eitaa logo
راه بنـدگی🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
13 فایل
‹بِںــم‌ِ‌رَب‌الحُسِـین؏› السلآم‌علیڪ‌یاابا‌عَبدالله https://eitaa.com/xdfghh شروط👆 https://eitaa.com/hsskkgwk تعرفه تبلیغات رفیقـ ترڪ ڪنیـے ³ صلوات سهــمت㋡ موندیـ ... خیـر ببینیـ 🙃 -♪ مدیࢪیٺ ؛ شنواےڪلام‌زیباٺون🌱 ➜ @DFlkpo
مشاهده در ایتا
دانلود
راه بنـدگی🇵🇸
#Part_3 "راهی خراسان" توی فکر بودم که دیدم مامان ازاتاق اومد بیرون و همزمان بااون داداشم درروبازکردو
"راهی خراسان" فاطمه: باشه بابا حالا که زهراهم میادحتمامیرم.😁 بابا:ازدست تو ازاین به بعد هرچی قبول نکردی به زهرا میگم حلش کنه. حالاهم برو،برو خبرش کن باباجان... فاطمه: خندیدمو گفتم چشم باباجونم! رفتم توی اتاقم که به زهرا خبر بدم. بهش زنگ زدم وجریان رو بهش گفتم اونم قبول کرد خیلی هم خوشحال شد! گفت خیلی خیلی خوشحاله که به قول خودش امام رضا طلبیدش... راستی بهتون گفتم که زهرا یه دخترکاملا مذهبی و محجبه ست؟! اماخب من خیلی دوستش دارمو ازکلاس اول باهم دوست صمیمی هستیم... (2روزبعد: فرودگاه) الان توی فرودگاه منتظر زهرا ایناییم. عههه حلال زاده اومد! زهرا: سلام خاله، سلام عمو، سلام خوبی فاطمه جونم. فاطمه: سلام زهرا جونم مرسی توچطوری؟ سلام خاله سلام عمو مامان و بابای زهرا: سلام عزیزم دیگه بهمون سرنمیزنی؟؟ فاطمه: ببخشید وقت نکردم همش دور کلاساو...اینا بودم تازه دیروز کلاسام تموم شد. مامان زهرا: شوخی کردیم گلم. همینطور که مامان و باباهاحرف میزدن منو زهراهم رفتیم از بوفه های توی فرودگاه کلی خوراکی خریدیم برای توی راهمون. ادامه دارد...