eitaa logo
شکوفه های سعادت(کانون تبلیغی فطرت)
858 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
241 فایل
جهت نشر و ترویج معارف معرفتی ناب اهل بیت(ع) اقدام به ایجاد کانال شکوفه های سعادت گردید. 📱ارتباط با ادمین: @YaQaem313 پیام‌گیر : 📩 https://gkite.ir/es/8258024 (کانون فرهنگی تبلیغی فطرت و کانون فرهنگی هنری شهید کارگر مسجد آقایار سلطان شهرستان میانه )
مشاهده در ایتا
دانلود
💠صفت هفتم: عجله و شتابزدگی [قسمت اول] 🔅آدمی به مجرد اینکه امری به خاطر او خطور کند اقدام بر آن نماید بدون آنکه اطراف آن را ملاحظه نماید و در عاقبت آن تامل کند. این صفت از کم دلی و ضعف نفس است و از راههای بزرگ شیطان است و آن لعین، بسیاری از فرزندان آدم را با این صفت به هلاکت رسانیده است. 🔹️از حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله - مروی است که فرمودند: «شتابکاری ازجانب شیطان است، و تانی در کارها از جانب خداوند منان». 🔸️و در روایات وارد است که: «چون عیسی بن مریم - علیه السلام - متولد شد همه شیاطین به پیش ابلیس - که رئیس ایشان است - رفتند و گفتند امروز همه بتها سرنگون شده. ابلیس گفت: البته حادثه ای واقع شده است بایستید تا تفحص کنیم. پس به پرواز آمد و مشرق و مغرب را طوف کرد و چیزی نیافت، تا رسید به موضعی که عیسی - علیه السلام - متولد شده بود دید ملائکه دور او را فرا گرفته اند، پس برگشت به نزد لشکر خود و گفت: امشب پیغمبری به دنیا آمده است، و هیچ زنی آبستن نشده و وضع حمل او نگردید مگر اینکه من در نزد او حاضر بودم بجز این شخص، و امید برگیرید از اینکه بعد از این دیگر کسی بت پرستی کند، و لیکن راه فرزندان آدم را به شتابکاری و سبکی و بی وقعی بزنید». و اخبار در مذمت این صفت از حد متجاوز است. 🔅سر در شدت مذمت آن، آن است که: عمل هر کس باید به بصیرت و بینائی باشد، و عاقبت آن را ملاحظه کند، و این موقوف است بر تامل و تانی و این صفت مانع تامل است. 🔅و مکرر به تجربه رسیده است که هر امری که بی تامل از آدمی سر زد باعث خسران و زیان و فاعل آن نادم و پشیمان می شود و هر کاری که به تثبت و تانی کرده می شود هیچ پشیمانی در آن نیست و همین در مذمت این صفت بس است که هر عجول سبکی در نظرها خوار و در دلها بی وقع و بی اعتبار است. ⬅️کسی که اندک تامل نماید می فهمد که باعث کلی، در فروختن دین به دنیا، و معاوضه کردن نعیم آخرت و پادشاهی ابد به مزخرفات این عاریت سرا، شتابکاری و عجله است، زیرا که چون نفس انسانی از «عالم امر» برخاسته و در سلسله ایجاد، اقرب مخلوقات است به موجد کل، پس بالاترین لذات از برای او لذت غلبه و برتری و استیلا و سروری است که از صفات کمالیه حضرت آفریدگار است و هر کسی پیوسته طالب استعلا و بزرگی است. چنین نیست که این طلب از او ناپسندیده و مذموم باشد، بلکه هر بنده باید در تحصیل پادشاهی باشد که زوال از برای آن نیست و سعادتی را طلبد که آخری نداشته باشد و بقائی جوید که فنائی به آن راه نیابد و عزتی خواهد که در عقبش ذلت نباشد و غنائی کسب کند که به فقر نینجامد . و کمالی جوید که از نقص عاری باشد. همه اینها از صفات خدائی و طالب آن طالب علو و کمال است و چگونه چنین طلبی ناپسندیده می باشد؟! ⛔پس مذمتی که در طلب ریاست و استیلاء رسیده است به واسطه اشتباهی است که کرده و غلطی که از او واقع شده در فهمیدن ریاست به فریب شیطان - لعین -، زیرا که: چون به واسطه سجده نکردن بر آدم، آن لعین مطرود درگاه، و از عالم امر رانده شد، حسد او را بر این داشت که در صدد اغوای فرزندان او برآید و ایشان را نیز همچون خودش از عالم امر، و بارگاه قرب، دور افکند. ⚠️پس ایشان را به شتابکاری فریب داده، و در نظر ایشان ریاست عاجله فانی، و سروری و بزرگی چند روزه را که به انواع آلام آمیخته شده است، جلوه داد و ایشان را از سلطنت ابد و پادشاهی مخلد که از همه کدورات مصفا و از زوال و فنا مبراست محروم ساخت و مسکین و مخذول فرزند آدم، چون عجول و شتابکار خلق شده بود شیطان لعین از این راه برآمد و به عجلت - که مقتضای طبع انسان بود - متوسل شده و متاع حاضر را در نظر او زینت داده و در باب آخرت به امیدواری از خدا او را مغرور کرد . و آن بینوای بیچاره نیز فریب او را خورده به طلب دنیا و مزخرفات آن مشغول گردید و سلطنت و پادشاهی بی زوال را از دست داد و مسکین بخت برگشته فکر نکرد که ریاست دنیا و پادشاهی آن، سروری و کمال نیست، بلکه عین نقص و وبال است و فریب دشمن مطرود دیرینه خود را خورد، سبحان الله تعالی. 👈شکوفه های سعادت 👉@sh_saadat
💠صفت هفتم: عجله و شتابزدگی [قسمت دوم‌] ◀️پس هر که به حقیقت امر، جاهل، و از خدعه آن مردود، غافل است به وساوس او فریفته می گردد و سروری و پادشاهی مؤبد را به متاع خسیس چند روزه دنیا می فروشد و چه ارزان می فروشد. آری: زیانکاران که جنس جان فروشندچنین جنسی عجب ارزان فروشندو اما کسی که از باطن کار آگاه، و توفیق ربانی او را همراه ست با ریسمان آن ملعون به چاه نمی رود و پیروی آن را نمی کند و چون آن ملعون از افراد انسان به یک ودو اکتفا نکرد و دام مکر و حیله را در راه همه کس گسترد، به این جهت خداوند عالم پیغمبران و رسولان فرستاد تا ایشان را از خدعه آن مکار خبردار سازند و دل ایشان رااز این خانه مجازی بپردازند . و آواز دعوت پروردگار را در دهند و بندگان را به جانب مملکت حقیقی و وطن اصلی بخوانند. 🔅پس پیغمبران آمدند و دامن همت بر میان زدند و یک تنه به دعوت خلق برخاستند وبه آواز بلند که اقطار عالم را فرا گرفت ندا کردند: «یا ایها الذین آمنوا ما لکم اذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اثاقلتم الی الارض ا رضیتم بالحیوة الدنیا من الاخرة فما متاع الحیوة الدنیا فی الاخرة الا قلیل» خلاصه معنی آنکه : «ای طایفه ای که به خدا و پیغمبر او گرویده اید! چه شده است شما را که چون به شما امر می شود که کوچ کنید در راه خدا، سنگین می شوید و خود را به زمین می چسبانید؟ آیا دل خوش کرده اید به زندگانی دنیا، و از آخرت گذشته اید؟ پس بدانید که متاع چند روزه دنیا در پیش آخرت نیست مگر چیز کم و بی قدری»‌. 🔅و زبان به مذمت دنیا و اهل آن گشودند و مردم را وعده و وعید کردند و به زبان حال با هر یک از فرزندان آدم گفتند: بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی ⚜پس غرض کلی از بعثت انبیا خواندن خلق است به مملکت بی پایان، تا در آنجا برتخت پادشاهی نشینند و تاج سروری بر سر نهند و به زندگی ای فایز گردند که مرگ ندارد و به عزتی رسند که ذلت در قفایش نیست. 🔅و شیطان ایشان را به شتاب می اندازد و ایشان را به سروری دنیا می خواند و چون می داند که این را بقائی نیست و این چند روزی هم که هست از هم و غم و نزاع وکدورت خالی نیست تا به این سبب از یاد آخرت غافل شوند و از فکر تحصیل ملک باقی بیرون روند. بلکه از زهد و سبکباری در دنیا که پادشاهی نقد است باز مانند و بنده غضب و شهوت خود گردند و به پرستش شکم و فرج خود مشغول شوند. پس چون چارپایی شود که افسار او در دست شکم و فرجش باشد و او را به هر طویله و آخوری که خواهند بندند. 🔸️پس چه مغرور و بی عقل است فرزند آدم که مملوک شهوت خود می شود و چنان پندارد که پادشاه است و بنده خواهش نفس می گردد و چنان گمان می کند که خداونداست - معاذ الله - و از آنچه مذکور شد معلوم شد که منشا خسران در دنیا و آخرت عجله و شتابکاری است. 🔹️چون بدی این صفت را دانستی پس بدان که طریق علاج آن، آن است که: یاد فساد و سوء عاقبت آن کنی و متذکر آن شوی که باعث سبکی و خفت و بی قدری و ذلت در نظر مردمان است و موجب ندامت و پشیمانی است. پس متذکر شرافت ضد آن، که وقار و طمانینه است گردی و بدانی که این صفت انبیاء و اولیاء است. پس با خود قرار دهی که دیگر هیچ فعلی را بی تامل نکنی و طمانینه و سکون را در باطن و ظاهر در جمیع احوال [افعال] و حرکات و سکنات، شعار خود سازی و خواهی نخواهی خود را چندی بر این بداری تا عادت تو شود و صفت خبیثه عجله از تو رفع شود و وقار و طمانینه از برای تو حاصل گردد. 👈شکوفه‌های سعادت 👉@sh_saadat
💠وقار و طمانینه ◽ضد صفت عجله «وقار» است و آن عبارت است از اطمینان نفس و سکون آن در گفتار و کردار و حرکات و سکنات، هم پیش از آنکه شروع در یکی از آنها کند و هم بعد از آن، تا هر جزئی از آن کار را به موافق فکر و تدبیر به جا آورد. 🔹️و تامل نمودن پیش از شروع را «توقف» گویند. 🔹️و تامل بعد از آن را «تانی» و «انائت» نامند. ⬅️پس وقار، شامل این هر دو است و آن نتیجه قوت نفس و پردلی است و از شرایف صفات و فضایل ملکات است. بلکه از اخلاق حسنه؛ کم صفتی است که به شرافت این صفت رسد و به این جهت انبیاء و اصفیا و برگزیدگان خدا را به این صفت مدح می کنند. 🔻در مدح سرور پیغمبران می گویند: صاحب الوقار و صاحب السکینه. 🔻و در اخبار وارد است که: «مؤمن البته متصف به صفت وقار است و در نظر مردم هیچ صفتی آدمی را مانند این صفت، شریف و عزیز نمی کند». 🔅پس سزاوار مؤمن آن است که پیوسته شرافت و نیکی این صفت را در نظر داشته وخود را در اعمال و افعال و اقوال بر آن بدارد، تا عادت و ملکه او گردد. 👈شکوفه‌های سعادت 👉@sh_saadat