eitaa logo
•| شهید محمد حسین حدادیان |•
768 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
5هزار ویدیو
124 فایل
♦️شهیدمحمدحسین‌حــدادیان 🌹ولـــادت۲۳دی‌مـــــاه‌۱۳۷۴ 🌿شــهادت‌۱اسفـــندماه۱۳۹۶ 🌹ٺوســط‌دراویــش‌داعشی خادم: @sh_hadadian133 خادم تبادل: @falx111 کپی حلال برای ظهور آقا خیلی دعا کنید !❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام پروردگار ضامن آهو 💛
•[﷽]• 『🌱❤️』 امروز چهار شنبه ۱۴۰۰/۳/۲۶ 💛 چهارشنبه‌ متعلق به امام موسی کاظم، امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم‌السلام 💛 ✨ 📿|ذکــر روز چهارشنبـه: «یا حیُ یا قیوم» •┄═•🌤•═┄• @sh_hadadian74 •┄═•🌤•═┄•
محمدحسین متولد سال ۱۳۷۴ و دانشجوی علوم سیاسی بود. او از ۷ سالگی عضو بسیج بود و در مسجد فعالیت می‌کرد. محمدحسین دنیای نبود و به دنیا تعلق نداشت. محمدحسین پیرو خط ولیّ فقیه بود و تمامِ مستحبات و واجباتِ شرعی و دینی را انجام می‌داد. در بسیج هم بسیار فعال بود و خالصانه به انقلاب و مردم خدمت می‌کرد. و در بسیج بسیار خوب رشد کرد. پسرم در خطّ رهبری بود و غیر از خط رهبری هیچ خطی را قبول نداشت و خدا را شاکریم که تا لحظهٔ مرگش با ولیّ فقیه بود. ✨| از زبان پدر بزرگوار شهید 🌸🍃★| @sh_hadadian74
14.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿حمایت جزو برترین اقتصاددان‌های کشورمان از آیت الله آیت‌الله رئیسی در شجاعت و قاطعیت در برخورد با مفسدان و ظالمان و حمایت از مظلومان بی‌نظیر است... 🖌نمیدانم پروفسور درخشان را چقدر میشناسید، چقدر از افکار، دیدگاه‌ها، علم و جایگاه علمی ایشان اطلاع دارید؛ حتماً تحقیق کنید درباره ایشان. به نظر بنده با این حمایت، حجت بر خیلی‌ها تمام است. @sh_hadadian74
همیشه کاری‌کن که‌اگه‌ |خدا‌| تورو‌دید خوشش بیاد نه مردم... 🍃 شهید‌ابراهیم‌هادی🍃 ✨| @sh_hadadian74
🍓🍃 🍃 . | | . . ترڪش خمپاره پیشونیش رو چاڪ داده بود.روے زمین افتاده و زمزمہ مےکرد. دوربین رو برداشتم و رفتمـ بالا سرش.داشت‌آخرین نفساشو مےزد ازش پرسیدم: . +:این لحظات ‌آخر چہ‌ حرفے براے مردم دارے؟🙁 . بالبخندگفت: _:از مردم ڪشورم‌مےخوام وقتے براے خط ڪمپوتــ مے فرستند عڪس روے ڪمپوت ها رو جدا نڪنند.😅 . +:داره‌ضبط‌میشہ‌برادر ‌ یڪ‌حرف‌بهترے بگو.😶🎥 . با همون طنازے گفت: _:آخہ نمیدونے !! سہ بار بهمـ رب گوجہ افتاده.😂🥫 . . . 🪁| | ] . . . « @sh_hadadian74 » . . 🍃 🍓🍃
هم اکنون سخنرانی رهبر عزیزتر از جانمان🌸
همیشه لباس کهنه میپوشید آخرش هم اسمش، پای لیستِ دانش‌آموزان کم‌بضاعت رفت مدیر مدرسه، دایی‌اش بود..! همان روز، عصبانی به خانه خواهرش رفت مادرِعباس، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد و گفت عباس می‌گوید دلش را ندارد که پیش دوستانِ نیازمندش آنها را بپوشد..! @sh_hadadian74🍃🌸
Γ•🗞 : گنجشڪ‌بہ‌خدا‌گفت: لانه‌ڪوچڪی‌داشتم،سرپناه‌بی‌ڪسی‌ام، توآن‌را‌ازمن‌گرفت . . ! خدا‌گفت: ماری‌در‌ ات‌بود‌تو‌خواب بودی؛بادرا‌گفتم‌لانہ‌ات‌را‌واژگون‌ڪند آنگاه‌تو‌از‌ڪمین‌ما‌پرگشودی! چہ‌بلاهایی‌ا‌زتو‌دور‌ڪردم‌و‌تو ندانستہ‌به‌ ام‌برخواستے . .(:💔 🌱 @sh_hadadian74🍃🌸
❖ گدایی ٣٠ سال کنار جاده ای می‌نشست. یک روز غریبه ای از کنار او گذر کرد. گدا طبق عادت کاسه خود را به سمت غریبه گرفت و گفت : بده در راه خدا غریبه گفت : چیزی ندارم به تو بدهم؟ آنگاه از گدا پرسید : آن چیست که رویش نشسته ای ؟؟ گدا پاسخ داد: هـیچی یک صندوق قدیمی ست . تا زمانی که یادم می آید ، روی همین صندوق نشسته ام . غریبه پرسید : آیا تاکنون داخل صندوق را دیده ای؟ گدا جواب داد: نه !! برای چه داخلش را ببینم ؟؟ در این صندوق هیچ چیزی وجود ندارد . غریبه اصرار کرد چه عیبی دارد؟ نگاهی به داخل صندوق بینداز . گدا کنجکاو شد و سعی کرد در صندوق را باز کند. ناگهان در صندوق باز شد و گدا باحیرت و ناباوری و شادمانی مشاهده کرد که صندوقش پر از جواهر است. من همان غریبه ام که چیزی ندارم به تو بدهم اما می گویم نگاهی به درون بیانداز. نه درون صندوقی، بلکه درون چیزی که به تو نزدیکتراست {درون خویش} صدایت را می شنوم که می گویی: اما من گدا نیستم !! گدایند همه ی کسانی که ثروت حقیقی خویش را پیدا نکرده اند.🍃 @sh_hadadian74🍃🌸