📜شرح برخی از فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد؛ خداوندا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.
✍🏻اهمیّت ذكر صلوات:
این مناجات مانند دعایى كه در ماه شعبان هر روز هنگام زوال تلاوت مىشود، با صلوات شروع شده و در خلال آن چند مرتبه تكرار مىگردد.
در آداب دعا كردن آمده است كه براى پذیرفته شدن دعا و استجابت قطعى آن، قبل و بعد از دعا صلوات ذكر شود و دلیل آن چنین ذكر شده است:
دعایى كه قبل و بعد از آن صلوات ذكر شود در حقیقت سه دعا است، زیرا معناى صلوات طلب رحمت خاص براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اهلبیت آن حضرت است و به طور قطع این دو صلوات _قبل از دعا و بعد از دعا_ مستجاب و مورد پذیرش الهى است.
پس به طور قطع چنین دعایى مستجاب است و خداوند آن خواسته را یا بهتر از آن را عنایت خواهد كرد.
بازگشت این صلواتها به خود انسانهاست. چرا كه ما براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و خاندانش طلب رحمت مىكنیم و چون ظرف وجودآنان لبریز از رحمت الهى است و نیازى به آن ندارند، این رحمت به كسانى كه تحت ولایت آنها هستند سرازیر مىشود. بنابراین هر كس صلوات مىفرستد به دلیل سرریز شدن رحمت الهى از ظرفیّت وجودى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اهلبیت(علیهم السلام)، بركت این صلوات به خود او و دیگران مىرسد.
پس نتیجه صلوات بر پیامبر و اهلبیت گرامى آن حضرت به خود ما بر مىگردد، علاوه بر آنكه آن بزرگواران در مقابل هدیه ما، دعا كرده و ما را از بركات هدیه خویش بهرهمند مىسازند.
انسان وقتى مىخواهد از یك شخص بزرگ و با عظمت چیزى درخواست كند ولى در خود چنین لیاقتى نمىبیند بنابر اصول روانشناسى لازم است اوّل توجّه آن شخص بزرگ را به مطلوبش جلب كرده، سپس خواسته خود را مطرح نماید.
بىتردید ما انسانها به دلیل گناهان و زشتىهاى خود، شایستگى و استحقاق درخواست چیزى را از پیشگاه با عظمت پروردگار نداریم و از سوى دیگر چارهاى جز درخواست از درگاه او نیست، پس باید این لیاقت و اجازه درخواست را پیدا كنیم و براى این كار هیچ چیز بهتر از طلب رحمت براى دوستان و اولیاى الهى نیست. پس با صلوات فرستادن براى عزیزترین دوستان خدا و اظهار ادب در پیشگاه آنان، لیاقت جلب توجّه الهى را پیدا كرده و درخواستهاى خود را مطرح مىنماییم.
در حقیقت با صلوات جرأت پیدا كردهایم در پیشگاه با عظمت الهى سخن بگوییم و قبل از آنكه براى خود چیزى بخواهیم براى دوستان و عزیزانِ درگاه خداوند طلب رحمت كنیم، و به عبارت دیگر در عالم محبّت یك نوع ایثار نموده و با زبان خاصّى به اهلبیت(علیهم السلام) عرض مىكنیم: «ما گرچه خود سراپا نیاز هستیم ولى چون شما رادوست داریم قبل از اینكه براى خود چیزى بخواهیم براى شما رحمت مىخواهیم».
گرچه اهلبیت(علیهم السلام) نیازى به درخواست ما ندارند ولى، كار ما در حقیقت مانند آن فقیر گرسنه و بیمارى است كه درِ خانه كسى را مىزند و چنین مىگوید: «خدا عمرت بدهد. سلامتى عطا كند. بركت عنایت فرماید».
درست همان چیزهایى را كه آن فرد دارد براى او از خداوند درخواست مىكند.
این اظهار محبّت و جلب توجّه است، و هیچگاه او در جواب آن فقیر نمىگوید من سالم هستم، زیرا مىداند این فرد جز این مقدار دعا، كار دیگرى نمىتواند انجام بدهد و مىخواهد بگوید، اگر تو سالم نبودى من از خدا مىخواستم كه به تو سلامتى عطا كند. پس اینگونه دعاها تبیین عقلى ندارد، بلكه تنها یك ابراز عشق و علاقه و محبّت است.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح برخی از فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْك؛ پس اى خداوند به سوى تو فرار كردم.
گویا انسان دشمنانى دارد كه او را تهدید مىكنند و او مىخواهد از چنگ آنان فرار كرده و به نقطهاى در جهت عكس حركت دشمن به سرعتْ حركت كند.
بىتردید خداوند جسم نیست تا در یك طرف قرار بگیرد و دشمن در طرف دیگر، بلکه این فرار روحى و قلبى و معنوى است.
پس جهت مقابلِ خداوند، جهت نزولى و فرار از آن به معناى حركت صعودى است.
عواملى وجود دارند كه مىخواهند ما را بهطرف مخالفِ پروردگار جذب كرده و پایین بكشند.
در مرحله نخست، با واجبات و محرماتى روبهرو هستیم كه در مرحله بعد تشخیص آن واجبات و محرّمات پیچیده مىگردد و در مراحل بعدى پیچیدهتر مىشوند تا جایى كه ممكن است انسان بین واجب و حرام نتواند فرق بگذارد و یا تردید پیدا كند كه آیا فلان عمل واجب یا حرام است.
ما دشمنانى زیاد با دامهاى رنگارنگ داریم و پیامبران علیهم السلام ما را متوجّه نمودهاند و به ما گفتهاند: «آخِرُ ما یَخْرُجُ مِنْ رُؤوُسِ الصِّدّیقینَ حُبُّ الرِّیاسَةِ؛ آخرین چیزى كه از فكر و اندیشه صدّیقان خارج مىشود حبّ ریاست است».
چرا كه انسان دوست دارد مردم به او احترام گزارده و عناوین و القاب اجتماعى به او بدهند. پس باید از این جاذبهها خود را رها كرده و از چنگ آنها به سوى خداوند فرار كنیم، و این فرار و نیز شدّت و آهستگى آن بستگى به قدرت آن دشمنى دارد كه مىخواهد ما را به سمت خود بكشاند.
📝انواع دشمنان:
در این مناجات با حضور قلب مىگوییم:
اى خدا، من از دشمنى سرسخت و نیرومند فرار كردم و اگر فرار نكرده بودم دشمن بر من غالب مىشد و سعادت من از بین مىرفت.
پیوسته در معرض دشمنان خطرناكى هستیم كه ما را رها نمىكنند و مىخواهند ما را از خدا دور كنند. این دشمنان عبارتند از:
🔹نفس:
طبق روایتى از حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) كه مىفرماید: اَعْدى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیْكَ؛ سرسختترین دشمنان، خواستههاى شیطانى و شهوانى خود فرد است كه سرگرم شدن به آنها موجب دورى از مقام قرب الاهى است.
یعنى علاوه بر گناهان كبیره و اعمال حرام، حتّى خواستههاى نفسانى حلال مانع كمال و دست كم موجب ایستایى انسان مىگردند.
🔹شیطان جنّى:
بر اساس آیه شریفهاى كه از زبان شیطان نقل مىكند كه به خداوند عرض كرد: «فَبِعِزَّتِكَ لاَُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِین»
شیطان دشمن قسم خورده ماست.
🔹شیطانزادگان:
بر اساس آیه «إِنَّهُ یَراكُمْ هُوَ وَقَبِیلُه»، شیطانزادگان و اطرافیان او دار و دسته شیطان جنّى هستند و از دشمنان ما مىباشند كه سنگر گرفته و ما را از درون سنگر خود مىبینند، ولى ما آنها را نمىبینیم و نمىفهمیم از كجا به سوى ما تیراندازى مىكنند تا خود را از تیررس آنها دور كنیم و چارهاى اندیشیده و پاسخ مناسبى به آنان بدهیم.
🔹شیاطین انسى:
بر اساس آیه «شَیاطِینَ الإِْنْسِ وَ الْجِن»، شیطان جنّى شاگردانى از آدمىزادگان تربیت كرده كه كمتر از او نبوده و گاهى قدرتمندتر از او به وسوسه آدمیان مىپردازند و به همین خاطر در سوره ناس دستور استعاذه از آنها را چنین صادر فرموده است: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ... مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاس»
به همین جهت عذاب بعضى از شیاطین انس از عذاب شیاطین جن بالاتر و بیشتر است.
پس شیاطین جنّى و انسى و شیطانزادگان و نفس آدمى، دشمنان سرسختى هستند كه همواره از درون و بیرون ما را تعقیب، و
به صورتها و حیلههاى مختلف وسوسه مىنمایند. باید همواره توجّه داشت كه در تیررس آنهاییم.
⚠️بنابر این لازم است چند چیز را بدانیم:
🔸دشمنانى داریم كه همواره در تعقیب ما هستند و مىخواهند سرمایههاى ایمان و معرفت ما را بدزدند.
🔸به تنهایى از عهده این دشمنان بر نمىآییم و به همین خاطر است كه امیرمؤمنان علیه السلام مىفرمایند: «اِلهی قَلْبى مَحْجُوبٌ وَ نَفْسی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلی مَغْلوُبٌ وَ هَوائی غالِب؛ خداوندا، قلب من محجوب و نفس من معیوب و عقل من مغلوب و هواى نفس من غالب است».
🔸باید از چنگ این دشمنان به سوى كسى فرار كنیم كه ما را از شرّ نفس، شیطانهاى جنى و شیطانهاى انسى حفظ كند.
🔸این فرار به معناى دویدن دل و جدا شدن از هوسها است، وگرنه نفس همیشه با ما است و فرار از آن بىمعنى است و خدا هم همه جا هست و جاى مخصوصى ندارد؛ «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله».
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح برخی از فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ مُسْتَكیناً لَكَ مُتَضَرِّعاً اِلَیْكَ راجیاً لِما ثَوابى لَدَیْك؛ و ایستادهام روبهروى تو در حالى كه مسكین تو و متضرع به سوى تو و امیدوار به ثوابى كه نزد تو است مىباشم.
📝بین یدیك تعبیرى است عربى و ریشه در روابط انسانى دارد. انسان ممكن است به چند گونه در حضور كسى بایستد:
👈اوّل: در سمت راست او قرار گیرد.
👈دوّم: در سمت چپ او قرار گیرد.
👈سوّم: كاملا روبهروى او قرار گیرد.
تنها در صورت سوّم است كه كاملا با او مواجه شده است. از این حالت مواجهه در عربى تعبیر به بین یدیه مىگردد.
پس وقتى كاملا با خداوند مواجه مىشویم، باید تمام توجّه به او باشد تا بتوانیم در مناجات خود حال و سوز و گدازى داشته باشیم.
این حالت تسلیم كسى است كه هیچ كارى از او ساخته نیست، مانند مالباختهاى كه تمام ثروت خود را از دست داده و یا بیمارى كه در حال جان كندن است و هیچ اراده و اختیارى از خود ندارد، این حالت بیچارگى و فروتنى و تضرّع است.
روانشناسان معتقدند كه در وجود انسان، شادى و غم، خنده و گریه، و ترس و وحشت سرشته شده و هر یك از آنها در جایى مصرف و كاربرد دارد؛ زیرا وجود اینها بیهوده نیست.
پس گاهى باید بخندد تا سلامتى و شادابى به دست بیاورد
گاهى باید بِگِرید تا به احساسات و عواطف خود پاسخ بدهد.
گاهى باید خشم بورزد.
گاهى محزون باشد.
و گاهى شادمان شود و اشك شوق بریزد.
خداوند مىفرماید: «تَرى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمّا عَرَفُوا مِنَ الْحَق؛ برخى از كشیشان و راهبان را مىبینى كه به خاطر شناخت حق و حقیقت اشك شوق مىریزند».
یا مانند حضرت شعیب كه از شوق لقاى الهى گریههاى طولانى داشته است.
در پیشگاه الهى كه قادر مطلق است و ما هیچ طلبى از او نداریم بلكه گناه هم انجام دادهایم، باید با گریه و زارى خواستههاى خودمان را مطرح نماییم و امید به پاداش و ثواب الهى داشته باشیم.
بنابراین مناجاتكننده با این دعا به دو حیثیت وجودى خویش اشاره مىكند:
👈 در موقعیتى هستم كه از دشمنان فرار كردم.
👈 اكنون در اینجا با حال تضرّع و بىاعتمادى كامل به خویشتن، ایستادهام.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
💌 إِلَهِی إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ
خدایا آن که به تو راه جوید
راهش روشن است.
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح برخی از فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: وَ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَ تَخْبُرُ حاجَتی وَ تَعْرِفُ ضَمیری وَ لا یَخْفی عَلَیْکَ اَمْرُمُنْقَلَبی وَ مَثْوایَ وَ ما اُریدُ اَنْ اُبْدِئَی بِهِ مِنْ مَنْطِقی وَ اَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتی وَ اَرْجُوهُ لِعاقِبَتی
و تو آنچه را كه در سینه من است مىدانى و از حاجت من خبر دارى و درون من را مىشناسى و پایان تحولات و توقفگاه من بر تو پوشیده نیست و آنچه كه مىخواهم بگویم و حاجتم را بر زبان بیاورم و براى پایان كار خود امیدوارم مىدانى.
📖انسان در حال مناجات باید از یكسو خود و كاستىها و ضعفهاى خود، و از سوى دیگر خصوصیّات و ویژگىهاى خداوند را كه با او مواجه است ببیند.
📝در این فراز از مناجات شعبانیه به ویژگىهاى پروردگار اشاره مىشود كه عبارتند از:
🔹 علم الهى نسبت به حال و موقعیّت انسان:
ویژگى خداوند كه در این فراز به آن اشاره شده، علم و آگاهى وسیع و همهجانبه خدا به انسان است، چون هرگز به كسى كه شناختى از انسان نداشته، موقعیّت او را ندانسته و امكان فریب خوردن او وجود دارد، نمىتوان پناه برد و با او مناجات كرد.
علم الهى با چند عبارت مطرح شده است:
👈الف) «وَ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی» انسانى كه مىداند خداوند از تمام ابعاد وجودى او با اطلاع است، نمىتواند آنگونه كه در مقابل انسانهاى دیگر نقش بازى مىكند، خود را براى خداوند به گونهاى كاذب جلوه دهد، بلكه باید صادقانه، در مقابل خدایى كه از تمام اسرار وجودى او با اطلاع است حاضر شود و چیزى را نپوشاند و در مقام فریبكارى و دروغگویى بر نیاید.
👈ب: «تَخْبُرُ حاجَتی» خدایا، تو بهتر از من از نیازهایم خبر دارى، گاهى انسان به نیازمندىهاى خود توجه ندارد و تنها بر اثر فشار یك سلسله غرائز حیوانى از قبیل گرسنگى و تشنگى و سرما و گرما و شهوت و... مىفهمد كه غذا، آب، وسایل گرمكننده و سردكننده، همسر و مسكن مىخواهد، ولى هزاران نیاز دیگر است كه انسان از آنها خبر ندارد و احساس نیاز او مرحله به مرحله برایش پیش مىآید.
برخى از خواستههاى درونى ما زیر پردهاى قرار گرفته و به قدرى پیچیدهاند كه از خود ما نیز پوشیدهاند. چه بسا انسان مىخواهد كارى بكند، ولى انگیزه و دلیل آن را نمىداند، مثلا، انگیزه بسیارى از رفتارهاى او خودكمبینى و یا حسادت و یا خودنمایى است، هر چند به صورت خیرخواهى یا كشف حقیقت و یا كسب ثواب جلوه كند و اگر احیاناً، كسى به او تذكّر بدهد باور نمىكند و او را متّهم به بدگمانى مىنماید.
این همان چیزى است كه در روانشناسى به عنوان شعور ناخودآگاه، نیمهآگاه در برابر شعور آگاه مطرح مىگردد.
خداوند از لایههاى زیرین روح ما آگاه است حتى اگر خود ما به لایههاى نخستین آن نیز پى نبرده باشیم.
ما گاهى چیزهایى را مىخواهیم كه هیچ تجربهاى از آن نداشته، و یا آنها را ندیده و نشنیده و یا آثار آن را درك نكردهایم، در حالى كه خداوند همه آن نیازها را مىداند.
👈ج) «تَعْرِفُ ضَمیری» خدایا تو بهتر از من باطن مرا مىشناسى؛ یعنى در باطن و دل من خواستههایى است كه من خودم از آن آگاه نیستم ولى تو آنها را خوب مىشناسى.
👈د) «وَلا یَخْفی عَلَیْکَ اَمْرُ مُنْقَلَبی وَ مَثْوایَ»
نهتنها به آنچه كه موجود است آگاه هستى، بلكه به آینده من و دگرگونىهاى حال من و اینكه به چه نقطهاى ختم مىشوند نیز آگاهى، چرا كه حالات من هر روز دگرگون مىشوند، ولى سرانجام به خط پایان مىرسند و من در جایى ثابت اقامت مىكنم و از حركت باز مىمانم.
بنابراین، ما مواجه با كسى هستیم كه نهتنها الآن بلكه آینده ما را تا ابدیت مىداند؛ نهتنها از اعماق دل ما در حال حاضر با خبر است، بلكه از سرنوشت نهایى ما نیز آگاه است.
👈هـ) «وَ ما اُریدُ اَنْ اُبْدِئَی بِهِ مِنْ مَنْطِقی وَ اَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتی» آنچه را كه مىخواهم به زبان بیاورم و به آن لب بگشایم مىدانى.
👈و) «وَ اَرْجُوهُ لِعاقِبَتی» و آنچه را كه براى سلامتِ پایان كار خودم به آن امید دارم، نسبت به آن آگاه هستى.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح برخی از فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلانِيَتِي وَ بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي؛ و اى خداى من قضا و قدر تو بر من تا پایان عمر خواه نهان و خواه آشكار جارى شده است و زیادى و نقصان و نفع و ضرر من به دست تو است نه به دست دیگرى.
📝مدیریّت و ربوبیّت تكوینى الهى:
ویژگى خداوند كه در اینجا مورد اشاره واقع شده مدیریّت و ربوبیّت تكوینى او است كه به دو صورت ذكر شده است:
🔻اوّل: «وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلانِيَتِي» قضا و قدر تو تا آخر عمر خواه بهصورت آشكار و خواه پنهان بر من جارى است.
یعنى اینگونه نیست كه تو فقط نسبت به من و جهان آگاه باشى و هیچگونه فعالیتى انجام ندهى، بلكه امور عالم و از جمله امور من به دست تو تقدیر و مهندسى مىشود.
من در مسیر مقدرات تو هستم. جالب آنكه انجام مقدّرات به عنوان جریان و با عبارت «جرت» بیان شده است؛ چرا كه مربوط به مقام اجرا و ساماندهى است، پس مقدّرات باید جریان پیدا كنند.
این تقدیر در گذشته، حال و آینده وجود دارد و از آغاز تا انجام عمر انسان را در بر مىگیرد و همه امور پنهانى و آشكار را تحت برنامههاى اندازهگیرى شده و دقیقِ خدا قرار مىدهد.
🔻دوّم: «وَ بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي»؛ یعنى درست است كه مقدرات انسان طراحى و برنامهریزى شده است، ولى تا به مقام عمل نرسیده، مىتوانى آن را تغییر بدهى و تغییر آن به دست تو است و هیچكس دیگر نمىتواند در آن تصرّف كند.
افزایش وكاهش و سود و زیان من تنها و تنها در دست تو مىباشد.
پس روشن شد كه انسان با توجه به این موضوعات با خدا مناجات مىكند.
موضوعاتى مثل؛ بىلیاقتى او، علم خداوند نسبت به او و اینكه همه مقدّرات او به دست پروردگار است.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح برخی از فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی اِنْ حَرَمْتَنی فَمَن ذَا الَّذی یَرْزُقُنی وَ اِنْ خَذَلْتَنی فَمَنْ ذا الَّذی یَنْصُرُنی؛ خداوندا، اگر تو مرا محروم سازى، پس چه كسى مرا روزى مىدهد و اگر تو مرا رها كنى پس چه كسى مرا یارى مىكند؟
📝براى توضیح این فراز از مناجات ذكر دو مقدمه لازم است:
👈در مقام بحث و گفت و گوى اعتقادى عادت داریم كه مطلب خود را با استدلال و برهان فلسفى و ریاضى ثابت كنیم و گاهى ممكن است سخن خود را به هر شكل ممكن به كرسى نشانده و طرف مقابل را وادار به پذیرش آن كنیم. روش اوّل را برهان و روش دوم را جدل مىگویند و هدف از آن دو قانع كردن طرف مقابل است.
ولى گاهى با زبان عذرخواهى با یك دوست صمیمى سخن مىگوییم، اینجا دنبال بهانهاى مىگردیم تا طرف مقابل با لطف و محبّت خود از خطا و اشتباه ما صرفنظر كند.
عالم محبّت، زبان خاصى دارد.
این زبان برهان و استدلال و جدل نیست. این نه اولتیماتوم است كه خدا را تهدید كند و نه كلاس درس فلسفه و ریاضیات و مناظره و جدل؛ بلكه مقام معاشقه است. زبان دلال است نه جدال. در زبان دلال گاهى حالت انبساط است و گاهى انقباض. انسان گاهى براى خودش و دیگران دعا مىكند.
حال دلال كه در دعاى افتتاح؛ مُدِلاّ عَلَیْكَ فیما قَصَدْتُ فیهِ آمده است، حال بچّهاى است كه نزد مادر خود ناز مىكند.
كسى كه آلوده به گناهان و آلودگىهاست این لیاقت را ندارد كه در پیشگاه الهى و در محفلى كه صالحان و انبیا و اولیاعلیهم السلام حضور دارند حاضر شود و چون خودش از عهده پاك كردن آن گناهان بر نمىآید و مىخواهد در آن جمع حاضر شود، دیگر جاى استدلال و برهان و احتجاج نیست تا بخواهد بر اساس برهان، استدلال و یا طبق مقبولات و مشهورات، جدل كند كه خدا باید مرا بیامرزد، بلكه جاى عذرخواهى و تمسّك به صفات الهى است.
تقریباً نیمى از مناجات شعبانیه مشتمل بر همین تمسّكات و عذرخواهىها و بهانهجویىها است تا انسان خود را سزاوار آمرزش قلمداد كند تا پس از آن نوبت به درخواستهاى دیگر برسد؛ كسى كه سر و وضع آلوده و كثیف و متعفّن دارد و مىخواهد وارد یك جمع محترم شود، باید ابتدا براى تعویض لباس و استحمام و تغییر وضع موجود خود تمنّا و خواهش كند.
👈بر اساس ادلّه عقلى و روایات توحیدى و نهجالبلاغه و معارف اسلامى، هیچگاه در ذات خداوند تغییرى ایجاد نمىشود. پس خشنودى و غضب پروردگار معلول چیزى نیست و با بندگان به زبان محاوره صحبت میکند.
پس از ذكر دو مقدمهاى كه بیان شد
اوّلا: زبان مناجات غیر از استدلال و جدل و مانند آنها است
و ثانیاً: خداوند با انسانها به زبان محاوره سخن گفته است وگرنه رضا و غضب او معلول چیزى نیست.
📝در این فراز از مناجات شعبانیه عرض مىكنیم:
خداوندا، اگر مرا از رحمت خود محروم كنى چه كسى مىخواهد به من چیزى ببخشد؟
مگر كسى هست كه بتواند به من چیزى ببخشد؟
اگر مرا در چنگ دشمن رها كنى آیا كسى هست كه بتواند مرا برهاند؟
اگر تو مرا یارى نكنى پس چه كسى مىتواند مرا یارى كند؟
بنابراین در مقام عذرخواهى و تقاضاى رحمت و بخشش (نه طلبكارانه) خود را مشمول رحمت و مستحق یارى خدا مىكنیم.
وقتى خود را كوچك دیدیم و درخواست عطوفت و رحمت كردیم، لایق شمول لطف خدا مىگردیم و علاوه بر پاك شدن از آلودگىهاى گناه، گنجایش درك رحمت الهى را پیدا مىكنیم.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی اَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكَ؛ خداوندا، به تو پناه مىبرم از اینكه غضب و سخط تو بر من حلول كند.
📝برخى از گناهان ممكن است انسان را از خدا دور كند تا جایى كه مورد غضب و خشم الهى قرار گیرد و به هیچ وجه نقطه روشنى در وجود او باقى نگذاشته و به طور كلّى او را مطرود الهى گرداند.
افرادى هستند كه در آغاز زندگى كارهاى خوبى انجام مىدهند ولى ممكن است در موقعیتهایى قرار گیرند و آلودگىهایى پیدا كنند كه نهتنها گذشته آنها را تاریك و سیاه مىكنند بلكه امیدى به اصلاح او در آینده نیز باقى نمىگذارند.
شیطان قبل از خلقت آدم علیه السلام سه یا شش هزار سال خدا را عبادت كرد، به گونهاى كه فرشتگان او را از خود مىدانستند احتمال دارد كه هر روزِ از آن، هزار سال طول كشیده باشد. ولى این عبادتها از روى ایمان و اعتقاد به ربوبیت تشریعى الهى نبوده، هرچند شیطان، وجود خدا و نیز یگانگى و ربوبیت تكوینى خدا را پذیرفته بود و به قیامت نیز عقیده داشت.
پس شیطان عصیانِ ریشهدارى داشت كه به كفر منتهى گشته و یا از كفر برخاسته بود. شیطان عقیده به ربوبیت تشریعى خداوند نداشت، یعنى نمىپذیرفت كه باید فرمان خدا را اطاعت كرد و به همین سبب وقتى خداوند فرمان سجده در مقابل آدم را صادر كرد، اظهار داشت: «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نار وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِین».و با این پاسخ به حكم الهى اعتراض داشت كه چگونه كسى كه بهتر است براى كسى كه مقام او پایینتر است سجده كند؟
این همان روح استكبار، انكار ربوبیت تشریعى و كفر است.
همین شیطان به خداوند عرض كرد: اگر مرا از سجده بر آدم معاف بدارى تو را به گونهاى عبادت مىكنم كه هیچكس تا به حال عبادت نكرده است. خداوند در پاسخ فرمود: «إِنّی أُحِبُّ اَنْ اُطاعَ مِنْ حَیْثُ اُرید» اگر مىخواهى مرا بپرستى باید همانگونه كه مىگویم پرستش كنى وگرنه خود را پرستیدهاى.
بنابراین ممكن است كسى پس از سه یا شش هزار سال عبادت، كافر گشته و به طور كلّى از درگاه الهى رانده شود.
معمولا اهل لغت سخط را مرادف با غضب گرفته و برخى گفتهاند: سخط، شدّت غضب است.
بنابراین مىگوییم: خداوندا به تو پناه مىبرم از اینكه مورد غضب تو واقع شوم.
ما انسانها ممكن است كه از خیلى چیزها بدمان بیاید ولى تا خیلى خیلى زشت و ناپسند نباشد نسبت به آن اظهار غضب و خشم نمىنماییم.
خداوند نیز بین گناهان فرق قائل شده و گناهان كوچك را كه قابل آمرزش هستند و یا گناهان كبیرهاى را كه با توبه یا شفاعت آمرزیده مىشوند، با گناهانى كه مثل شمشیر كشیدن به روى خدا هستند و كیفر و عقوبت سخت دارند، یكسان نمىداند.
در مورد خداوند باید گفت: «خداوند با هر كمالى ملایمت و با هر ضد كمالى مخالفت و منافرت دارد».
پس وقتى بخواهیم بین ذات خدا و مقام فعل خارجى آنها مراتبى در نظر بگیریم مثل این كه خداوند آن را دوست دارد یا نمىپسندد.
باید گفت دوست داشتنِ كمالات كه عین ذات خداوند است رضا، و دوست نداشتن، سخط است.
البته به مجرّد اینكه انسان مرتكب گناهى شود مورد سخط و غضب الهى قرار نمىگیرد وگرنه مهلت انجام آن را پیدا نمىكند.
باید خیلى بدى و زشتى زیاد باشد كه انسان در ردیف مَغْضُوب عَلَیْهِم قرار بگیرد و روى سعادت نبیند. اگر انسان به این حدّ نرسد مىتوان به اصلاح او امیدوار بود.
پس انسان باید پناه به خدا ببرد كه مبادا مشمول غضب الهى گردد، باید توفیق بخواهد تا كارى انجام ندهد كه موجب غضب الهى گردد كه در این صورت دیگر امیدى به عفو نیست.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی اِنْ كُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِل لِرَحْمَتِكَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سِعَتِك؛ خداوندا اگر شایسته رحمت تو نیستم، تو شایسته آنى كه بر من با فضل گستردهات احسان بنمایى.
در این بخش به خداوند عرض مىكنیم: من گرچه استحقاق رحمت تو را ندارم و زشتىهایم خیلى زیاد است ولى از رحمت تو ناامید نیستم، چون رحمت تو ویژه مستحقّین نیست بلكه آنقدر گسترده است كه همه را مشمول فضل تو مىگرداند.
فضل بالاتر از استحقاق است و اگر رحمت بر خلاف حكمت نباشد شامل افرادى كه استحقاق آن را ندارند نیز خواهد شد. رحمت خدا تنها از كسانى منع مىشود كه رحمت بر آنها بر خلاف حكمت الهى باشد، مانند كشندگان پیامبران و اولیا و افرادى كه بندگان را از روى عناد و آگاهى گمراه مىكنند.
در این صورت اگر خداوند آنها را رحمت كند بر خلاف حكمت خود كار كرده است.
به هر حال كسانى كه شایستگى رحمت را ندارند، مىتوانند امیدوار باشند كه با پیدا كردن یك حال مخصوص مشمول فیض الهى گشته و سرریز رحمت پروردگار به آنها نیز برسد.
ایمان، توجه، و توسّل به اولیا موجب پیدایش این گنجایش است و حكمت نیز اقتضا مىكند كه مشمول سرریز رحمت الهى گردند. چرا كه اصل رحمت شامل وجود مقدس خاتم انبیاصلى الله علیه وآله و اهلبیت آن حضرت علیهم السلام گشته و سرریز آن به كسانى كه خود را در معرض آن قرار داده و هنوز مشمول غضب الاهى نشدهاند خواهد رسید.
اِلهی كَأَنّی بِنَفْسی واقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْكَ وَ قَدْ اَظَلَّها حُسْنُ تَوَكُّلی عَلَیْكَ فَقُلْتَ ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنی بِعَفْوِك؛ خداوندا، گویا خودم را روبهروى تو مىبینم در حالى كه توكّل من بر تو بر سر من سایه افكنده است. پس تو آنچه را كه خود شایسته آن هستى به من مىگویى و مرا مشمول عفو خود مىفرمایى.
در این فراز از مناجات، انسان خود را اینگونه فرض مىكند كه در پیشگاه الهى ایستاده و مىداند كه شایستگى رحمت ندارد ولى ابر رحمتى بر او سایه افكنده و آن به خاطر توكّلى است كه بر خداوند دارد، چرا كه براى اعمال خود هیچ ارزشى قائل نیست و تنها كار خود را به خداوند واگذار كرده تا او را ببخشد. بنابراین عرض مىكند:
خدایا به تو نیكو توكّل كردم و این توكّلِ ارزشمندِ من، مقدمه و زمینه نزول رحمت تو بر من است.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلى مِنْكَ بِذلِكَ وَ اِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلی وَ لَمْ یُدْنِنی مِنْكَ عَمَلی فَقَدْ جَعَلْتُ الاِْقْرارَ بالذَّنْبِ اِلَیْكَ وَسیلَتی؛ خداوندا، اگر تو مرا عفو كنى، پس چه كسى سزاوارتر از تو به این كار است، و اگر مرگ من فرا رسد و عمل من نتواند مرا به تو نزدیك گرداند، من اقرار به گناهان را وسیله خودم به سوى تو قرار مىدهم
📝در این فراز عرض مىكنیم:
خداوندا، اگر بخشش در كار باشد چه كسى سزاوارتر از تو به بخشیدن است؟ اگرآمرزش مطلوب است پس چه كسى بهتر از تو مىآمرزد؟ اگر مرا ببخشى دور از انتظار
نیست. اگر مرگ من فرا رسیده و هنوز عمل من باعث نزدیك شدن من به تو نشده باشد، فقط یك راه مانده كه به تو نزدیك شوم و مشمول آمرزش و رحمت تو گردم و آن، اقرار به گناه است.خدایا؛ من اقرار مىكنم كه بندهاى ناچیز هستم و این اقرار وسیلهاى براى نزدیك شدن گناهكار به رحمت مىگردد.
گویا در اینجا سؤال مقدّرى است و آن اینكه:
اگر گناهكار آمرزیده شود خلاف حكمت است و در این صورت گناهكار با اهل طاعت فرقى نمىكند.
جواب آن این است كه این گناهكار با تذلّل و فروتنى اقرار به گناه كرده است و با گناهكاران دیگر فرق مىكند.
انسان از روى خودخواهى و خودپرستى حاضر نمىشود به اشتباه خود حتى در خلوت اقرار نماید و اگر كسى تربیتنایافته باشد غرور و استكبار به او اجازه نمىدهد به اشتباه و گناه اعتراف نماید بلكه همواره آن را توجیه می کند.
قرآن همسر فرعون را مثال مىزند كه در دربار فرعون كه بدترین و فاسدترین محیطهاست به مقامى مىرسد كه خداوند درباره او مىفرماید: «وَضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن».و به چنان مقامات عالى عرفانى مىرسد كه درخواست منزلى در بهشت نزد خدا مىكند، نه مانند برخى از ما كه كاخ و میوه و همسر بهشتى مىخواهیم، بلكه عندالله را مىطلبد كه مقام جوار الهى است. پس اگر عامل محیط موجب جبر مىشد مىبایست دربار فرعون كه كثیفترین و فاسدترین محیط است، همسر فرعون را نیز مثل سایر درباریان بسازد.
پس این بهانهها نمىتواند توجیهكننده اشتباهات كسى باشد. اگر انسان سالمى باشد، اعتراف مىكند كه اشتباه كردم و قول مىدهم تكرار نكنم. دست كم نزد خود اقرار و اعتراف كرده و شایستگى بخشش پیدا مىكند. ولى اگر گردنكلفتى و توجیهگرى كند، خداوند مىگوید من چه چیزى را ببخشم در حالى كه او نمىپذیرد كه مرتكب اشتباه شده است.
اعتراف به گناه و اشتباه در محضر خداوند، آخرین وسیلهاى است كه انسان مىتواند براى تقرّب به خدا از آن استفاده كند و معلوم مىشود كه هنوز مورد غضب و سخط الهى واقع نشده است، وگرنه مجال چنین اعتراف و اقرارى نمىیافت.
اگرتوفیقِ پیدا كردن راه تقرّب به سوى خداوند را از راه عمل صالح پیدا نكردیم، راه دیگرى انتخاب كرده و آن اقرار و اعتراف به گناه در پیشگاه الهى است.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی قَدْ جُرْتُ عَلى نَفْسی فِی النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَیْلُ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها؛ خداوندا، من به خودم در رابطه باچارهاندیشى و تدبیر خودم ظلم و جور نمودم. پس واى بر من اگر من را نیامرزى.
📝براى تبیین این فراز از مناجات ذكر دو مقدمه لازم است:
👈 تقریباً نیمى از این مناجات در طلب رحمت و بخشش الهى است و با انواع بیانات لطیف و شیرین و دلنشین سعى شده كه دریاى رحمت الاهى به جوش بیاید. هرچند قبلا گفته شد، خداوند حالات متعارض ندارد و تغییر متعلق به ما است كه لیاقت رحمت او را پیدا مىكنیم. ما نیز به زبان محاوره مىگوییم كارى مىكنیم تا خدا را خشنود كند و پرهیز مىكنیم از كارى كه خدا را ناخوش بیاید. در حالى كه ما كوچكتر از آنیم كه بتوانیم رضایت براى خدا ایجاد كنیم.
پس ما كه مىگوییم دریاى رحمت خدا به جوش بیاید در حقیقت معناى آن این است كه در ما جوششى پیدا شود كه مشمول رحمت الهى شویم.
👈 زبان مناجات و دعا غیر از زبان برهان و جدال و خطابه است در مناجات احساسات و عواطف مناجات كننده تغییر پیدا كرده و تحریك مىگردد تا شایستگى درك رحمت الهى را پیدا كند.
پس از ذكر این دو مقدمه در رابطه با این فراز از مناجات عرض مىكنیم:
گاهى ممكن است كسى به طور معمولى اقرار كند كه من گناه كردهام و گاهى نیز همین اقرار را با لطافت خاص بیان مىكند. روح انسان كه منسوب به خدا است قدرت زیادى دارد و مىتواند علاوه بر فاعل ادراك بودن، موضوع ادراك نیز باشد. یعنى چیزى را درك كرده و سپس خود به تماشاى درك خود مىنشیند و جمع این دو حالت خیلى عجیب است. راز خلیفةالله بودن انسان همین قدرت روحى اوست كه امانتدار الهى گشته و اختیار و اراده نیز از همینجا ناشى مىگردد.
انسان قدرت دارد كه زمام خیال خود را در اختیار گرفته و نگذارد هر جا كه مىخواهد بتازد. و اگر كارى كنیم كه جهنمى بشویم خیلى به خودمان ظلم كردهایم. این قدرت را باید در جهت اصلاح خود به كار ببندیم و از قدرت خود سوء استفاده نكنیم.
در این فراز مىگوییم:
خودم بر خودم حقى داشتم كه آن را پایمال نمودم، زیرا ما داراى دو شأن و موقعیّت هستیم:
یكى شأن كسى كه باید حقّى ادا كند و دیگر شأن كسى كه باید حق او ادا شود. هم معلّم هستیم و هم متعلّم. هم مربى هستیم و هم متربّى.
لذا عرض مىكنیم: خدایا به خودم ظلم كردم، چرا كه در مقام چارهاندیشى و نگاه به موقعیّت وجودى و تدبیر امور خودم كوتاهى نمودم، مثل پدرى كه به جاى چارهاندیشى براى فرزندش، او را در آتش انداخته باشد، من نیز خودم را به آتش افكندهام. امّا در دنیا چون پرده وجود دارد نمىتوانم ببینم ولى در قیامت كه پردهها كنار رفت و یا براى مردانِ خدا كه پردهها هم اكنون كنار رفته است معلوم مىشود كه هم اكنون در آتش هستم.
وقتى كه دیگرى از انسان شكایت مىكند، قاضى حقِ او را مىگیرد و به صاحبش برمىگرداند، ولى وقتى كه انسان از خودش شكایت مىكند قاضى چه مىتواند بكند؟
این لطیفترین بیانى است كه بیچارگى و عجز انسان را مجسم و عطوفت و رحمت الهى را اقتضا مىكند.
واى بر من، هیچ چارهاى ندارم مگر آنكه تو مرا ببخشى. كسى به داد من نمىرسد. از خودم شكایت مىكنم كه به خودم ستم نمودم.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی لَمْ یَزَلْ بِرُّكَ عَلَیَّ اَیّامَ حَیوتی فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنّی فی مَماتی؛
خداوندا احسان تو همواره در دوران حیات و زندگى شامل حال من بوده است، پس آن را در حال ممات از من دریغ مدار.
اگر بخواهیم این جمله را بهصورت قیاس در نظر بگیریم یك كبراى پنهان دارد و آن اینكه:
خدایا در طول زندگى به من احسان كردى و هر كس كه در طول زندگى به من كمك كرده باید بعد از مرگ هم به من كمك كند. پس خدایا باید پس از مرگ به من كمك كنى.
امّا این كبرى تامّ و تمام نیست، زیرا خداوند در طول زندگى براى فراهم شدن زمینه امتحان به انسانها كمك كرده است و بعد از مرگ نوبت حساب و عقاب است و دیگر آن موضوع باقى نمانده است. و چون این بیان نه برهانى است و نه جدلى، بلكه صرفاً بهانهاى است براى مخاطب قرار دادن پروردگار، نباید انتظار تامّ بودن برهان را داشت.
پس عرض مىكنیم: خدایا! یك عمر به من احسان كردى، قبل از آنكه آفریده شوم با نعمت و با لطف تو شرایط وجود براى من فراهم شد. در طول زندگى، همیشه مشمول نعمتهاى بىپایان تو بودم كه توان شمارش آنها را ندارم. پس از مرگ نیز احتیاج به آن دارم، پس با استصحاب احسان، مرا رها نكن. همان عاملى كه باعث شد عمرى بدون استحقاق و حتى بدون اینكه درخواستى داشته باشم به من نعمت ببخشى، به حكم اَلاِْكْرامُ بِالاِْتْمامِ پس از مرگ نیز نعمت خود را تكمیل كن.
📖فراز: اِلهی كَیْفَ ایَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لی بَعْدَ مَماتی وَ اَنْتَ لَمْ تُوَلِّنی اِلاَّ الْجَمیلَ فی حَیوتی؛
خداوندا، چگونه از نظر رحمت تو براى پس از مرگم ناامید باشم در حالى كه در زمان حیات و زندگیم جز به خوبى و زیبایى با من رفتار نكردى.
این فراز نیز مانند فراز قبلى براى جلب ترحّم و احسان الهى است با اضافه این مفهوم كه: تو یك عمر به من احسان كردى و این باعث امیدوارى من شد كه پس از مرگ من هم ادامه پیدا خواهد كرد. استمرار نعمتهاى گذشته را نه فقط در حال حیات، بلكه پس از مرگ نیز درخواست كنم، چرا كه عادت تو احسان است. چگونه از كسى كه عادت به رحمت و احسان دارد، ناامید باشم. من كه همواره از تو خوبى و زیبایى و لطف دیدم، چشم امید به استمرار و جریان آن پس از مرگ دارم.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی تَوَلَّ مِنْ اَمْری ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَعُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِكَ عَلى مُذْنِب قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ؛
خداوندا، آنگونه كه تو شایستهاى كارهاى مرا به عهده بگیر و فضل خود، رابرگنهكارى كه نادانىاش او را در خود فرو برده است، جارى ساز.
خداوندا، مقتضاى یك عمر گناه و معصیت آن است كه مرا عقوبت كنى، چرا كه جواب گناه تكریم و پاداش نیست. پس شایستگى براى پاداش ندارم بلكه باید تنبیه شوم، ولى تو شایسته احسان، كرم و گذشت هستى. اگر بیامرزى هیچكس به تو اعتراض نمىكند، پس به گونهاى كارهاى من را سامان بده كه سزاوار آن هستى.
تو به مقتضاى كرم و آمرزش خود با من برخورد كن نه به مقتضاى گناهان من.
در اینجا حالت انبساط خاطر، انس و امید به انسان دست مىدهد، چرا كه حالات ما متفاوت است. گاهى اقتضا مىكند كه به اسماى جلال توجه كنیم و گاهى به اسماى جمال، مثلا كسى كه گرفتار دشمنى ظالم شده به قهاریّت و جباریّت الهى توجه مىكند و نمىگوید اى خداى مهربان و بخشنده، بلكه مىگوید اى خداى قهّار و منتقم از این دشمن انتقام بگیر. وقتى از او رحمت و بخشش طلب مىكند او را با اسامى غفور و رحیم یاد مىكند.
بیشتر از نصف مناجات شعبانیه درخواست پاك شدن از آلودگىها و بقیه آن نام بردن از كمالات و صفات عالى الهى است كه به امید افاضه بركت و رحمت خوانده مىشود. پس بخش اوّل زمینهساز است چون بیشترین كلمهاى كه در آن بخش به كار رفته عفو و مشتقات آن است.
انسان آرزو دارد به مقامات و كمالات و لذات و خوشىهابرسد. اگر براى انسان شرایطى را در نظر بگیریم كه بر خلاف این جهان محدود، داراى مبدأ و سرچشمهاى نامحدود باشد، مثلا هر چه كه ببخشد چیزى از او كاسته نشود و هر كارى كه بخواهد انجام دهد هیچ مشكلى براى او پیش نیاید در چنین شرایطى اظهار حاجتهاى كوچك و حقیر، زیبنده نخواهد بود.
اینک توجه كنید به دریاى بىكران لطف الهى كه: لا تَزیدُهُ كَثْرَةُ الْعَطاءِ اِلاّ جُوداً وَ كَرَما. در این جا لازم نیست كه امیدهایتان را محدود كنید، چرا كه از دریاى رحمت او هیچ كم نمىشود.
در این فراز از دعا، مطلب جدیدى به نظر مىرسد و آن اینكه، خدایا نسبت به كسانى كه گنهكارند تفضّل مىكنى آنها در اثر جهل و نادانى مرتكب گناه شده و به بىراهه مىروند. آن فضلى را كه نسبت به گنهكاران جاهل روا مىدارى، متوجّه من نیز بفرماى.
بىتردید، همه گناهان برخاسته از جهل است، ولى نه جهل نسبت به اصل گناه، بلكه نسبت به نتایج و تبعات گناه؛ زیرا اغلب گناهانى كه مرتكب مىشویم از روى جهل به نتایج گناه است، اگر كسى توجّه داشته باشد كه این گناه او را از چه سعادتهایى محروم مىكند و اگر راه بندگى را بپیماید چه سعادتهایى نصیب او مىگردد، مرتكب گناه نمىشود.پس گنهكار در جهل فرو رفته و نمىداند عواقب و مراحل بعدى گناه چیست نمىداند گناه موجب كفر و انكار است تا جایى كه حتى اگر او را تا پاى چوبه دار ببرند حتى حاضر نیست یك بار طلب آمرزش كند. شاید روزگارى اهل نماز، عبادت و شب زندهدارى هم بوده است، ولى گناه او را به این روز انداخته است. بارى، چنین كسى بخشیده نمىشود، چون بخشش او خلاف حكمت و ابطال فلسفه خلقت است كه مىفرماید:
الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیاةَ لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا.
بنابراین اگر خداوند این افراد را كه حاضر نیستند به هیچ وجه عذرخواهى كنند مورد بخشش قرار دهد، چنین كسانى را با كسى كه از روى غفلت مرتكب گناهى شده است با یك چشم نگریسته و این خلاف حكمت الهى است. جهلى كه موجب گناه شده و اكنون گنهكار به خود آمده و به عذرخواهى پرداخته است قابل بخشش مىباشد و این امید در او به وجود آمده كه طلب بخشش مىكند.
در این فراز، علاوه بر اقرار به گناه و درخواست رحمت كه در فرازهاى قبل هم به آنها اشاره شده بود به عنصر جهل نیز تكیه مىشود و مىگوید: گرچه من گنهكارم و مستحق عقوبت ولى چون از روى جهل و نادانى بوده، تفضّل خود را شامل حال من بنماى.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوباً فِی الدُّنْیا وَ اَنَا اَحْوَجُ اِلى سَتْرِها عَلَیَّ مِنْكَ فِی الاُْخْرى اِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَِحَد مِنْ عِبادِكَ الصّالِحینَ؛
خداوندا، تو در دنیا گناهانى را كه مرتكب شده بودم پوشانیدى، در حالى كه من در آخرت نیاز بیشترى به پوشانیدن آنها دارم. چراكه تو در دنیا براى هیچ یك از بندگان صالحت گناهان مرا آشكار نساختى.
خداوندا، من اقرار به گناه كردم و تو آن كریمى هستى كه در تمام عمر آنها را پوشانیدى و مرا رسوا نساختى، ولى نیاز من به این ستاریّت در آخرت بیشتر است، چرا كه در دنیا اگر رسوا مىشدم عذاب آخرت از من برداشته مىشد، حال كه حاضر نشدى آبروى من را پیش خلق بریزى و مرا در حضور كسانى امثال خودم رسوا كنى، این ستاریّت خود را در آخرت نیز تداوم ببخش، چرا كه نیاز من به این پردهپوشى در آخرت خیلى بیشتر از پردهپوشى در دنیاست.
این فراز از دعا نیز در طلب رحمت است و در آن از استدلال و برهان و جدل خبرى نیست كه بگوید به این دلیل در دنیا گناهانت را پوشاندم تا حیا كنى ولى سوء استفاده كردى، اكنون باید تو را كیفر بدهم.
در اینجا علاوه بر نكات یادشده در فرازهاى قبلى، نكته جدیدى هم اضافه مىشود و آن عبارت است از اینكه، خدایا، در دنیا براى هیچ یك از بندگان شایستهات راز مرا فاش نكردى، و در آخرت اگر رسوایم كنى آبروى من پیش بندگان صالح تو مىریزد. اگر انساندر دنیا گناهى مىكند و رفقاى او مىفهمند و او هم پروایى ندارد، چون آنها همپالگىهاى او هستند، ولى از این كه افراد خوب كه اهل این كارها نیستند بفهمند هراس دارد و خداوند لطف مىكند و در دنیا آبروى او را نزد خوبان نمىریزد تا او را توبیخ نكنند ولى در آخرت خوب و بد همه معلوم مىشود. آنجا بهشتیان، جهنمیان را مىبینند و هیچكس مخفیانه به بهشت یا جهنم نمىرود. وَبَرَزُوا للهِِ جَمِیعا.
اگر خداوند در آخرت عیوب او را نپوشاند همه مىفهمند كه انسان بدى بوده است. انسان گاهى نمىخواهد حتى یك بچّه هم از اعمال زشت او آگاه شود، ولى در قیامت كه همه خلائق از اوّل تا پایان خلقت در صحراى محشر حاضرند، رسوایى آن روز هزاران بار بدتر از رسوایى دنیاست. پس نیاز او به ستاریّت خداوند بیشتر از دنیاست.
خداوند تا جایى كه خلاف حكمت نباشد از افاضه رحمت خوددارى نمىكند و به همین خاطر كسانى كه به واسطه شدت گناهان در برزخ و در قیامت معذّب مىشوند در پایان كار آنها را مشمول شفاعت مىنماید. حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) مىفرمایند: «اِدَّخَرْتُ شَفاعَتی لاَِهْلِ الْكَبائِرِ مِنْ اُمَّتی».شفاعت پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى كسانى است كه در مراحل گوناگون پاك نشدهاند. گاهى مَثل گرفتارىها مثل آتشى است كه فلزى را در آن مىاندازند تا خالص شود. در دنیا افرادى كه گناهكارند مبتلا به بلاهایى مىشوند تا روح آنها پاك شود و راحت از دنیا بروند و اگر پاك نشدند با سكرات موت آنها را پاك مىكنند تا در عالم برزخ مشكل نداشته باشند و اگر پاك نشدند با فشار قبر وگرنه با گرفتارىهاى برزخ و در پایان با سختىهاى محشر و دست آخر با شفاعت پیامبر(صلى الله علیه وآله)و اهلبیت(علیهم السلام) پاك شده و وارد حوض كوثر مىگردند. زیرا بهشت جاى ناپاكان نیست و در هر صورت انسان باید پاك شود تا به بهشت برود.
بیشترین امید ما همان شفاعت است. طبق روایاتْ مقام شفاعت در آخرت است. در روایات آمده كه شفاعت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام) متعلق به آخرت است و قولى براى شفاعت در برزخ ندادهاند. كسانى هستند كه با اعمالى چون زیارت حضرت رضا(علیه السلام) و سیدالشهدا(علیه السلام) و سایر ائمه اطهار(علیهم السلام)موجب شدهاند آن بزرگواران به دیدن آنها بیایند و از دردهاى آنها بكاهند و چه بسا عذاب به كلى مرتفع شود. در عین حال اگر چیزى باقى بماند و در عالم برزخ با آن همه گستردگى زمان پاك نشدند و روز قیامت نیز با حوادث هولناك خود نتوانست آنها را بشوید، سرانجام محمّد و آل محمّد(علیهم السلام) به شفاعت بر خواهند خاست و مؤمنان را نجات خواهند داد.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی جُودُكَ بَسَطَ اَمَلی وَ عَفْوُكَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلی؛ خداوندا، بخشش تو، امید من را زیاد و گسترده مىكند و عفو و گذشت تو بالاتر از عمل من است.
براى تبیین این فراز از مناجات و درك بهترِ آن، یك نكته را باید متذكر گردیم و آن اینكه:
توجّه ما به خداى متعال، معمولا در شرایط عادى به كمك مفاهیم ذهنى انجام مىگیرد، حتّى وقتى كه اسم خدا را به زبان مىآوریم، هر كسى معناى خاصّى از آن را در ذهن خود تداعى مىكند و معمولا معناى آفریدگار عالم تصور مىشود. همین كلمه آفریدگار كه یك مفهوم ذهنى است در هنگام دعا به تناسب حال یا حاجت و خواستهاى كه داریم داراى مفهوم خاصى مىگردد. كسى كه از خداوند روزى طلب مىكند از كلمه خدا؛ روزىدهنده و كسى كه گرفتارى دارد؛ رفعكننده گرفتارى و آن كسى كه مریض دارد؛ شفادهنده بیماران را در ذهن خود مىآورد.
البته گاهى ممكن است براى برخى افراد در حال دعا، مناجات و نماز با حضور قلب و خلوت در شبهای تار و در حال سجده با اشك جارى، حالاتى پیش بیاید كه توجه به هیچ مفهوم خاصّى نداشته باشد و نتواند بگوید كه در آن حالت از خدا چه معنایى را در نظر مىآورد و فقط حالت انسى كه براى او پیش آمده را درك كند.
این همان مرتبه ضعیف از درك شهودى است و براى افراد معمولى پیش مىآید و مراتب كامل آن مخصوص اولیاى الهى است.
غالب مردم از راه مفاهیم با خدا ارتباط برقرار مىكنند و مفاهیم همیشه یك بُعد و زاویه خاص را نشان مىدهند.
با گفتن رحمن و رحیم، باید كسى را در نظر بگیریم كه خداوند به او ترحم مىكند.
و با گفتن خالق و رازق، باید كسى را در نظر بگیریم كه خداوند او را خلق كرده و رزق مىدهد.
تمامى اسما حسناى الهى در مقام فعل، نشانه كارى از كارهاى خدا یا بیانكننده كیفیت آن كار است.
اسما و صفات الهى كه عقل و ذهن ما را از یك زاویه ویژه به خدا توجه مىدهد به دو دسته تقسیم مىشوند:
✍اسماى جمال. یعنى اسمهایى كه دلالت بر رحمت و لطف الهى مىكند مثل رحمن و رحیم و غفار و كریم و...
✍اسماى جلال. یعنى اسمهایى كه دلالت بر قهر و سلطه خدا مىكند مثل عزیز و قهار و جبار و متكبّر و...
وقتى كه اسماى جمال مطرح مىشود انسان احساس مىكند كه مىخواهد با او انس بگیرد و به او نزدیك شود و وقتى كه اسماى جلال مطرح مىشود انسان احساس مىكند كه قدرت عرض اندام در مقابل او و حتى قدرت راحت سخن گفتن با او را ندارد.
بنابراین، وقتى انسان به مهربانىِ خدا توجه مىكند، زبانش باز مىشود و مىگوید:
خدایا با ما هم مهربان باش.
انسان وقتى خودش را در مقابل چنین دریاى بىكران مىبیند، آرزوهاى بسیار وسیع و گسترده پیدا مىكند، نهتنها امیدوار مىشود كه گناهانش آمرزیده شوند بلكه براى رسیدن به مقامات بسیار عالىِ دوردست نیز امیدوار مىشود.
فراموش نكنید كه در آغاز در مقام توبه كردن هستیم.
پس اوّل باید توجّه به زشتىهاى اعمال خود پیدا كنیم ولى اكنون كه در مقام طلب احسان خداییم، با اسم جواد آغاز مىكنیم و مىگوییم: جود تو امید مرا گستراند.
در حقیقت از یك طرف آرزوهایم زیاد و از سوى دیگر گناهانم نیز فراوان است و امر دائر است بین اینكه بیامرزى یا مؤاخذه بنمایى.
در مقام مقایسه عمل خودم با آمرزش تو مىبینم گرچه گناه من بزرگ است ولى آیا گناه من بزرگتر است یا آمرزش تو؟
گناه من شأنى از شؤون من است.
گناه من با همه بزرگىاش در مقابل آمرزش الهى چیزى به حساب نمىآید.
عدد بزرگى را فرض كنید كه همه كهكشانها را پر كرده است، ولى هر گاه با بىنهایت مقایسه مىگردد باز هم محدود است. گناه ما هر چند مثل آن عدد بزرگ است ولى در مقابل آمرزش الهى ناچیز است.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی فَسُرَّنی بِلِقائِكَ یَوْمَ تَقْضی فیهِ بَیْنَ عِبادِك؛ خداوندا، مرا با دیدار خودت در روز قضاوت و داورى بین بندگانت مسرور و شاد گردان.
كلمه لقاء در متون دینى و قرآن و روایات آمده و در كلمات بزرگان به دو صورت به كار رفته است:
👈همین معنایى كه غالباً در كتب دینى آمده و با حذف مضافالیه یعنى لقاء الحساب و لقاء الاجر و لقاء یوم الدین و... مىباشد.
👈برداشتن پردهها و حجابها؛ یعنى كنار رفتن همین دنیاست و در قیامت، كه روز آشكار شدن نهانىها و دریده شدن پردههاست، تحقّق مىیابد و همه بندگان، خود را در حضور خدا مىبینند و نداى «لِمَنِ الْمُلْكُ الْیَوْمَ» را مىشنوند كه خداوند پاسخ مىدهد: «للهِِ الْواحِدِ الْقَهّارِ» چرا كه هیچ نَفَسكشى نیست تا پاسخ بگوید.
منكرترین افراد مىگویند: «رَبَّنا أَبْصَرْنا وَسَمِعْنا».
یكى از اسامى روز قیامت یوم لقاء الله است. این لقا اختصاص به شخص معین ندارد، بلكه همگى در این روز با خداوند ملاقات مىكنند. در این زمینه در قرآن مجید چنین مىخوانیم: «یا أَیُّهَا الإِْنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِیه».
پس چه كافر و چه مؤمن با خدا ملاقات خواهند كرد و این ملاقاتها عمومیت دارند و همه مردم با كنار رفتن پردهها خدا را ملاقات مىكنند.
البتّه این ملاقاتها با یكدیگر متفاوتند و براى همه شادكننده نیست، بلكه براى كافران مایه عذاب است. به كافران حتى اجازه تكلّم داده نمىشود و به آنها گفته مىشود: اخْسَؤُا فِیها وَلا تُكَلِّمُون
لقاء دیگرى نیز وجود دارد كه مخصوص اولیاى الهى است و در آخرین مراحل سیر و تكامل به لقاء الهى بار مىیابند.
در یكى از مناجاتهاى امام سجّاد(علیه السلام) آمده است: وَ رُؤْیَتُكَ حَاجَتِی و درباره شهید نیز آمده است كه: یَنْظُرُ اِلى وَجْهِ الله؛اینگونه لقاها غیر از لقاهاى عمومى است. مراد از لقا در این فراز از مناجات: «فسَّرنی یوم لقاءك»، با فرض گناهان فراوان، لقاء مخصوص افراد كامل و اولیاى الاهى نیست بلكه شاد شدن به هنگام ملاقات عمومى است؛ ملاقات عمومى كه در آن شاد و برخى نگران هستند. پس، از خدا مىخواهیم در آن روز كه بین مردم داورى مىكند از ما خشنود باشد و با غضب با ما مواجه نشود.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهِی اعْتِذاری اِلَیْكَ اعْتِذارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ. اِلهی فَاقْبَلْ عُذْری یا اَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَیْهِ الْمُسیئُون؛
خداوندا، عذرخواهى من از تو عذرخواهى كسى است كه بىنیاز از پذیرش عذر نیست. خداوندا، عذر مرا بپذیر اى كسى كه گنهكاران از تو عذر مىخواهند.
این فراز از مناجات نیز براى درخواست رحمت و جلب عطوفت و مهر الهى است.
انواع عذرخواهى و پذیرش عذر
فرض كنید كه شما با دوست خود اختلافى پیدا كرده و به او جسارت نموده و حرف زشتى به او زدهاید، سپس پشیمان شده و تصمیم مىگیرید كه از او عذرخواهى كنید. معناى این عذرخواهى این نیست كه من كار بدى نكردهام، بلكه در آغاز اعتراف كرده و سپس عذر مىخواهید و خود را كوچك مىكنید تا عمل شما را نادیده بگیرد.
كسى كه عذر مىخواهد، گاهى فكر مىكند عذرخواهى یك كمال است و لذا براى آنكه باادب باشد از كار بد خود عذرخواهى مىكند، دیگر انتظار ندارد كه طرف مقابل عذر او را بپذیرد یا نپذیرد و فقط انجام وظیفه اخلاقى براى او اهمیّت دارد و نه هیچ چیز دیگر. این عذرخواهى كسى است كه بىنیاز از پذیرش عذر است.
ولى گاهى كسى مرتكب قتل شده و حكم اعدام او صادر گردیده و تا رضایت ولىّ دَم نباشد از اعدام رهایى ندارد، اینجاست كه آن فرد به عذرخواهى نزد اولیاى دَم مىرود، و نسبت به قبول و عدم قبول عذربىتفاوت نیست؛ چرا كه مرگ و حیات او در گرو آن است، بنابراین آنقدر التماس و خضوع و طلب رحمت و عذرخواهى مىكند تا ولىّ دم عذر او را بپذیرد، چون غیر از این راهى ندارد.
در این فراز از مناجات چنین عذرخواهى مطرح است نه عذرخواهى از نوع اوّل كه از روى بىتفاوتى باشد.
پذیرش عذر نیز صورتهاى مختلفى دارد. گاهى تنها عذر كسى را مىپذیرند، و گاهى علاوه بر این براى او عذرى هم مىتراشند و مىگویند: من شما را مىشناسم. شما كسى نیستید كه از روى عمدچنین حركت ناپسندى انجام داده باشید. و گاهى علاوه بر پذیرش عذرخواهى به او یاد مىدهند كه چگونه عذرخواهى كند. گاهى شخص مقابل از او عذر مىخواهد و از او دلجویى به عمل مىآورد.
یعنى انسان معمولى حداكثر عذر را مىپذیرد و انسان بالاتر غیر مستقیم به او روش عذرخواهى را مىآموزد و انسان برتر از آن، خود در عذرخواهى پیشقدم مىشود و از او دلجویى به عمل مىآورد.
انگیزههاى گوناگون پذیرش عذر در بین مردم
البته انگیزههاى پذیرش عذر در میان انسانها متفاوت است، این انگیزهها عبارتند از:
👈گاهى عذرخواهى كسى به این امید پذیرفته مىشود كه اگر روزى به او محتاج شود در مقابل پذیرش عذرخواهى او احتیاجش را برآورده كند.
👈گاهى پذیرشعذر بهاین علّتاست كه دیگرىهم عذر او را بپذیرد.
👈گاهى براى آن است كه رفاقت بین آنان تجدید و تشدید شود و از آن بهره بگیرند.
👈گاهى براى آنكه خداوند گناهانشان را بیامرزد عذر دیگران را مىپذیرد. پس در همه این موارد پاداش بشرى یا الهى مدّنظر است، ولى خداوند اگر عذر كسى رامىپذیرد نه انتظار پاداش و نه توقّع مزدى دارد، بلكه بزرگوارترین كسى است كه بدكاران از او عذرخواهى مىكنند. خدایى كه نهتنها عذر مىپذیرد بلكه به انسان روش عذرخواهى مىآموزد و گاهى عجبا و شگفتا:
كرم بین و لطف خداوندگار
گنه بنده كرده است و او شرمسار
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی لا تَرُدَّ حاجَتی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعی وَ لا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجائی وَ اَمَلی؛ خداوندا، حاجتم را نابرآورده نگردان و چشمداشت من را نومید، و آرزو و امید من را قطع نكن.
گوینده در این فراز از مناجات گویا به احساسى دست یافته كه شایستگى آمرزش و رحمت پیدا كرده، با این بیانات متعدّد و توجّه خود به صفات جمال و رحمت و بخشش الهى، قابل ترحّم گشته و لذا براى تأكید درخواستهاى گذشتهاش یك پله بالاتر آمده و مىگوید: از اینكه توفیق دادى و این مرتبه از هدایت را شامل حال من كردى من تفأل به خیر مىزنم و معلوم مىشود اراده خیرى داشته و مىخواهى مرا عاقبت به خیر كنى وگرنه توفیق نمىدادى. در حالى كه اگر آسمانها از گناه من مطلع مىشدند مرا مىربودند و زمین مرا در درون خویش فرو مىبرد و دریا مرا در خود غرق مىكرد، ولى رسوایم نكردى تا بتوانم در جامعه باقى بمانم، تحصیل علم كرده و از مؤمنان استفاده نمایم.
اِلهی لَوْ اَرَدْتَ هَوانی لَمْ تَهْدِنی؛ خداوندا، اگر تو مىخواستى مرا پست وخوار كنى مرا هدایت نمىكردى.
من عدم رسوایى خود را به این دلیل مىدانم كه تو نمىخواهى آبرویم ریخته شود و مىخواهى به راه خیر كشیده شوم تا عاقبت به خیر گردم.
خداوندا، علاوه بر آنكه در كنار دریاى بىكران رحمت تو ایستادهام و امید برخوردارى از آن رحمت عمومى كه شامل همه مىگردد دارم، خصوصیّت دیگرى هم دارم و آن اینكه مرا رسوا نكردى و لطف بیشترى در حق من نمودى و به همین خاطر امیدم به تو بیشتر است.
إِلهی ما أَظُنُّكَ تَرُدَّنی فی حاجَة قَدْ أَفْنَیْتُ عُمْری فی طَلَبِها مِنْك؛ خداوندا، من گمان نمىكنم كه تو مرا از حاجتى محروم كنى كه عمر خودم را در طلب آن سپرى كردهام.
اگر مستمندى درخواستى بكند هركسى به اقتضاى شخصیّت و بزرگوارى و موقعیّت خود به او پاسخى مىدهد. اگر مستمند به جاى یك بار، ده بار و صد بار دست نیاز دراز كند، انسان بزرگوار همان بار اوّل هم او را بىجواب نمىگذارد، چه رسد به این كه به خانه او بیاید، قطعاً او را ناامید نمىكند و اگر كسى دهها بار دست نیاز به در خانه او بیاورد خیلى بعید است او را ناامید گرداند، چه رسد به اینكه عمر خود را صرف گرفتن چیزى از او كرده باشد.
انسان خواستههاى زیادى از خداوند متعال دارد و در طول عمرخود دعاهاى زیادى عرضه مىدارد، امّا مؤمن از آغاز تكلیف كه گناهان او ثبت مىشوند و نیاز به آمرزش دارد، از خدا آمرزش مىطلبد، در نماز شب هفتاد بار استغفار مىكند و سیصد مرتبه العفو مىگوید و با این وجود دیگر گمان نمىكند خداوند او را از رحمت و آمرزش خود محروم گرداند بلكه كاملا مطمئن است كه با این تأدّب، مشمول آمرزش و رحمت الهى قرار گرفته است.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: إِلهی فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دائِماً سَرْمَداً یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ كَما تُحِبُّ وَ تَرْضى؛ خداوندا، پس تو را حمد و ستایش مىكنم همیشه و براى ابد و دائم كه همواره در تزاید است و قطع نمىشود و آنگونه است كه تو دوست دارى و راضى شوى.
مناجاتكننده، از آغاز كه هیچ راهى به حریم دوست نداشت تا اكنون كه یقین به اجابت درخواست خود دارد، به طور یقینى فاصلهاى طى كرده، حال آن كه خود را خیلى نزدیك احساس مىكند و زبان به ستایش و حمد مىگشاید و مىگوید: حالا كه مطمئن شدم مرا مىبخشى در مقام حمد و ستایش تو برمىآیم و پیوسته تو را ستایش مىكنم، آن هم ستایشى كه تو دوست مىدارى و مىپسندى. نه لحظهاى و زودگذر است و نه موجب خستگى و ملالت كه آن را رها كنم، بلكه ستایشى است روزافزون.
اِلهی اِنْ اَخَذْتَنی بِجُرْمی اَخَدْتُكَ بِعَفْوِكَ. اِلهی وَ سَیِّدی وَ عِزَّتِكَ وَ جَلالِكَ لَئِنْ طالَبْتَنی بِذُنُوبی لاَُطالِبَنَّكَ بِعَفْوِكَ وَ لَئِنْ طالَبْتَنی بِلُؤْمی لاَُطالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ وَ لَئِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ لاَُخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّی لَك؛ خداوندا، اگر تو مرا به گناهم بگیرى من هم تو را به عفوت مىگیرم، اى خدا و اى سرور من، به عزت و جلالت سوگند، اگر تو مرا به گناهانم مطالبه كنى من نیز تو را به عفوت مطالبه مىكنم و اگر تو مرا به خاطر لئامت من مطالبه كنى من نیز تو را به بزرگواریت مطالبه مىكنم، و اگر تو مرا به آتش جهنم ببرى من به دوزخیان خواهم گفت كه من تو را دوست مىدارم.
فرض كنید كه پدرى، گوهرى گرانبها به فرزندش هدیه داده و براى حفظ آن، سفارش اكید نموده است. ولى فرزند با سهلانگارى آن گوهر را از دست داد. چنین فرزندى در مقابل پدر ابتدا دچار ترس و وحشتى مىشود و خود را سزاوار كیفر مىبیند و چارهاى جز عذرخواهى ندارد چرا كه زندگى او توسط پدر اداره مىشود و به همین خاطر چون جرأت جلو آمدن را ندارد، با رعایت فاصله سر خود را پایین انداخته و آهسته آهسته عذرخواهى كرده كه من نفهمیدم و از دست رفتن گوهر براى تو اهمیّتى ندارد و مىتوانى صدها برابر آن را به من بدهى. از این به بعد حواسّم را جمع مىكنم.
اگر بداند چگونه احساسات پدر را تحریك كند با سخنانى لطیف و مؤدبانه دل پدر را به خود مهربان مىكند و كمكم به نزدیك پدر رفته و بعد از عذرخواهىهاى فراوان و اظهار خشوع و خضوع، كار به جایى مىرسد كه پدر دستى به سر او مىكشد و خاطر جمع مىشود كه دیگر او را كیفر نخواهد كرد بلكه از سر مهربانى به روى او لبخند نیز مىزند. پس ترس او از بین رفته و به امید این كه پدر او را در آغوش بگیرد و پذیراى او شود قدم به قدم جلو آمده و وقتى كه در آغوش او قرار گرفت، باب گفتوگو با پدر را باز كرده و تشكّر مىنماید و اندك اندك با حالت ناز و دلال مىگوید: پدر جان اگر تو بخواهى مرا به واسطه جرمم مؤاخذه كنى من نیز تو را با بخششى كه دارى مؤاخذه مىكنم. اگر بگویى چرا آن جرم و سهلانگارى را مرتكب شدى؟ من هم دست به دامن بخشش تو مىشوم و مىگویم: پس بخشش تو كجا رفت؟ اگر بگویى، كارهاى پَستت چه مىشود؟ من هم مىگویم: پس بزرگوارى تو چه مىشود؟ اگر بخواهى مرا بزنى، من در همان حال كه كتك مىخورم به اطرافیان مىگویم تو را دوست دارم، و اگر بخواهى مرا به زندان ببرى، به زندانیان خواهم گفت كه من پدرم را دوست دارم. اگر فرزند در ابتدا چنین سخنانى مىگفت خیلى دور از ادب و نهایت بىادبى بود، ولى حال كه خودش را در آغوش پدر دیده است، این چنین سخن مىگوید.
مناجاتكننده نیز همه این حالات را پشت سر گذارده و اكنون به ناز و دلال پرداخته و مىگوید: «اگر مرا به جهنم ببرى به جهنمیان مىگویم كه خدا مرا كه دوستش داشتهام به جهنم آورده است. آن وقت تو چكار مىكنى»؟
اگر كسى در شرایط عادى با خداوند چنین حرف بزند او را توبیخ مىكنند كه اى بىادب با این حرفها مستحق عذاب و عقاب بیشترى شدى، ولى وقتى كه خود را در آغوش رحمت الهى مىبیند، لب به غنج و دلال مىگشاید.
پس یكى از شیوههایى كه در مقام راز و نیاز با خداوند مورد استفاده قرار مىگیرد تنها در بیانات اهلبیت(علیهم السلام) است و اگر در گفتار منظوم و منثور دیگران، خواه به عربى یا فارسى دیده مىشود نقل به مضمون گفتههاى آن بزرگواران در صحیفه علویه و صحیفه سجّادیه و دعاهاى امیر مؤمنان(علیه السلام) در مفاتیح الجنان و... مىباشد.
به تعبیر حضرت امام خمینى(قدس سره) به نقل از یكى از اساتیدشان، دعا قرآن صاعد است.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
همانا
به سوی تو
گریختم
فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْک
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز:اِلهی اِنْ كانَ صَغُرَ فی جَنْبِ طاعَتِكَ عَمَلی فَقَدْ كَبُرَ فی جَنْبِ رَجائِكَ اَمَلی؛ خداوندا، اگر در مقایسه با اطاعت تو عمل من اندك است، در رابطه با رجاى تو آرزوى من بزرگ است.
گفتیم كه فرزند در آغوش پدر به ناز و دلال پرداخته ولى باید توجّه داشت كه این شیرینكارىها و نازها نباید خیلى طول بكشد وگرنه روابط پدر و فرزندى تیره خواهد گشت، بنابراین آن فرزند از گفتار خود كه مىگفت: «اگر تو كارهایى بكنى من هم كارهایى مىكنم»، خیلى زود برمىگردد و به وظایف خود و اطاعت از پدر مىپردازد. به همین سبب است كه تعابیر برخاسته از ناز و دلال در مناجاتها حجم بسیار اندكى نسبت به سایر مناجاتها دارند، چرا كه زیادتر از این مقدار موجب مىشود كه نمكین بودن خود را از دست داده و از حدّ ادب خارج شوند. البتّه همانطور كه فرزند یك باره خود را در آغوش پدر نمىافكند بلكه آرام آرام به این مرحله مىرسد، بنده نیز براى رعایت حریم حرمت خداوند باید آرام آرام به حدّى برگردد كه بتواند ادب عبودیّت را مراعات كند.
حال بعد از آن شیرینزبانىها بار دیگر به رعایت ادب پرداخته و با نهایت لطافت و ظرافت مىگوید: من در انجام وظایف بندگى خودم كوتاهى كردم. اعمالى كه مىبایست به عنوان بندگى انجام دهم در مقام مقایسه با آنچه كه مقتضاى ربوبیّت تو است بسیار ناچیز و اندك است ولى در عین حال جود و كرم و بزرگوارى كه تو دارى و موجب امیدوارى به رحمتت مىگردد، سبب شده است آرزوى من به رحمت تو بسیار شود. پس گرچه عمل من اندك است ولى امیدم بس فراوان مىباشد و گویا آن، این را جبران مىكند.
اِلهی كَیْفَ اَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوما؛ خداوندا، چگونه از نزد تو محروم و دست خالى برگردم؟
خداوندا، حالا كه اینقدر به لطف تو دل بستهام و امیدوار شدهام و نسبت به تحقق آمال و آرزوهایم حسن ظنّ به تو دارم، حال چگونه مرا از خانهات محروم و دست خالى برمىگردانى؟ اگر آرزویم برآورده نشود، با آن جود و كرم تو سازگار نیست. درست است كه عمل من كم و اندك است ولى سرانجام امید من به جود توست.
مناجاتكننده از آن اوج دلال، آرام آرام به قوس نزولى بازمىگردد و به تواضع روى مىآورد.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمْری فی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ اَبْلَیْتُ شَبابی فی سَكْرَةِ التَّباعُدِ مِنْك؛
خداوندا، من عمر خودم را در نادرستى و غفلت از تو نابود، و جوانى خود را در مستى دورى از تو فرسوده كردم.
این فراز، بیان دیگرى از تقویت روحیّه ادب در پیشگاه پروردگار و به جوش آوردن مجدّد دریاى رحمت الهى و پیدا كردن استعداد و شایستگى درك رحمت خداوند است.
خداوندا، به خود نگاه مىكنم و به عمرى كه در نهایت شرارت و غفلت و بىخبرى گذراندم. البته غفلتها و بىخبرىها متفاوتند. امثال ما ممكن است به حال غفلت از گناهان كبیره دچار شویم، ولى كسانى كه در مراتب عالى به سر مىبرند اگر از آن ژرفنگرى كه باید در یاد خدا داشته باشند به هنگام توجّه به زندگى و نیازهاى مادى، كم شود برایشان غفلت به حساب مىآید و با توجه به خواستههاى مشروع دنیوى از عمق توجّه به ماوراى ماده و طبیعتْ غافل مىشوند. هر انسانى زندگى خود را از ابتداى كودكى تا مدتها با سهو و غفلت مىگذراند. غفلت در تمامى عمر
مىتواند همراه آدمى باشد، به خصوص دوران جوانى كه اوج شادابى و نشاط است، و گاهى انسان را به حالتى دچار مىكند كه سبب شرمندگى و پشیمانى خود او مىشود. انسان وقتى به مقتضاى طبیعت خود، دچار چنین حالاتى مىشود حتى اگر به گناه هم مبتلا نشود باز از پیدایش چنین حالاتى در محضر خداوند شرمنده و خجل مىگردد. از این حالت به مستى تعبیر شده است كه گویا عقل انسان در آن حالت درست كار نمىكند. پس هر كسى اوج جوانى خود را به یاد مىآورد و از كهنه و فرسوده كردن آن افسوس مىخورد كه با حالت مستىگونهاى از خداوند دور شده است. البته جوانى اولیاى الهى نیز با حالتى متفاوت با حالت ما انسانهاى معمولى گذشته است.
اِلهی فَلَمْ اَسْتَیْقِظْ اَیّامَ اغْتِراری بِكَ وَ رُكُونی اِلى سَبیلِ سَخَطِك؛
خداوندا، من در ایام بىخبرى بیدار نشدم و
به همان راهى كه به غضب تو منتهى مىشد اصرار مى ورزیدم.
خداوندا، از این حال بىهوشى و مستى و بىخبرى كه داشتم و مىتوانستم بیرون بیایم و این كار را نكردم و دلم را متوجه آن راهى كه از تو دور مىشد نمودم و به سخط و خشم تو گرفتار شدم. با عمل ناچیزى، عمر خود را به هدر دادم و حال به خود آمدهام.
اِلهی وَ اَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ قائِمٌ بَیْنَ یَدَیْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ اِلَیْك؛
خداوندا، من بنده تو و فرزند بنده تو هستم كه اكنون در پیشگاه تو ایستادهام و به كرم تو توسّل جستهام تا به تو دست یابم.
خدایا! من، پدر، مادر و همه گذشتگان من، غلام و غلامزاده تو بوده و هستیم. نهتنها من بنده تو كه همه گذشتگان من غلام تو بودهاند و مملوكیّت ما تازگى ندارد. حال امیدم به كرم و بزرگوارى توست تا این غفلتها و بىخبرىها را جبران كنم و دیگر نمىخواهم به آنها برگردم.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی اَنَا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَیْكَ مِمّا كُنْتُ اُواجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیائی مِنْ نَظَرِكَ وَ اَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْك؛ خداوندا، من بندهاى هستم كه از آن حالتى كه با بىشرمى با تو روبهرو مىشدم چنان دور مىشوم كه دیگر بر نمىگردم و از تو تقاضاى عفو و بخشش مىكنم.
تعبیر «اتنصّل» را شاید در هیچ دعایى (جز یك دعاى دیگر) ندیدهام. اتنصل از كلمه «نصل» گرفته شده و به معناى رها كردن تیر با فشار شدید از كمان است كه دیگر امكان برگشتن ندارد.
در این فراز از مناجات عرض مىكنیم: «خدایا من از حالت گذشته خود چنان دورى مىجویم كه مىخواهم بیرون بپرم و دیگر به آن كمان بر نگردم و این به خاطر قلّة الحیائى است كه در گذشته در محضر تو داشتم».
گذشته من به قدرى نامطلوب و خطرناك است كه مىخواهم با یك حالت جهش و پرشى چون تیر از كمان رها شده، پرتاب گردم و به حالت بیزارى و تنفر از بىشرمىهاى گذشته خویش و مستىهاى جوانى كه در پیشگاه تو بىشرمانه كارهایى را انجام مىدادم، برسم. نمىخواهم به آن حالت بىشرمى گذشته خود برگردم، همانند تیرى كه رها شده و هرگز به كمان برنمىگردد.
در گذشته چنان غافل و مست و بىخبر بودم كه نمىتوانستم توجّه كنم به اینكه تو حاضرى و زشتىهاى مرا مىبینى.
اینك، از آن حالت برگشته و جبران آن به این است كه از تو تقاضاى بخشش كنم.
ملاحظه نمودید كه انسان چگونه از آن حالت غنج و دلال و نازى كه در آغوش رحمت الهى داشت، آرام آرام برگشته و به رعایت ادب پرداخته و اظهار شرم و خجالت نموده و این سیر و سلوك اندك اندك به حد نصابِ مناجات رسید و گناهكار براى خود چارهاى جز آرمیدن در سایه بخشش الهى نمىبیند.
به یاد دارید كه گفتیم: انسان وقتى در پیشگاه الهى واقع مىشود، نخست مىخواهد از خطرات حفظ شود، سپس خواستهها و نیازهاى خود را مطرح مىكند و درخواست برطرف شدن گرفتارىها را مىنماید، بعد كمالات و فضایل را مطرح كرده تا به مقام قرب الهى برسد، و اینها همه در صورتى است كه بازدارندههاى ابتدایى یعنى آلودگىها برطرف گشته و مطمئن شود كه از آن آلودگىها پاك شده است، مانند ظرفى كه شایستگى آن را پیدا مىكند كه در آن شیر یا آب میوه ریخته شود.
پس مناجاتكننده اوج و حضیضى داشت و حال به آن حدّ از نصاب رسیده كه مىتواند متن خواستههایش را مطرح كند و براى رفع مشكلاتش راز و نیاز كند. تا كنون ظرف وجود خود را تطهیر كرده، و اكنون آماده دریافت و جذب مهربانى شده است.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی لَمْ یَكُنْ لی حَوْلٌ فَاَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِكَ اِلاّ فی وَقْت اَیْقَظْتَنی لِمَحَبَّتِكَ وَ كَما اَرَدْتَ اَنْ اَكُونَ كُنْتُ فَشَكَرْتُكَ بِاِدْخالی فی كَرَمِكَ وَ لِتَطْهیرِ قَلْبى مِنْ اَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْك؛
خداوندا، من قدرت نداشتم كه از معصیت و نافرمانى تو فاصله بگیرم جز در هنگامى كه مرا متوجّه محبّت خود نمودى و بیدار ساختى و آنگونه شدم كه میل تو بود. پس تو را سپاس مىگویم كه مرا در دایره كرمت وارد ساختى و قلبم را از چركهاى غفلتْ پاك نمودى.
خدایا، عمرى را به غفلت و بىخبرى و مستىِ جوانى گذراندم. آن وقتى كه در لجنزار معصیت فرو رفته بودم، هواهاى نفسانى و وساوس شیطانى بر من مسلط شده بودند، نمىتوانستم خودم را از این وضع نجات بدهم و از حالت معصیت به حال طاعت و عبادت برگردم، مگر آن وقتى كه تو مرا بیدار كردى و هشدار دادى و متوجّه محبّت خود كردى و آن گونه شدم كه تو خواستى. تو مرا مشمول این لطف ساختى و از خواب غفلت و مستى بیدار كردى، پس از این كه مرا در حوزه لطف خود وارد ساختى و دلم را از آلودگى و پلیدىهاى غفلت پاك كردى و آنها را از قلب من زدودى، تو را سپاس مىگویم.
ما هرگاه مىخواهیم كارى را از روى اختیار انجام بدهیم، خواه كوچك باشد یا بزرگ، حتماً باید دو عامل در آن دخالت و براى تحقّق آن دو شرط وجود داشته باشد:
نخست باید نیرویى داشته باشیم كه بتوانیم صرف آن كار بنماییم تا انجام بپذیرد. در افكار قلبى و روحى نیروى بدنىِ متناسب با آن لازم است هرچند كه ما آن نیروى بدنى را احساس ننماییم.
دیگر آنكه، براى شناخت سمت و سوى حركت به آگاهى نیاز داریم. وقتى كه این دو عامل و شرط وجود داشته باشند انسان مىتواند هر كار ارادى را انجام دهد. مثلا اگر كسى بخواهد عبادت ارادى انجام دهد نیاز به قدرت و شناخت دارد و در صورت تحقّق این دو، عبادت نیز قابل تحقّق است.
چون از باب تشبیه به مادّیات براى این نیرو باید جایى در نظر گرفته شود، قلب را جایگاه آن مىدانیم. این ظرف باید خالى باشد؛ یعنى گرایش به جهت خاصّى نداشته باشد.
اگر كسى گناهى را آنقدر تكرار كند تا به صورت عادت براى او در آمده باشد، یك نیروى قوى قلب او را اشغال كرده و مرتب او را به انجام آن گناه دعوت مىكند و نیروى جدید كه همان اراده ترك گناه است، توان مقابله با آن را ندارد و باید خیلى مبارزه كند تا بر آن پیروز گردد.
مناجاتكننده حال خود را چنین ترسیم مىكند: یك عمر با غفلت و عادت به زشتىها و شهوات گذرانده و حال، لطف الهى نصیب او گشته كه توانسته بر نیروى سابق كه بسیار قوى بودند، چیره شود وگرنه همچنان در منجلاب تباهى و فساد دست و پا مىزد، به همین خاطر مىگوید: خدایا من یك نیروى ابتدایى مىخواستم تا دگرگون شوم و نیروهاى پلید قبلى را خنثى كنم و حال نیروى دیگرى مىخواهم تا در جهت مطلوب حركت كنم.
پس اوّل لازم بود تا از دوران قبلى خارج بشوم ولى خودم نداشتم، چرا كه همه نیروهایم را در جهت خلاف و مستى و زشتى صرف كرده بودم، ولى تو مرا بیدار كردى و آن نیرو را به من بازگرداندى تا مزه محبت تو را چشیدم و همه نیروهاى شیطانى و نفسانى را مغلوب و سركوب كردم و این لطفى بود كه تو كردى. پس باید سپاس تو را به جاى آورم كه مرا در حوزه لطف خودت وارد ساختى و قلب من را از آلودگىهاى غفلت پاك كردى.
✍سادهترین راه ایجاد محبّت به خداوند
یكى از سادهترین عوامل محبّت به خدا همان راهى است كه خود حضرت حق به حضرت موسى(علیه السلام) آموخته است.آنجا كه مىفرماید: «یا مُوسى حَبِّبْنی اِلى خَلْقی؛اى موسى، من را نزد بندگانم محبوب گردان و كارى بكن كه مرا دوست داشته باشند». حضرت موسى(علیه السلام) عرض كرد: «چگونه مىتوانم این كار را انجام دهم؟» خداوند فرمود: «نعمتهاى من را به یاد آنها بیاور».
خداوند این ویژگى را در روح بنىآدم قرار داده است كه اگر بدانند كسى بىطمع و بدون چشمداشت به آنها خدمت مىكند او را دوست خواهند داشت.
هر خدمتى كه موجب جلب محبت انسان مىشود، هزاران هزار برابر آن را خداوند به انسان عطا كرده است.
ما محبّت خدا را نادیده مىگیریم و به همین خاطر نمىدانیم چقدر ما را دوست دارد، اگر چشمى باز شود و دلى آگاه گردد و محبّت خدا را درك كند، خواهد فهمید كه اگر همه محبتهاى دنیا جمع شوند در مقابل محبّت خداوند چون قطرهاى در مقابل دریا است.
سادهترین راه محبّت به خدا، كه یكى از آثارش دست برداشتن از گناه است، فكر كردن درباره نعمتهاى خدا است. علاوه بر نعمتهایى جسمانى، عقل و انبیا(علیهم السلام) و كتاب آسمانى كه براى هدایت ما فرستاده شده، موقعیتى كه در جامعه داریم، عیبهایى كه خداوند آنها را نادیده گرفته و پوشانده، هر كدام نعمتهاى پرارزش الهى هستند. آیا این خداى مهربان دوست داشتنى نیست؟
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی انْظُرْ اِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نادَیْتَهُ فَاَجابَكَ وَاسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَاَطاعَك؛
خداوندا، به من نگاه كن، نگاه كسى كه او را ندا كردى و او نیز تو را پاسخ داد، و تو او را به یارى خود فراخواندى و او نیز تو را اطاعت نمود.
براى توضیح این فراز از مناجات، به چند نكته باید توجه شود:
👈بیان شد كه زبان مناجات زبان تضرّع، طلب آمرزش و امثال اینها است و لحن خاصّى را مىطلبد.
👈بین ما و خداوند یك سلسله نسبتها است كه همواره ثابت هستند و هیچ تغییرى نمىكنند مثل نسبت خالق و مخلوق كه هیچگاه تغییر نمىكند.
رازق و مرزوق و امثال اینها نیز از نسبتهاى غیر قابل تغییرند. نسبتهایى هم وجود دارد كه به واسطه تغییر ما انسانها تغییر مىكنند. مثلا ما كه شایستگى رحمت الهى را نداشتیم با تغییراتى مىتوانیم مشمول رحمت او شویم. پس حال ما تغییر كرد نه رحمت كه همواره در حال ریزش است. پس در حال گناه نسبت بین ما و خدا «رحمت ندادن» و پس از آمرزش نسبت «رحمت دادن» است.
👈رابطه بین ما و خدا تكوینى است و تابع قرارداد نمىباشد، ما نمىتوانیم آن را تغییر بدهیم. مانند خدایىِ خدا و مخلوق بودن ما؛خداوند تكویناً خالق ماست و هیچ مخلوقى نمىتواند این رابطه را تغییر دهد. حتّى خود خداوند هم این رابطه خالق و مخلوق بودن را تغییر نمىدهد، چرا كه قدرت به مُحال تعلق نمىگیرد و چون محال است كه بشر خدا بشود، پس تغییر این رابطه ممكن نیست.
پس خداوند تكویناً پروردگار و خالق و مدبّر و رازق ما است. معمولا اسماى حسنى كه در دعاى جوشن كبیر و امثال آنها (غیر از چند وصف مثل حى و علیم و... كه چه ما باشیم و چه نباشیم خداوند زنده و عالم است) ذكر شدهاند داراى مفاهیم اضافى هستند یعنى یك رابطه بین مخلوقات و خدا در نظر گرفته شده كه گاهى این رابطه تكوینى و غیر قابل تغییر است و گاهى قراردادى است، یعنى باید با اختیار خود كارى انجام بدهیم تا این رابطه تغییر كند و از خدا مىخواهیم كه این رابطه را تغییر دهد. افراد معمولى غالباً كارهایشان هم شامل خوبىها مىشود و هم بدىها. مثلا ایمان به خدا و مناجات با او، از كارهاى خوب ما است و خداوند بر اساس حالات مختلف ما، نسبتهاى مختلفى با ما دارد. در هنگام اطاعت یك رابطه، و در حال سركشى رابطهاى دیگر.
در این فراز از مناجات عرض مىكنیم: خداوندا، گناهكار هستیم و در عین حال ایمان به تو آوردیم.
خداوندا! تو مىتوانى به دو گونه به ما نگاه كنى: یا به گناهانمان نگاه مىكنى كه در این صورت ما عاصى هستیم و تو عصیانشده، و یابه كارهاى خوب مثل ایمان و اطاعت ما نظر مىافكنى كه در این صورت ما مطیع هستیم و تو مطاع؛ خدایا! مانند اهل اطاعت به ما نگاه كن نه اهل گناه. نظر مهر به ما بیفكن نه نظر قهر. در برخى از دعاها مىخوانیم: «اُنْظُرْ اِلَیْنا نَظْرَةً رَحیمَة» یعنى كارى كن من شرایطى در خود به وجود بیاورم كه لیاقت نظر مهر تو را داشته باشم. البته همین گفت وگو و مناجات، علامت تغییر حال است؛ تغییر از حالت غفلت و بىخبرى به حالت توجّه و اُنس.
خداوندا!
مىتوانى در مقام یك عزیز، مقتدر، جبّار و قهّار به یك عبد ذلیل و عاصى نگاهى كنى و مىتوانى در مقام یك مولاى مهربان و رحمن و رحیم به یك بنده عذرخواه و فروتن و فرمانبردار كه در هنگام ندا تو را اجابت و در هنگام فراخوان، تو را اطاعت نموده است، نگاه كنى.
به نظر من نادیته اضافه به مفعول است چون متعلق به نظر مىباشد، یعنى منظور الیه، كسى است كه نداى تو را اجابت كرده (نه اینكه نگاه كرده است). تو مرا در قرآن فراخواندى و گفتى: ادعونى و من اجابت كردم. من را به كارى گماردى و من هم اطاعت كردم. البتّه آن كار را با یارى و همراهى تو انجام دادم. مثلا قدرتى كه تو در وجود من آفریدى و یا توفیقى كه مرحمت فرمودى. پس به من از سر خشم نگاه نكن.یا قَریباً لا یَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یا جَواداً لا یَبْخَلُ عَنْ مَنْ رَجا ثَوابَه؛ اى خدایى كه نزدیك هستى و از فریبخوردگان فاصلهاى ندارى، و اى بخشندهاى كه نسبت به كسى كه امید به پاداشت دارد بخل نمى ورزى.
سالها از او دور بودیم و حالا مىخواهیم به او نزدیك شویم. پس باید اسم قریب را به زبان آورد و گفت: اى كسى كه نزدیك به منِ گستاخ هستى من كه جسارت كردم و فریب شیطان خوردم و مقام و عظمت تو را فراموش كردم.
و نیز اسم جواد را باید بر زبان آورد و گفت: اى بخشندهاى كه حتى نسبت به كسى كه امید ثواب ندارد بخل نمى ورزى. جواد كسى نیست كه تنها به هر كس كه شایستگى دارد چیزى بدهد بلكه به همه، چه لایق و چه نالایق، عطا مىكند، زیرا سخن از من رجا ثوابه است نه من یستحق ثوابه. صفت جواد داشتن تو اقتضا مىكند كه هیچكس را محروم ننمایى.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein