eitaa logo
شاهراه معرفت
1.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر خداي ناكرده پشت به اين انقلاب بكنيد در روز قيامت چگونه مي توانيد جواب اين كه براي استقلال و آزادي و اسلام شده اند بدهيد . شهید_والامقام علیرضا توکلی 💠 به کانال معرفت شناسی خوش آمدید @sh_marefat @sh_marefat
سخن از است و ، سخن از است که برای تحقق مفاهیم مرده ای همچون عدالت ، برابری و برادری ، جان باختند ، سوختند تا فروغ آزادی و برادری بدرخشد و بسوی خدایشان پر کشیدند تا شبستان سرد و سیاه ستم و فریب به روشنایی روز در آید و قوانین اسلام علوی بر جهان حکم فرما شود . شهید_والامقام محمد حسین ایزدی 💠 به کانال معرفت شناسی خوش آمدید @sh_marefat @sh_marefat
جانشان را دادند و ما حاضر نیستیم آن دسته از رفتار ، عقاید ، گفتار و کردارمان را که بد هستند ، کنار بگذاریم . ما حتی جواب یک قطره اشک آن بچه یتیم را که پدرش را به خاطر اسلام و به خاطر پیاده شدن احکام اسلام از دست داده است نمی توانیم بدهیم، چگونه می توانیم جواب یک قطره خون را بدهیم . شهید_والامقام عبدالعلی رحیمی 💠 به کانال معرفت شناسی خوش آمدید @sh_marefat @sh_marefat
‼️ 👈كاری كنيم هر روز "شهيد" شويم... 🌹آیت الله جاودان: کسی از من خواست که برایش دعا کنم شود به او گفتم یک چیزهایی هست که شما اگر آن بشوی صد هزار مرتبه بالاتر از شهادت است.... 👆 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
در عملیات مرصاد بدست منافقین اسیر شد بعد زنده زنده پوست صورتشو کندن و سوزوندن ولی خیانت نکرد... یادمون باشه در این آشفته بازار خیانت ، الگوی زندگی ، شهدا هستن . 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 واقعه مسجد گوهرشاد، تجمع مردم مشهد در تیر ماه سال ۱۳۱۴ در مسجد گوهرشاد در اعتراض به قانون تغییر لباس توسّط رضاخان بود که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد . علّت اصلی این تحصن اعتراض به اجباری شدن کشف و کلاه شاپو و سیاست‌های تغییر لباس، و حصر آیت الله سید حسین قمی (در پی اعتراض به قوانین تغییر لباس) بود . در ۲۰ تیرماه، درگیری اولیه در مسجد گوهرشاد باعث ۲۰ نفر شد. پس از آن بر تعداد متحصّنین افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند . فردای آن روز در ۲۱ تیرماه و پس از آنکه تلاش نظامیان برای متفرّق کردن جمعیت با مقاومت مردم رو به رو شد، راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد بسته و دستور شلیک صادر شد . بدین ترتیب این تحصّن به شدّت سرکوب و بیش از ۱۶۰۰ نفر شدند. پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر شدند و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از روسای ادارات مشهد تغییر کردند. 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
: 🗓 1355/11/29 🗓 : 🗓 1390/05/01 🗓 نحوه شهادت : مزار : 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 و فرزند عزیزش صبح روز یکشنبه چهارم شهریورماه 1358، سه موتورسوار از گروهک فرقان، حاج مهدی را هنگامی که مانند هر روز، به همراه حسین مهدیان و حسام، فرزند کوچکش، روانه مؤسسه کیهان بودند، به رگبار گلوله بستند و پدر و پسر را به رساندند. به فرمان امام خمینی (ره) پیکر حاج مهدی را به قم منتقل کردند و در کنار حضرت معصومه(س) به خاک سپردند. امام (ره) نیز در تشیع جنازه وی شرکت کردند. شب هنگام، امام خمینی(ره) بر مزار آن حاضر شدند و بیست دقیقه به دعا مشغول بودند که رویدادی کم نظیر در رفتار امام(ره) شمرده می ­شود. روحشان شاد. 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 گذری کوتاه بر زندگی حجت الاسلام دکتر ، در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در خانواده ای پیشه ور در شهر کرمان به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۳۲ به قم رفت و سطوح عالی علوم اسلامی را در حوزه علمیه قم سپری نمود؛ فقه را در محضر مرحوم ، اصول را در محضر و تفسیر و فلسفه را نزد مرحوم فرا گرفت و سپس به تحصیلات دانشگاهی رو آورد و در دو رشته علوم تربیتی و دکترای الهیات از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. در اسفند ماه ۱۳۴۲ پس از ایراد سخنرانی هائی در مسجد «هدایت» ، «الجواد» و«حسینیه ارشاد»، به مناسبت سالگرد حادثه فیضیه و به کوتاه مدت محکوم شد و از سال ۱۳۵۰ ممنوع المنبر گردید. وی در سال ۱۳۵۷ به فرمان به عضویت شورای انقلاب اسلامی درآمد . به دنبال برکناری بنی صدر از مقام ریاست جمهوری و انتخاب به عنوان بنا به پیشنهاد ایشان در سال ۱۳۶۰ به عنوان به مجلس معرفی شد و مجلس نیز به او و وزرایش رای اعتماد داد. به همراه در انفجار توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق ترور و شد . 🌹 🕊 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
فرزند : زائر محمد : 🗓 ۱۲۶۱ 🗓 محل تولد : بوشهر وضعیت تاهل : متاهل : 🗓 ۱۲۹۴/۰۶/۱۲ 🗓 مسئولیت : فرمانده نیروهای تنگستانی محل : جنوب ایران ( تنگک صفر ) نام عملیات : حفاظت مرزی مزار : 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
به بهانه روز می خواهیم به یکی از روستاهای دوردست سفر کنیم به جایی که مردمانش حق بزرگی برگردن انقلاب دارند. وقتی از مسیر اصفهان به شیراز حرکت و از آباده عبور کنیم، ‌به شهرستان کوچکی به نام «خرم بید» می‌رسیم. در حوالی این شهرستان روستای کوچکی است که اکنون نامش است. خانواده‌های ساکن این روستا زیاد نیستند اما وقتی به گلزار روستا سر بزنی تعجب خواهی کرد. آن ها چهل و سه تقدیم انقلاب و اسلام کرده اند ؛ که هرکدام پرچمی برای سرافرازی و سربلندی نظام هستند. از میان قبور وقتی عبورکنی به مزار سردار رشید اسلام، ‌ خواهی رسید. در بالای مزار او قبر است که اکنون زائرانی از مناطق دور و نزدیک دارد. آنجا مزار است. به همه، من و شما نشان داده که هیچ چیز نمی‌تواند مانع رشد و کمال معنوی انسان شود. او از نعمت گویایی و شنوایی محروم بود، نه می شنید،‌ نه می توانست حرف بزند. اما این پسر هوش و استعداد فوق العاده داشت. با بچه‌های هم سن و سال خود مدرسه رفت. آنقدر نیز هوش بود که تا کلاس پنجم درس خواند بعد به سراغ بنایی رفت. یک استاد کار ماهر در بنایی شد. تقریباً همه خانه‌های روستا یادگار اوست. هرکس احتیاج به تعمیر خانه داشت را خبر می‌کرد. در لوله کشی و کارهای خدماتی هم استاد بود. خلاصه یک آدم با استعداد و دوست داشتنی که از نعمت تکلم و شنوایی محروم بود. 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
به بهانه روز که با می شنید و با حرف می زد انقلاب که پیروز شد به بسیج پیوست. دوستی داشت که ارتباط آن‌ها مانند مرید و مراد بود. دوست او بود که مسئولیت عقیدتی سپاه خرم بید را برعهده داشت. آن ها شب و روز با هم بودند. با کمک او راهی جبهه شد. قدرت بدنی او بالا بود. برای همین سخت‌ترین کارها را قبول می‌کرد. او آرپی جی زن شده بود. در کارش بسیار ماهر و استاد بود. خیلی دقیق هدف‌گیری می‌کرد. دوستانش از چیزهای عجیبی می‌گفتند. یکی می‌گفت عجیب است؛ ناشنواست، اما وقتی خمپاره شلیک می‌شود او زودتر از همه خیز برمی‌دارد. دیگری می گفت بارها با هم توی خط بودیم بسیار به نماز اول وقت مقید بود. ما شنوایی داشتیم ، ساعت داشتیم اما او هیچ کدام را نداشت ، اما هنگامی که موقع اذان می شد آرپی جی را کنار می گذاشت و آماده نماز می شد. هنوز این معما باقی مانده که او از کجا هنگام اذان را تشخیص می داد. اما این رزمنده شجاع و غریب ، زمانی که دوست عزیزش را از دست داد بسیار بی تاب شده بود. وقتی را به خاک می سپردند در کنار قبر نشسته بود و اشک می ریخت. در والفجر ۸ به رسید. در بالای مزارش نشست و روی زمین صورت یک قبر را ترسیم کرد،‌با زبان بی زبانی به همه گفت :‌ اینجا قبر من است. برخی از افراد او را مسخره کردند؛ برخی به او خندیدند و… در آخرین روزهای سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد. آن موقع بیست و دو ساله بود. بلافاصله به منطقه برگشت. درعملیات کربلای ۸ در شلمچه غوغا کرد . هر جا همه خسته می شدند او یک تنه در مقابل تانک های دشمن با شلیک آرپی جی قد علم می کرد . برادرش می کفت : نوزدهم فروردین ۱۳۶۶ به وصال محبوب خود رسید. پیکر پاک این ربه روستا آوردند. را به ردیف دفن می کردند. حالا نوبت به جایی رسیده بود بالای مزار ، وقتی او را به خاک می سپردیم برخی با تعجب به هم نگاه می کردند ، مثل اینکه خاطره ای به یادشان آمده بود. بله آنها خاطره آن روزی را به یاد آوردند که درست همین مکان را نشان داد و گفت :‌ « من اینجا دفن خواهم شد »
به بهانه روز که با می شنید و با حرف می زد مدت ها گذشت ، ما هم مانند بسیاری از مردم از عظمت و بزرگی غافل بودیم ، به کلام حضرت امام که قبور مطهر تا ابد دارالشفا خوانده بود بی توجه بودیم . برادر ادامه داد : ‌ مادر ما دچار سرطان بسیار حادی شده بود . چند ماه به همه پزشکان شیراز و … مراجعه کردیم اما بی فایده بود. سرطان بدخیم بود و مادر ما کهولت سن داشت . گفتند ایشان را اذیت نکنید ، ببرید خانه تا راحت تر … ما هم مادر را به خانه آوردیم . همه ناراحت بودیم ، مادر توان راه رفتن نداشت . صبح روز بعد دیدیم مادر از جا بلند شد! با شور و نشاط مشغول کارهای خانه شد ،‌ همه با تعجب به سراغ مادر رفتیم یعنی چه شده بود؟ مادر می گفت دیشب به دیدنم آمد ، یک تکه نان تبرکی به من داد و گفت : «بخور» من هم خوردم. از صبح که بیدار شدم هیچ اثری از بیماری در وجودم نیست . مادر را نزد پزشکان شیراز بردیم. آزمایشات مختلف انجام شد. یکی از پزشکان از خارج آمده بود و به معجزه اعتقادی نداشت . همه یک چیز می گفتند ، این ماجرا چیزی شبیه معجزه است . هیچ خبری ازتوده سرطانی نیست . از آن ماجرا سالها گذشت ، دیگر هیچ مشکلی پیدا نکرد ، شبیه این ماجرا بارها برای اهالی و حتی چند نفر ازاهالی مرودشت و… اتفاق افتاد. نامه ای با دست خط یک عمر هر چی گفتم به من خندیدند . یک عمر هر چی خواستم به مردم محبت کنم ، فکر کردند من آدم نیستم و مسخره ام کردند . یک عمر هر چی جدی گفتم شوخی گرفتند . یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم . خیلی تنها بودم . اما مردم ، حالا که ما رفتیم بدونید ، ‌هر روز با آقام حرف می زدم . آقا به من گفتند :‌ «تو شهید می شی . جای قبرم رو هم بهم نشون دادند . این را هم گفتم اما باور نکردید . شادی روح و و که را با شنیدند و را با گفتند ... 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 گذری کوتاه بر شرح جنایت رژیم بعث عراق هواپیماهای ارتش عراق در شانزدهم مهرماه 1366 منطقه عمومی سومار را بمباران شیمیایی کردند. در ساعت ۳۰: ۹ بیش از ۶ فروند هواپیمای دشمن مراکز تجمع نیروها و انبارهای مهمات خودی را هدف حمله قرار دادند. هواپیماهای عراقی ابتدا قرارگاه لشکر۸۸ زرهی ارتش جمهوری اسلامی را بمباران کردند و سپس در سطحی گسترده از عوامل شیمیایی اعصاب استفاده کردند . با توجه به چنین شرایطی در این روز بر اثر این حملات ۱۰۰ نفر و یک هزار و ۳۵۰ نفر شدند . شادی روح و 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 سالروز حمله چرخ ‏بال ‏هاي آمريكايي به قايق‏ هاي گشتي سپاه در خليج فارس شانزدهم مهرماه 1366 ، نيروهاي ايراني كه در حال گشت زني عادي در منطقه شمالي خليج فارس در اطراف جزيره فارسي بودند با تهاجم وحشيانه هلي‏كوپترهاي آمريكايي روبرو شدند. در جريان حمله به اين قايق‏ها، 3 قايق به شدت آسيب ديده و قايق چهارم موفق به ترك محل درگيري شد. همچنين دو تن از رزمندگان سپاهي ، يك تن به شدت و شش تن ديگر شدند. در جريان اين درگيري، يك هلي‏كوپتر آمريكايي هدف موشك استينگر شليك شده از قايق‏هاي ايراني قرار گرفت و سرنگون شد. وزير جنگ آمريكا اين عمل نيروهاي آمريكايي را دفاع از خود ناميد ولي در واقع آمريكا با اين عمل خود، رسماً اعلام جنگ نمود . شادی روح و 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 بنده حقیر شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می کنم که وظایف خودم رابه خوبی انجام ندادم بعضی مواقع این سراغم می آمد ، وسوسه می شدم و نق میزدم اما خدا من را متوجه می کرد و پشیمان می شدم و از خدا طلب و بخشش می کردم و این اواخر هم دلم خیلی کرده بود … از آقا می طلبم که نتوانستم خوبی باشم . عشق به ولایت و تبعیت از ایشان ، را به همراه دارد . گذشته بدهکار انقلابیم نه طلبکار امروز پاس صحبت یار قدیم دار فردا چه سود که بگویند “حبیب” رفت 🌹 🕊 تاریخ تولد : ۲۹/۹/۲۴ تاریخ : ۹۴/۷/۱۶ محل : حلب ، سوریه مزار : همدان 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
فرزند: محمدتقی : 🗓 1346/02/16 🗓 وضعیت تاهل : مجرد شغل : دانش آموز : 🗓 1359/08/08 🗓 محل : خرمشهر مزار : 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀 پس از بهبودی نسبی دوباره در جبهه ها حاضر می شود . ۸ آبان ماه ۱۳۵۹ و رفیق همرزمش محمد رضا شمس ، در سنگر بودند که توسط تانک های رژیم بعثی محاصره می شوند . محمد رضا شمس دوست و همسنگر در این میان زخمی می شود و با سختی و مشقت بسیار او را به پشت خط می رساند . وی به جایگاه قبلی خود برگشته و می بیند تانک های عراقی به طرف رزمندگان در حال حرکتند . در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته بود به سمت تانک ها حرکت می کند . تیری به پای او می خورد و او از ناحیه پا مجروح می شود . وی با این حال خود را به تانک می رساند و با استفاده از نارنجک موفق می شود تانک را منفجر کند . با این انفجار سایر تانک ها دست به عقب نشینی می زنند . بدنبال شدن ، صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه‌های خود اعلام می‌کند که سیزده‌ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته ، آن را منفجر کرده و خود نیز شده ‌است . در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بیان ‌کردند ، چنین فرمودند : رهبر ما آن طفل سیزده ‌ساله‌ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ‌تر است ، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت نوشید. 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 در وصیت نامه در خواست کرده که در حرم حضرت دفن شود و علت را نزدیکی شرافت این مکان با کربلا بیان می‌کند او همچنین می‌خواهد که برای او دعای زیاد بخوانند و نسبت به این دعا اظهار علاقه می‌نماید و در آخر می‌گوید . رضیت‌ بالله ربا… به اینکه الله من است… و این وصف راه خدا است که در آمده است : رضی‌الله عنهم و رضو عنه ، آنها از پروردگارشان دارند و نیز از آنها است علیه‌السلام در روز به حُر فرمودند : تو آزاده‌ای (حُر) همانگونه که تو را نامید. باید گفت نیز پاکیزه و از این جهان رخت بر بست . همانگونه که او را نامید . 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 یکی از بالاترین و با فضیلت‌ترین ، است که ، و به آن شدند . در دوران ، و ، آن هم . 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢این مملکت به دانش‌اموزای این شکلی نیاز داره ... بابایی 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🌹🕊💐🌷💐🕊🌹 یکی از همرزمانش می گوید : اما او از برادرش بود . وقتی به او گفتم حالا که به رسیده ، بهتر است که به بروی . او با عالی جواب داد : اگر بروم دیگر نمی گذارند به برگردم . هنگامی که اصرار کردم گفت او برای خودش شده ، آخرت برای اوست نه من و سپس گفت : اسلحه را برمی دارم تا دشمن بداند با چه کسانی طرف است . سرانجام او را برای مراسم به روانه می کنند . هنوز مراسم چهلم برگزار نشده بود که او با بند سبز رنگ یا ثارالله رهسپار عرصه های و می گردد و پس از حماسه آفرینی ها بی شمار در تاریخ ۲۸/ ۱۰/ ۱۳۶۰ در دشت خیز بر اثر اصابت چندین ترکش به هر دو و هر دو در حالی که زمزمه بر لب داشت به رویان هم رزم خود پیوست . 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 در میان کاوش‌ها بی‌شک روایتی از (بابانظر) در رابطه با مقاومت « ۷۲ پاسدار » در پیرامون طلبی به طور عجیبی با حادثه کربلا قرابت دارد . این فرمانده روایت می‌کند : وقایع عملیات و به ‌طور کل چیزهایی که در آن روزگار در این منطقه گذشت ، از این قرار بود که دشمن بعد از محاصره کامل به این فکر افتاد که باید ارتباط ما را از جنوب به شمال قطع کند و راه دیگری جز با قطع کردن جاده نبود ، چون رسیدن به جاده و بعد گرفتن پادگان دشت آزادگان و قطع کردن جاده اهواز دزفول اگر به دست عراقی‌ها انجام‌شده بود ، شاید دیگر غیرممکن بود که ما بتوانیم اهواز و یا منطقه را به ‌طور کل حفظ کنیم . این بود که برادران مسئول به فکر این افتادند که منطقه را به هر نحو هست حفظ کنند . دشمن هم با تمام توان در این منطقه فعالیت داشت . ما آن زمان مسئول گردان بودیم . با یکی از برادران دیگرمان به نام «بزم‌آرا». مأموریت به ما محول شد که در منطقه باشیم و از این منطقه حفاظت کنیم و یک گردان هم از ارتش در منطقه «فولی‌آباد» مستقر بود ، این کل نیرویی بود که ما در این منطقه داشتیم و یک مقدار نیروهای مردمی هم که مربوط به بود . دشمن عواملی در داخل منطقه داشت یعنی در و در جاهای دیگر . در آن روزگار منافقین و نیروهایی که از جمهوری اسلامی ایران ضربه خورده بودند به ‌طور فعال برای عراق گزارش تهیه می‌کردند . ما به این فکر افتادیم که در منطقه چندین عملیات ضربتی داشته باشیم و مسئولین سپاه و بسیج این فکری که برادران رزمنده در منطقه داشتند را تأیید فرمودند و قرار شد که ما در دو طرف جاده ، مستقر باشیم تا زمان مناسب این دشمن را از منطقه بیرون کنیم . عراق هم به فکر این بود که به هر نحوی شده و جاده تا را به تصرف دربیاورد . خوب به خاطر دارم که قبل از محاصره ، دشمن با دو گردان به حمله کرد . در منطقه‌ای است که در سه ‌راهی پادگان دشت آزادگان ، اهواز و قرار می‌گیرد . دشمن حرکت کرد تا با دو گردان زرهی این سه ‌راهی را قطع کند . ما ۷۲ نفر به نام ۷۲ تن آماده شدیم که این منطقه را حفظ کنیم و در مقابل این دو گردان بایستیم . البته این را یادآوری می‌کنم که این نفر کلاً بودند . از بچه‌های خود سپاه بودند که یک مقدار بچه‌های سپاه بودند و یک مقدار هم از بچه‌های خراسان که ما دو نفر هم از بچه‌های مشهد بودیم . حدود ساعت چهار بعدازظهر دشمن به جاده رسید و ما کلاً سلاحی که در اختیار داشتیم، «آر. پی.جی» بود، قرار شد این ۷۲ نفر با «آر. پی.جی» به جان تانک‌ها بیفتیم . نبرد تقریباً تا ساعت ۹ شب به طول انجامید، بعد از حدود تقریباً هفت، هشت ساعت زد و خورد خیلی شدید، ما توانستیم در بعضی نقاط ۳۰ کیلومتر دشمن را به عقب برانیم . ۱۳ تا ۱۴ تانک دشمن در منطقه منهدم شد و بقیه نیروهایشان پا به فرار گذاشتند . بعد که ما از منطقه برگشتیم ، اینجا برای ما خیلی عجیب بود . فرمانده سپاه حمیدیه وقتی چشمش به من افتاد، اشک در چشمانش حلقه زد و گفت خبر داری که از بچه‌های دیگر چند تا برگشتند ؟ گفتم : من فکر می‌کنم که همه برگشته باشند . گفت : نه! یک نفر دیگر برگشته . یکی شمایید و یکی او . ۷۰ نفرشان در این راه شدند . یعنی حفظ منطقه و دشت آزادگان به این شکل بود . 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🌷🌴🥀🕊🥀🌴🌷 فرمانده دلاور سپاه سوسنگرد در مورد عملیات گفت : هنگامی که شهر شد، از ترس این که به تبدیل نشود، دست به دامان و مراجع عظام سراسر کشور شدیم و با تلفن متعدد آن ها را وادار کردیم تا فشار بیاورند . به حمدالله در مورد سریع عمل شد و به کمک برادران ارتشی و پاسدار پس از ۳ روز ، شهر را از محاصره خارج ساختیم و در آن نزدیک به ۱۵۰ داشتیم . ایشان گفت : در طول مدتی که سوسنگرد در اشغال دشمن بعثی بود بیش از ۱۵۰ پاسدار، بسیجی، طلبه و دانشجو به رسیدند و هیچ کمکی از طرف مسئولان نشد و حتی ما را جهاد سازندگی با قایق از رودخانه عبور می داد که عده ای از آن ها نیز شدند... مسئله به گوش رسید و ایشان دستور شکسته شدن را دادند. این بار مسئولان به دنبال ما آمدند و با تامین اسلحه و مهمات مورد نیاز فردای آن روز وارد شهر شد و آن را از نیروهای پاک سازی کرد . 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀 و یاد و خاطره دانشجویان شانزدهم آذر 1332 ، والامقام ، ، و و بیش از دانشجوی و هسته ای گرامی باد . شادی روح و خصوصاً 💠 کانال معرفت شناسی @sh_marefat @sh_marefat