#ایران_و_اسلام
شکل گیری ملت
احساس ملی یا ناسیونالیسم عبارتست از وجود احساس مشترک یا وجدان وشعور جمعی درمیان عده ای از انسانها که یک واحد سیاسی یاملت را می سازند.
تعریف کلاسیک غربی این است که این وجدان جمعی زاییده شرایط اقلیمی ،نژادی ،زبان مشترک ،سنن وآداب تاریخی وفرهنگ مشترک است.
ولی بادقت بیشتر درواقعیتهای فردی واجتماعی بشر نشان می دهد که این عوامل نقش بنیانی ودرونی درتکوین وجدان جمعی ندارند ونمی توانند برای همیشه مایه وملاط چسبندگی وپیوستگی افرادی از ابناء بشر تحت یک ملیت گردند.
زبان
عامل زبان مشترک رانه یک عنصر سازنده بلکه عاملی محصول ملیت می یابیم.
زبان هیچ ملتی ازابتدای تکوینشان به صورت فعلی نبوده بلکه پس ازجمع شدن مردمی دریک جا زبان هم بوجود آمده وتکامل پیدا کرده.
نژاد
همه نژادهای بشری ،درصورت حضورشرایط اجتماعی واخلاقی معین می توانند ازتمام خصوصیات انسانها برخوردار شوند.
نژاد عرب قبل اسلام خصوصیات منفی داشتند ولی باظهور اسلام خصوصیاتی پیدا کردند که ازمترقی ترین جامعه های انسانی انتظار می رود .
سنت ها
سنت ها هم محصول ملیت است
وحیات وفعالیت انسانها، نه مایه وپایه آن.
اقلیم و طبیعت
شرایط اقلیمی وطبیعی .
بشر ابتدایی تحت تاثیر محرکات غریزی وطبیعی بودند وبتدریج که شعورو قوای ارادی آنها رشد یافت ،ازاسارت طبیعت آزاد تر گردیدند.
هرچه تکامل بیشتر نقش عناصر اقلیمی کمتر .
امروز کشورهایی رامی بینیم درمنطقه معین ،وشرایط اقلیمی وطبیعی مشابه که نه فقط باهم ملیت رانمی سازند بلکه اختلافهاوتضاد زیادی باهم دارند،ملیت هندو با مسلمانان را می بینیم که دریک اقلیم هستند ومتضاد یا انگلیس وایرلند که تضاد دارند.
برعکس کشورهای که هیچدکدا م
ازعوامل اشتراکی زبان ،سنن ،نژاد ،رنگ و...ندارند ولی دوست هم هستند .
تمام عواملی که از طرف نویسندگان غربی به عنوان مبانی ومایه های ملیت ذکر می شوند ،همگی عناصر ونشانه های نخستین برای تعربف ملتهای موجود وتمیز آنها ازیکدیگر توانند بود
عوامل متعارف زبان ،فرهنگ ،سوابق تاریخی ونژادی گرچه درمبادی تکوین یک ملت موثر هستند ولی نقش اساسی وهمیشگی ندارند.
نقش این عوامل عرضی است واصالت ندارد.
زیرا مردمی که یک زمان برای استقلال وحیثیت مبارزه می کردند ،پس از وصول به منظور وهدف،به حسب انتظارات وداعیه هایی که درسر دارند ،بامنافع ومطامع مورد نظرشان باز اختلاف بینشان ایجاد شده ووبه دسته های حاکم ومحکوم وبهره ور ومحروم تقسیم می شوند ومبارزه ملی به صورت مبارزه داخلی وطبقاتی درمی آید .
جدایی ومبارزه ای که بین مردمی با یگ فرهنگ وزبان ونژاد درمی گیرد ،همان مردم وافرادی که قبلا وجدان جمعی درآنان بوجود آمده بود واکنون روابط عوض شده ووجدان جمعی هم می میرد ومحو می شود .
گاهی مردمی از آن سر دنیا بدون اشتراک زبانی ،ملی ،نژادی وفرهنگی دلشان برای ملت های تحت ستمی مثل الجزایر وفلسطین می تپد وحتی می آیند فداکاری می کنند .
ازطرفی درداخل یک کشور جماعت گوناگونی را می یابید که از یک نژاد واسلاف وبا یک زبان وسنت وفرهنگ وشرایط جغرافیایی هستند ولی ابدا باهم پیوند وارتباطی ندارند .
آرمانهای عالی وآینده آنها باهم تطابق ندارد ومتناقض است .
اگر روابطی هست فقط ظاهری ومکانیکی ودرقالب احتیاجات روزمره زندگیست .
پس این مرزهای تاریخی وجغرافیایی وسیاسی ورنگ وزبان نه می تواند مرز بین افرادآدمی شود ونه مایه پیوند افراد گردد .
پس مایه وپایه تکوین یک واحد ملی یا یک ملت وارتباط وپیوندی که بین عواطف ودلهای افراد برقرار می شو د ودرنتیجه آرمان وایده آلهای مشترک بوجود می آورد چیست؟
ادامه دارد...
مجموعه آثار استاد مطهری ،ج۱۴،ص ص ۲۲ تا۳۷
#شجره_طوبی
🆔 eitaa.com/sh_tooba
🌼 #ایران_و_اسلام
#بخش_پنجم : ما و اسلام
به گواهی تاریخ ما ایرانیان درطول تاریخ با اقوام وملل گوناگون عالم ،به اقتضای عوامل تاریخی گاهی روابط دوستانه وگاه خصمانه داشته ایم.
یک سلسله افکار وعقاید براثر این روابط ازدیگران به ما واز ما به دیگران رسیده است.
هرکجا پای قومیت به میان آمده مقاومت کرده ایم ودرملیت دیگران هضم نشده ایم.
از طرفی ضمن این که به ملیت خود علاقه مند بوده ایم ،این علاقه مندی تعصب آمیز وکور کورانه نبوده است تا سبب کوری
باطن شود ومارا از حقیقت دور نگه دارد وقوه تمیّز را ازمابگیرد.
ازابتدای هخامنشی که ایران کنونی شکل گرفته به اضافه برخی کشورهای همسایه که تحت یک فرمان درآمده ۲۵۰۰سال می گذرد .
ازاین ۲۵قرن ۱۴قرن آن را با اسلام به سر برده ایم.
این دین درمتن زند گی مابوده .
تاریخ ما ،ادبیات ما ،سیاست ما ،قضاوت ما ،فرهنگ وتمدن ما ،شئون اجتماعی ما ،وبالاخره همه چیز ما با این دین توام بوده
است.
درترقی وتعالی ونشر این دین بیش از سایر ملل وحتی عربها کوشیده ایم.
مجموعه آثار ،ج۱۴،ص ۵۳و۵۴
✏️ به قلم حجت الاسلام و المسلمین جلالی اصل
#شجره_طوبی
🆔 eitaa.com/sh_tooba
#ایران_و_اسلام
#بخش_ششم : ملت پرستی در عصر حاضر
یکی از مسائلی که در قرن حاضر مورد بحث وگفتگو قرار گرفته مساله ملیت است .
ملیت پرستی برای جهان اسلام مشکل بزرگی پدیدآورده است. ملیت پرستی برخلاف اصول تعلیمات اسلام است. فکر ملیت پرستی مانع بزرگی برای وحدت مسلمانان است.
دربین مسلمین فکر واحد ،آرمان واحد واحساسات واحد وجود دارد وهمبستگی نیرومندی بین آنان حاکم است. جدایی بین آنها مربوط به حکومتها ودولتها وسیاست هاست نه خودشان.
و درقرون جدید قدرتها ی اروپایی وآمریکا عامل اساسی این جدایی هستند. باهمه اینها ،هیچ یک ازاین عاملها نتوانسته است اساس این وحدت را که درروح مردم قرار دارد ازبین ببرد.
به قول اقبال لاهوری :
امرحق را حجت ودعوی یکیست
خیمه های ما جدا دلها یکیست .
ازحجاز وچین وایرانیم ما
شبنم یک صبح خندانیم ما .
تعداد قابل توجهی ازاین واحد همه ساله در مراسم حج شرکت می کنند.
نژاد پرستی
اما از این طرف فکر ملیت پرستی و نژاد پرستی فکریست که می خواهد ملل مختلف را درمقابل یکدیگر قرار دهد .
شاید این موج ملیت خواهی در اروپا طبیعی بود زیرا مکتبی که بتواند ملل اروپا را در یک واحد انسانی و عالی جمع کند وجود نداشت.
موج ملیت خواهی در بین ملل شرق به وسیله استعمار نفوذ کرد استعمار برای اجرای اصل "تفرقه بینداز و حکومت کن"راهی بهتر از متوجه کردن ملل اسلامی به قومیت و ملیت ندید.
باید کاری کرد که مردم سرگرم افتخارات موهوم شوند، به هندی، به ترک، به عرب، به فارس و ایرانی جدا جدا بگوید سابقه ات چنین و چنان است، نهضت پان ترکیسم، پان عربیسم، پان ایرانیسم و ... ایجاد کنید ...
فکر ملیت و تهییج احساسات ممکن است برای پاره ای ازملت ها آثار مثبت و مفیدی از لحاظ استقلال بوجود آورد.
اما در کشورهای اسلامی سبب تفرقه و جدایی شده. اسلام بر اساس فکر و عقیده قرنهاست که وحدت ایجاد کرده و به خاطر همین اسلام در قرن بیستم و درمبارزه با استعمار نقش قاطعی داشته .
الجزایر، اندونزی، کشورهای عربی و پاکستان بر اساس اسلام مبارزه کرده اند. سوق دادن چنین مردمی بسوی ملیت حقا جز ارتجاع نامی ندارد. سید جمال ملیت خود رامخفی می کرد که احیانا بهانه ای بدست استعمار ندهد واحساسات دیگران را علیه خود تحریک نکند.
عده ای تحت عنوان دفاع ازملیت وقومیت ایرانی مبارزه وسیعی را علیه اسلام آغاز کرده اند و در زیر نقاب مبارزه با عرب و عربیت مقدسات اسلام را به باد اهانت گرفته اند .
این مبارزه که در مجلات، کتابها و روزنامه ها می بینیم یک امر اتفاقی و تصادفی نیست .
تبلیغات زرتشتی گری بالا گرفته که یک فعالیت سیاسی حساب شده است .
می دانند که ایرانی به دین زرتشتی بر نخواهد گشت، شخصیتهای مزدکی ،مانوی و زرتشتی و همه کسانی که تحت عنوان دروغین ملی معرفی می شوند و هیچ صفت مشخّصه ای جز انحراف از تعالیم اسلامی نداشته اند هرگز جای قهرمانان اسلامی را نخواهند گرفت .
هرگز" المقنّع "،و"سِنباد "و"بابک خرم دین "و"مازیار" جای" علی ابن ابیطالب "،و"حسین ابن علی" و حتی "سلمان فارسی" را نخواهند گرفت .
ولی در عین حال جوانان خام را می توان با تحریک احساسات و تعصبات قومی و نژادی و وطنی علیه اسلام برانگیخت .
اگر نمی شود احساسات مذهبی دیگری بجای احساسات اسلامی نشانید ولی می شود احساسات اسلامی را تبدیل به ضد احساسات اسلامی کردو از این راه خدمت شایانی به استعمار کرد.
ادامه دارد
مجموعه آثار استاد مطهری ،ج۱۴،ص۵۴ تا ۵۷
#شجره_طوبی
🆔 eitaa.com/sh_tooba
#ایران_و_اسلام
بخش هفتم: درد مشترک
وجدان جمعی واحساس ملیت (ناسیونالیسم)درمیان جماعتی ازمردم زمانی متولد می شود که درد وطلب مشترکی درآن جمع به وجود آمده باشد .
طلب مشترک آرمان جمعی می سازد بدنبال آن به حرکت در می آیند و مبارزه می کنند، متحمل رنج و محرومیت می شوند و بعدا نیز به وجدان جمعی آنان قوام و دوام بیشتری می دهد و میان ایشان علایق و روابط قلبی و یکپارچگی ملی ایجاد می کند.
آن زمان که "فیخته" با حرارت و شدت ناسیونالیسم آلمانی را اعلام کرد یا "گاندی"و"گاریبالدی"برای استقلال "هند" و"ایتالیا" مبارزه می کردندیا مردم"ویتنام" و "فلسطین"برای دردشان آزادی واستقلال طلب می کنند وآن زمان که طبقه وجماعتی ازیک ملت قیام می کنند دو عنصر مشترک در همه آنان وجود دارد:
۱ .درد از ظلم وسیطره انسانها .
۲ .طلب نفی این سیطره .
فیخته بدنبال نفی سیطره و نفوذسیاسی و فرهنگی فرانسه بود
گاندی درپی نفی سلطه انگلستان بود
و الجزایر برای رهایی از استعمار فرانسه
چرا درروزگار بی عدالتی وظلم وسیطره واستعمار" ملیت" بوجود می آید؟
زیرا به وقت محرومیت و گرفتاریها و ایام فقد عواطف و ... تلاش ومبارزه برای رهایی از این وضع است که آدمی خود و فطرتش را کشف می کند .
ارزشها برایش مطرح می شود ،شوق عدالت وحقیقت دراو بیدار می شود.
اینهاست که جامعه را جمع می کند و وحدت می بخشد.
انسان در اعماق وجودش عاشق عدالت، حق و تقواست.
فرهنگ غرب عوامل حق پرستی، عدالت خواهی، آزادهگی و ... را از حیطه عناصر سازنده وجدان مشترک و تشکیل دهنده ملیت خارج می کند .
روشنفکر شرقی و اسلامی و آفریقایی هم می خواهد با همان معیارهای فرهنگ غربی به ملیت و ناسیونالیسم خود رنگ بدهد وآن رابشناساند. یعنی با اسلحه ای که دشمن به او فروخته می خواهد ملیت خود را بسازد و ازآن دفاع کند و فریاد از این اسلحه هایی که از دشمن خریداری می کنید.
🌻 معیار حقانیت ومشروعیت یک نهضت :
الف . در داوطلب مشترک و عصیان علیه سیطره.
ب .عشق و شوق به عدالت و حق و آزادی وجدان.
ملیت خواهی آلمانی چون داعیه نژاد پرستی داشت هرگز برای غیر آلمانی ها سائقه و فروغی نداشته است.
صهیونیزم که اول داعیه رهایی یهودیان از آوارگی و تحقیر بین الملل داشت و این طور به نظر می رسید اینک به ایدئولوژی ستمکار، متجاوز و نژاد پرست تبدیل شده و خریداری ندارد و آزادگان از آن تنفردارند.
نهضت مقاومت فرانسه باتمام قهرمانی های تاکتیکی چون از روح ملت پرستی فرانسوی منشا گرفته بود بعد از جنگ نه تنها مکتب و نهضت آزادی بخش بنا نکرد، بلکه برتجاوز و استعمار ملت الجزایر و کوبیدن نهضت آزادی بخش آنان صحه گذاشت.
ادامه دارد
مجموعه آثار استاد مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران از ص ص ۳۷ تا۴۱
#شجره_طوبی
🆔 eitaa.com/sh_tooba
#ایران_و_اسلام
بخش هشتم: واژه "ملّت"
ملت واژه عربی و ۱۵ بار در قر ان آمده. مفهوم ملت درقران بامفهوم ملت که در فارسی مصطلح که ازملیت مشتق کرده اند متفاوت است.
ملت در اصطلاح قران به معنای راه و روش و طریقه ای است که از طریق یک رهبر الهی بر مردم عرضه شده:"مِلَّهَ اَبیکُم ابراهیمَ...حج ۷۸ راه و روش پدر شما ابراهیم. ملت و دین هم معنا هستند، با یک تفاوت میشود گفت دین خدا ولی ملت خدا نه. برای پیرو هم می شود گفت دین زید و دین عمر ولی ملت زید و ملت عمر گفته نمی شود .فقط به رهبری که از ناحیه خدا مامور هدایت است می شود گفت :ملت عیسی ،ملت موسی ،ملت محمد صلی الله علیه و آله و سلم. مثل اینکه در مفهوم ملت رهبری گنجانده شده .کلمه ملت نزدیک کلمه مکتب است. کلمه مکتب نیز معمولا به رهبر یک روش و مسلک اضافه می شود.
ملت دراصطلاح فارسی .
امروز ملت به یک واحد اجتماعی گفته می شود که دارای سابقه تاریخی واحد، قانون و حکومت واحد و احیانا آمال و آرمانهای مشترک واحد باشند. بجای مردم آلمان ،مردم فرانسه ...می گوییم ملت آلمان ،ملت فرانسه ...این اصطلاح فارسی مستحدث وجدید است وغلط.
در۱۰۰ سال و۲۰۰ سال وهزار سال پیش ملت در فارسی به این معنا استعمال نمی شد. احتمالا از مشروطه این اصطلاح باب شده.
اعراب امروزی در مواردی که ما کلمه ملت را بکار می بریم آنها کلمه "قوم"،یا "شعب"را بکار می برند:
الشعب الایرانی یا الشعب المصری.
مجموعه آثار مطهری ،ج۱۴،ص ۵۹ و۶۰
#شجره_طوبی
🆔 eitaa.com/sh_tooba