eitaa logo
شعر
169 دنبال‌کننده
12 عکس
1 ویدیو
3 فایل
توضیح نداریم. ،، ،، کانال اصلی👇 @sgezaj0313 ،، ،، میشنوم: https://harfeto.timefriend.net/17002464650620 ،، ،، ،، ،، کپی آزاد.
مشاهده در ایتا
دانلود
دنبال شهرت اند و پی اسم و رسم و نام؛ غافل از اینکه فاطمه گمنام میخرد...
دل بسته ام مرا زسر خویش وا مکن از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر گویم گرفته ای زعنایت رها مکن در من اگر سعادت ترک خطا نبود در تو کرامت است تو ترک عطا مکن خواهی اگر زلطف بمن اعتنا کنی دیگر به کثرت گنهم اعتنا مکن نزد کریم فرق ندارند خوب و بد یکجا قبول کن همگان را سوا مکن
از ازل در غمت عزادارم روسیاهم، ولی تو را دارم، تا که دور سر تو می‌گردم با ملائک برو بیا دارم، تا نفس دارم از تو می‌خوانم تا که در حنجره صدا دارم، در هر خانه را نخواهم زد من به ارباب خود وفا دارم، تو فراوان شبیه من داری من ولی مثل تو کجا دارم؟ از دلم خوب باخبر هستی شوق دیدار کربلا دارم،
به عالم گر تهی دستی به درگاه رضا رو کن کز این در هیچ کس با دست خالی برنمی گردد ---- میسر گر نشد لطفش برو خود را ملامت کن که کم لطفی ز اولاد علی باور نمیگردد ---- کسی که ضامن آهو شود وقت گرفتاری مُسَلم زائرش بی بهره از این در نمی گردد
آبرو دار سلام بی کس و کارترین نوکرت اومده شاه دربار سلام بی کس و کارترین نوکرت اومده
دردمندم به من دوا بدهید بی‌بهایم به من بـها بدهید بال پرواز من شکسته شده می‌شود که مرا شفا بدهید
روزگاری سیاه دارم من سرطان گناه دارم من مثل آن پیرمرد سلمانی حاجتم را خودت که میدانی من سر آن قرار منتظرم لحظه احتضار منتظرم
قدم قدم داره دلم میزنه فریاد با چشم گریون جلوی پنجره فولاد خدا میدونه از خودم هیچی ندارم هرچی که دارمو امام رضا بهم داد خوبی هاتو نمیبرم از یاد به آبروی پنجره فولاد کربلا چشمم به حرم افتاد گفتم امام رضا خونه ات آباد
شبهای آخر است، گدا را حلال کن این هم بساطِ نوکر بی دست و پای تو ما را ببخش گریه ی سیری نکرده ایم چشمانِ خشکِ ما خجل از این عزای تو
به سرازیری باب القبله تو سرازیری قبرم آقا منو تنها نگذار به شلوغی شبای جمعه ت تو شلوغی های محشر جانا منو تنها نگذار منو تنها نگذار من از این تنهایی می ترسم منو تنها نگذار بی تو از هر جایی می ترسم آبروداری کن که من از رسوایی می ترسم
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را به خون نشانده دل دودمان آدم را غم تو موهبت کبریاست در دل من نمی دهم به سرور بهشت این غم را غبار ماتم تو آبرو به من بخشید به عالمی ندهم این غبار ماتم را زمان به یاد عزایت محرم است حسین اگرچه شور دگر داده ای محرم را اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم هزار بار بمیرم نبینم آن دم را گدای دولت عشقم که فرق بسیار است گدای دولت عشق و گدای درهم را به نیم قطره ی اشک محبتت ندهم اگر دهند به دستم تمام عالم را محبت تو بود رشته ی نجات مرا رها نمیکنم این ریسمان محکم را به عاشقان تو نازم که بهر جانبازی گزیده اند همیشه خط مقدم را گناهکارم و یک عمر چشم گریانم به زخمهای تو تقدیم کرده مرهم را به یمن گریه برای تو روز محشر هم خموش می کنم از اشک خود جهنم را سخن زسوز دلت با که می توان گفتن که سوختی دل بیگانگانه را و مَحرم را نشست تخت سلیمان به خون چو یاد آورد حدیث قتلگه و ساربان و خاتم را سپهر از چه نشد پاره پاره آن ساعت که نقش خاک زمین دید عرش اعظم را روا نبود که امت به سر بریدن تو دهند اجر رسالت رسول خاتم را بنات فاطمه را بانگ العطش بر چرخ به جای آب بجوشد زسینه خون یم را لب از ثنات نگیرد دمی، اگر ببُرند هزار مرتبه دست و زبان میثم را