eitaa logo
راه بنـدگی🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
13 فایل
‹بِںــم‌ِ‌رَب‌الحُسِـین؏› السلآم‌علیڪ‌یاابا‌عَبدالله https://eitaa.com/xdfghh شروط👆 https://eitaa.com/hsskkgwk تعرفه تبلیغات رفیقـ ترڪ ڪنیـے ³ صلوات سهــمت㋡ موندیـ ... خیـر ببینیـ 🙃 -♪ مدیࢪیٺ ؛ شنواےڪلام‌زیباٺون🌱 ➜ @DFlkpo
مشاهده در ایتا
دانلود
راه بنـدگی🇵🇸
نکته دقیقی رو اشاره کرد چرا کورکورانه چشمامونو باز نمیکنیم؟ #بصیرت_یک_برانداز
سلام منظورتون از بصیرت یک برانداز رو نفهمیدم 🧐 اگه برای مسخره کردنه که هیچ 👐🏻 ولی اگه برای فهموندن به ما است یه سوال دارم ببخشید شما معلومه کدوم طرفی هستی ؟!؟!! و موضع مقابل چه نظامی گرفتی؟؟؟؟؟ و اینکه حتی شما ذره ای از تاریخ نمی‌فهمید .👐🏻👍زیرا تاریخ قمری با شمسی چند روز تفاوت دارد و نکته ی دیگر این است که تعطیل بودن این روز برای کسی ضرر یا سودی ندارد مگر برای افرادی مانند برانداز ها 👐🏻 شما با حرفات چه بدونی چه ندونی داری در زمین دشمن بازی می‌کنی # التماس تفکر
16.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجید بنی فاطمه - یا امام رضا مدد علیه السلام 🛑به کانال .•نَسْـلِ‌ح‌ِیـدَر¹¹⁰•. بپیوندید: @sgsgssggsj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
728.7K
سلام علیکم و رحمت الله نفرین جایزه؟؟؟؟🧐🧐🧐 نه نفرین جایز نیست👐🏻.... حالا بلاخره کدومش؟؟؟؟😳 گوش کن تا بدونی ..... زمان صوت : ۲ دقیقه و ۴۷ ثانیه
هدایت شده از راه بنـدگی🇵🇸
‹بِٮـــمِ‌‌اللّٰھ‌الرَّحمٰـنِْ‌الرَّحیـٓم› 🖐🏻!
37.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اتفاق عجیب در یکی از زندان های مشهد .👌👀 . پیشنهاد تماشا به شدت .✋🖇️ (ارزش ۳۵ مگ رو داره تضمین میکنم .)
‌ 🍺عوارض خوردن نوشابه برای هر یک از اعضای بدن 🔹قلب: خطر سکته 🔹مغز:کاهش حافظه 🔹کلیه ها: سنگ کلیه 🔹دندان ها: پوسیدگی 🔹معده: زخم معده و نفخ 🔹استخوان ها: پوکی استخوان‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌ پ.ن:اینها تنها بخش کوچکی از عوارض نوشابه است
🍃💕^^ آنچه خداوند می دهد پایانی ندارد ... و آنچه آدمی می دهد دوامی ندارد ... زندگیتان پر از داده های خداوند مهربان .. . .
ما گداها بر دَری غیر از حرم ننشته ایم .. می‌شود احوال ما را هم بپرسی؟ خسته ایم:)❤️‍🩹
راه بنـدگی🇵🇸
#Part_2 "راهی خراسان" ناشناس:فاطمه فاطمه بیدارشو.فاطمه بیدارشودیگههه. فاطمه: هممم بذاربخوابم. ناش
"راهی خراسان" توی فکر بودم که دیدم مامان ازاتاق اومد بیرون و همزمان بااون داداشم درروبازکردواومدداخل. آرمان: سلام مامان، سلام بابا، سلام آبجی جونم. مامان: سلام بیایید سرمیزنهار میخوام نهار بیارم. بابا: سلام پسرگلم حالت خوبه؟ خسته نباشی. منم یه سلام آرومی کردم و رفتم کمک مامان میز رو چیدم. راستی،بهتون نگفته بودم که بابام ازاینکه داداشم به قول خودشون راه درست رو انتخاب کرده خیلی خوشحال و راضیه و خیلی هم باهم جورن و من از این بابت خیلی خوشحالم چون دیگه داداشم تنها نیست. داشتیم نهارمیخوردیم که داداشم گفت: راستی باباجان چرا بهم زنگ زدید گفتید بیام؟ کاری داشتین باهام؟ بابا:آره میخوایم فاطمه سادات رو بفرستیم یه سفر10روزه به مشهد برای اینکه بره اونجا وکارای خرید خونه و وسایل خونه رو انجام بده. آرمان: خب چرا فاطمه من میرم دیگه؛ یه دختراونم توی شهرغریب خطرناکه هاباباجان،البته شما بزرگترین و حتما صلاح دیدین که این تصمیم رو گرفتین ولی... راستش رو بخواین ازاینکه داداشم این رو گفت خیلی خوشحال شدم♡:) فاطمه:چیییی؟ یعنی من باید خودم تک و تنها برم توی یه شهری که حتی یه بارم اونجانرفتم؟اونم توی این سن کم؟ بابا: نه پسرم نیازی نیست میخوام تنهابفرستمش که یه تجربه ی قشنگ بشه براش. مطمئنم هیچکدوم از ما هم اونجا نباشیم امام رضا هست خودش مواظب دخترم هست... ولی باباجان اگرم نمیخوای تنها بری میتونی به دوستت زهراهم بگی بیاد باهات.مطمئنم قبول میکنه. اگه خواستی به اون بگی بیاد بگو که برای فردا یا پس فردا بلیت بگیرم براتون؛ حتماً بهم خبر بده. ماشاءالله قدت از منم دراز تر شده سن کمُ چی چی؟! ادامه دارد...
راه بنـدگی🇵🇸
#Part_3 "راهی خراسان" توی فکر بودم که دیدم مامان ازاتاق اومد بیرون و همزمان بااون داداشم درروبازکردو
"راهی خراسان" فاطمه: باشه بابا حالا که زهراهم میادحتمامیرم.😁 بابا:ازدست تو ازاین به بعد هرچی قبول نکردی به زهرا میگم حلش کنه. حالاهم برو،برو خبرش کن باباجان... فاطمه: خندیدمو گفتم چشم باباجونم! رفتم توی اتاقم که به زهرا خبر بدم. بهش زنگ زدم وجریان رو بهش گفتم اونم قبول کرد خیلی هم خوشحال شد! گفت خیلی خیلی خوشحاله که به قول خودش امام رضا طلبیدش... راستی بهتون گفتم که زهرا یه دخترکاملا مذهبی و محجبه ست؟! اماخب من خیلی دوستش دارمو ازکلاس اول باهم دوست صمیمی هستیم... (2روزبعد: فرودگاه) الان توی فرودگاه منتظر زهرا ایناییم. عههه حلال زاده اومد! زهرا: سلام خاله، سلام عمو، سلام خوبی فاطمه جونم. فاطمه: سلام زهرا جونم مرسی توچطوری؟ سلام خاله سلام عمو مامان و بابای زهرا: سلام عزیزم دیگه بهمون سرنمیزنی؟؟ فاطمه: ببخشید وقت نکردم همش دور کلاساو...اینا بودم تازه دیروز کلاسام تموم شد. مامان زهرا: شوخی کردیم گلم. همینطور که مامان و باباهاحرف میزدن منو زهراهم رفتیم از بوفه های توی فرودگاه کلی خوراکی خریدیم برای توی راهمون. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ❤️ امید، امید، امید ❤️ ❤️ امید، امید، امید ❤️ ❤️ امید، امید، امید ❤️ ❤️ امید، امید، امید ❤️ راه روشن، برای حرکت در مسیر انقلاب 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ✅ ✅ ✅ ✅
راه بنـدگی🇵🇸
#Part_4 "راهی خراسان" فاطمه: باشه بابا حالا که زهراهم میادحتمامیرم.😁 بابا:ازدست تو ازاین به بعد هرچ
"راهی خراسان" بعداز یه خداحافظی مفصل رفتیم و سوارهواپیماشدیم. بعدازحدود14_15ساعت رسیدیم به مشهد. فاطمه: اههههه گوشی من خاموش شده زهرا میتونی اسنپ بگیری؟ زهرا: از بس صبح تا شب سرت تو موبایلته،باشه الان میگیرم. اسنپ گرفتیم و رفتیم به آدرسی که بابابهمون داده بود،آدرس خونه ی جدیدمون. راستش خیلی ذوق داشتیم که خونه رو ببینیم. فاطمه: آقارسیدیم.کرایه رو با همراه بانک پرداخت کردم.همینجا وایسین،ممنون. راننده:چشم،ممنونم،بفرمایید. فاطمه:خواهش میکنم.. پیاده شدیم و درماشین رو بستیم تاکسیه رفت. خونه ازبیرون خیلی قشنگ بود خیلی قشنگ. تازه ازشانس خوب من دقیقا نبش خیابون خونه ی ما یه کتابفروشی بود. من خیلی کتاب دوست دارم درهفته کم کم 4الیٰ5تا کتاب میخونم. رفتیم داخل خونه حیاطش نزدیک خیلی بزرگ بود فقط یه تاب کم داشت.🥲 همینطور که از حیاط رد میشدیم گل ها و گیاه های که توی باغچه های قدیمی حالا تبدیل به گیاه های خشک و بی رنگ ورو شده بودن نگاه میکردم باید واسه ایناهم یه فکری بکنم... دررو بازکردم و رفتیم توی پذیرایی هیچی نبود باید امروز میرفتیم خرید وسیله وگرنه حتی یه زیرانداز نداشتیم که شب بخوابیم. خونه دوبلکس بود،بالا دوتا اتاق داشت واسه من و آرمان (داداشم) پایینم دوتا اتاق،حموم و سرویس بهداشتی هم طبقه ی بالا بود. بعداز دید زدن کل خونه،رفتیم چمدون هاروگذاشتیم روی پله ها ودر رو قفل کردیمو پیش به سوی خرید... ادامه دارد...
راه بنـدگی🇵🇸
#Part_5 "راهی خراسان" بعداز یه خداحافظی مفصل رفتیم و سوارهواپیماشدیم. بعدازحدود14_15ساعت رسیدیم ب
"راهی خراسان" فاطمه: زهرا بازار اینجا چقدر قشنگه. زهرا: آره خیلی. میگم بیا اول بریم یه رستورانی، فلافلی ای،چیزی بعدبریم خرید من دارم ازگشنگی میمیرم. فاطمه:همین الان کلی خوراکی خوردی ولی چون خودمم گشنمه باشه بریم. زهرا:بعد به من میگه غارنشین! داشتیم میرفتیم رستوران که زهرا گفت: من فلافل بیشتر دوست دارم پس دوتافلافل گرفتیم،خوردیمو رفتیم وسایل خونه رو بخریم. مامان و بابام گفته بودن هرچی میخرم سفید مشکی باشه. رفتیم دوتا فرش9متری برای پذیرایی گرفتیم چون کفش سنگ بود دوتا نه متری کافی بود. چهارتا تا6متری برای اتاق هامون و یه 9متری برای آشپزخانه و... بعد رفتیم یخچال خریدیم،گاز، هود و... بعدم رفتیم موادغذایی و اندازه 10سال خوراکی خریدیم. کارگرگرفتیم که وسایلو بچینن و کارای دیگه رو انجام دادیمو الانم داریم غذا درست میکنیم. اونم چه غذایی تخم مرغ اونم از نوع سوختش! به هرزحمتی بود اون شامو خوردیم بعدم خوراکی هامونو خوردیمو رفتیم خوابیدیم. ادامه دارد...
21.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ❤️ خوش‌تر آن باشد که سر دلبران ❤️ ❤️ گفته آید در حدیث دیگران ❤️ الفضلُ ما شَهِدَتْ بِهِ الأعْداءُ فضیلت، آن است که دشمنان به آن شهادت دهند. بشنوید، فضیلت خامنه‌ای رو از زبان دشمنان و مخالفان 🧐 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ✅ ✅ ✅ ✅
امام‌جواد یتیم‌شدنتون‌رو‌تسلیت‌میگم🚶🏿‍♂💔 میگفت‌که: اگه‌چیزی‌از‌امام‌رضا‌خواستید‌فقط‌به‌جوادش‌قسمش‌بدید‌جواب‌میده:) پ.ن:خودمم‌هم‌امتحان‌کردم‌جواب‌داد🙂💔
23.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین طاهری - پناهم بده علیه السلام 🛑به کانال .•نَسْـلِ‌ح‌ِیـدَر¹¹⁰•. بپیوندید: @sgsgssggsj
20.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای درباره ی حوادث اخیر امینی