮﺵ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﯾﻢ، ﺩﯾﺪﻡ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻮ ﻟﻴﺴﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺳﯿﺪ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﻔﺮﺳﺘﻪ!😳 ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ؛ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﻧﺒﻮﺩ.😢 ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﮔﻔﺘﻢ: «ﺳﯿﺪ ﻣﻨﻮ ﻧﻤﯿﻔﺮﺳﺘﯽ؟» ﮔﻔﺖ: «ﻭﺍﺳﻪ ﺷﻤﺎ ﻳﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﺧﺎﺹ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻢ.» 😍☺️ ﮔﻔﺖ: «ﭘﺲ ﻓﺮﺩﺍ ﻳﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﺧﺎﺹ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻣﯿﺪﻡ.» ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ. ﺭﻓﺘﻢ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﺮﺩﻡ.😴 ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﺳﯿﺪ ﮔﻔﺘﻢ: «ﺳﯿﺪ ﺟﺎﻥ، ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﺧﺎﺹ ﭼﯽ ﺑﻮﺩ؟» 🧐🤔 ﮔﻔﺖ: «ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﺮﺩﯼ؟» ﮔﻔﺘﻢ: «ﺁﺭﻩ»😌 ﮔﻔﺖ: «ﻣﻴﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﯼ. ﺍﮔﻪ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺑﺮﻭ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﯾﺎ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﯽ، ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺸﮑﻨﻪ. ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﯽ. ﺣﺎﻻ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﺧﺎﺹ! ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻫﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺳﺮ ﻧﺰﺩﯼ؛ ﺑﺮﻭ ﺳﺮ ﺑﺰﻥ ﻭ ﺑﯿﺎ.» 🤭🤩 ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺳﯿﺪ؛ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﺑﻮﺩ، ﺧﯿﻠﯽ. ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩ. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺬﮐﺮ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻧﻤﻴﺪﺍﺩ. ﻫﺮ ﮐﯽ ﺟﺎﯼ ﺳﯿﺪ ﺑﻮﺩ، ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﻋﻮﺍﻡ ﻣﯿﮑﺮﺩ...❤️ ____________ •♡• @seyyedebrahim
🖇🌿 ________________ شوق دیدار تو را لحظه شمارے کردم...✨ آنقدر لحظه شمردم دل اعداد شکست!💔 🕊 🥀
◾️ 🌿❤️ ________________ به خودم آمدم ... انگار تویے در من بود! این کمے سخت تر از دل به کسے بستن بود :)♥️🥀
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
◾️#دلتنگے_شهدایے 🌿❤️ ________________ به خودم آمدم ... انگار تویے در من بود! این کمے سخت تر از دل ب
◾️ ✨🎙 ______________ بیشتر دارایی اش را صرف امور خیریه کرد... با اینکه در سوریه قدرت و شهرت زیادی به دست آورده بود ، هیچوقت اسیر غرور و خودبزرگ بینی نشد و آن قدر روی خودش کار کرده بود که حتی پدرش نمیدانست فرمانده ی گردان است! ♥️ @seyyedebrahim
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
#دلتنگی_شهدایی♥️ ______________ چه کردی که خریدارت شدند ؟؟؟ بگو برادر 🙃 من نیز ، جانِ ناقابلی دارم
🧡🎙 _____________ یکی از دعاهای همیشگی مصطفی شهادت بود و همیشه دعای قنوتش بود ولی اواخر دیگه نمی گفت مامان دعا کن شهید بشم،یه روز زنگ زد گفت: مامان دعا کن اون چه که موثرتره اتفاق بیفته، اگر شهادت مؤثرتره اتفاق بیفته.گفتم: عزیزم معلومه اگر بمونی بیشتر میتونی خدمت کنی ولی اگر شهید بشی… گفت: کسی که شهید میشه دستش بازهست و بیشتر میتونه دستگیری کنه.مصطفی حتی شهادت برای خودش نخواست، بخاطر اینکه بتونه دستگیری کنه. و تازه متوجه شدم منظورش از مؤثرتر بودن یعنی چی.وقتی پیام میدن که ماهواره رو جمع کردن از خونه و یا حجابشون کاملتر شده ویااینکه فعالیت فرهنگی درجهت ارزشهای اسلامی میشه،به آرزوی مصطفی یقین پیدا کردم، دوست داشت اون چیزی که موثرتر بود برایش رقم بخورد. ♥️ 🆔@seyyedebrahim
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
#دلتنگی_شهدایی💚🖇 ___________ ‌ ‌ بس‌ ڪہ دلتنگم ؛ اگر گریه ڪنم ، می‌گویند : قطره‌اے قصدِ نشان‌ دادنِ
🍃🌿 _ خوشبختی‌ای که من چشیدم در یکی یا دو زمینه نیست. شاید برخی فکر کنند کسانی که مذهبی و حزب‌اللهی هستند، آدم‌های خشکی در خانه‌شان هستند ولی مصطفای من خیلی عاطفی بود. در کوچکترین تغییر و تحولاتی که در خانه و ظاهر خانه اتفاق می‌افتاد خیلی سریع ابراز می‌کرد که مثلا چیزی در خانه عوض شده است. خیلی زیبا می‌توانست محبتش را ابراز کند. زمانی به او اعتراض می‌کردم تا درباره این مبلغی که در خانه گذاشته است بپرسد که چه شد و کجا خرج شد، اما مصطفی می‌گفت فرقی نمی‌کند که او خرج کند یا من خرج کنم. هیچ وقت در هیچ موردی بازخواست نمی‌کرد و سوال و جواب نداشتیم. اینکه مثلا بپرسد کجا رفتی؟ چه کار کردی؟ پول را برای چه خرج کردی؟ در واقع بین ما یک حالت اعتماد کامل وجود داشت. 🍃 🍃 🆔@seyyedebrahim