حالا که بالهایت را گشوده ای و آزاد شده ای از پرواز برایمان بگو...
آسمان از آن بالا چه رنگ است؟ همین رنگی که ما میبینیم یا نه؟ بگو رهایی از قفسِ تن چه حسی داشت؟
حتما باید خیلی خوشحال باشی که از جهنم زمینیان، از بین مرده های متحرک خارج شده ای. بگو، از بهشت بگو، از ارواح پاک و نورانی که ملاقات کردی بگو...
راستی امام حسین را هم دیده ای؟ ما که وقتی فهمیدیم چطور شهیدت کرده اند فقط یاد گودی قتلگاه افتادیم، حضرت زهرا را چطور؟ او را دیدی؟ تو بهتر از همه ما میدانی لگد خوردن از نانجیب چقدر دردناک است، چون برای خودت اتفاق افتاده است.
حاج قاسم چه؟ اگر دیده باشی اش حتما به او گفته ای حاجی، خامنه ای عزیز را عزیزِ جانم داشتم، برای حرمِ جمهوری اسلامی از خونم گذشتم.
خوش به سعادتت آرمان، دست ما را هم بگیر تا مثل تو از پس امتحان هایمان سرافراز بیرون آییم. دست ما را هم بگیر تا در لحظه های حساس شک نکنیم، پایمان نلغزد، دست و دلمان نلرزد... تو که این قدر پیش خدا عزیزی، از خدا بخواه به ما هم جرئت و شجاعت بدهد، ما را هم قوی کند، مثل خودت...
💌¦↫#دلنوشته💔!
📿¦↫داداش آرمان(:❤️
⌈.🌱.@sha_god ⌋
| حرف لشکر دهه هشتادیها |
🇮🇷
سلام حضرت امام.
من را میشناسید؟ من نه یکی از آن سربازانِ در گهوارهتان هستم، نه یکی از آن دبستانیهایی که امیدتان به آنها بود. من یک دهه هشتادیام. یکی از کسانی که انقلاب شما را تنها در کتابهای خاطرات و فیلم و عکسهای قدیمی دیدهاند. ما از شما، تنها عکسی خندان دیدهایم اول کتابهای درسیمان؛ و فیلمها و یادداشتهایی در صحیفه نورتان.
ما شما را از خاطرات بزرگترها شناختهایم و قدرتان را از روی وصیتنامه شهدای دفاع مقدس شناختهایم. اما... حضرت امام عزیز، پیوند ما بیش از اینهاست.
ما یکدیگر را روز ازل دیدهایم و دلمان را به شما باختهایم. همان روز خدا نام ما را در فهرست سربازان شما نوشت.
من مطمئنم شما آن روز که در فرودگاه مهرآباد، از پلههای هواپیما پایین میآمدی، ما را هم در افق آینده ایران میدیدی؛ یا در چهره پدرها و پدربزرگهایمان. من مطمئنم تو یکییکی انتخابمان کردی که سربازت باشیم و فرزندت! شاید زیر لب برایمان دعا میخواندی و حتی میدیدی آن روز را که ما انقلابت را به ثمر رساندهایم.
میدانید حضرت امام، کار برای ما سختتر از سربازان قبلی ست. ما باید برای شناختن شما، تارهای عنکبوت تحریف را کنار بزنیم تا امامهای جعلی و خودساختهشان را بجای شما برایمان جا نزنند.
با وجود همه اینها، ما همانقدر برای این انقلاب جانبرکفیم که فرزندانت در دفاع مقدس بودند...
ما همانقدر جهادگریم که مبارزان زمان انقلاب.
ما همانقدر ولایتپذیریم که سربازان دهه هفتادیِ مدافع حرم. میتوانید از آرمان علیوردی بپرسید ما تا کجا حاضریم برای راه شما مایه بگذاریم. از آرمان عزیز بپرسید ما چقدر امام خامنهایمان را دوست داریم.
امام جان، از همینجا و به نیابت از همه دهه هشتادیها، حتی آن دهه هشتادیهایی که در شناختن شما و انقلابتان به اشتباه افتادهاند، میخواهم بگویم ما قلبمان میتپد برای ادامه دادن این انقلاب. میخواهم بگویم انقلاب شما در بیست و دوی بهمن پنجاه و هفت تمام نشده و اتفاقا قسمتهای قشنگش به ما رسیده؛ گام دومش...
گامهای پیش رو...
برای ما دعا کن امام جان.
قرار است انقلابت را به نتیجه برسانیم...
🇮🇷
#دهه_فجر
#دلنوشته
#شهید_آرمان_علی_وردی
| حرف لشکر دهه هشتادیها |
🇮🇷
سلام حضرت امام.
من را میشناسید؟ من نه یکی از آن سربازانِ در گهوارهتان هستم، نه یکی از آن دبستانیهایی که امیدتان به آنها بود. من یک دهه هشتادیام. یکی از کسانی که انقلاب شما را تنها در کتابهای خاطرات و فیلم و عکسهای قدیمی دیدهاند. ما از شما، تنها عکسی خندان دیدهایم اول کتابهای درسیمان؛ و فیلمها و یادداشتهایی در صحیفه نورتان.
ما شما را از خاطرات بزرگترها شناختهایم و قدرتان را از روی وصیتنامه شهدای دفاع مقدس شناختهایم. اما... حضرت امام عزیز، پیوند ما بیش از اینهاست.
ما یکدیگر را روز ازل دیدهایم و دلمان را به شما باختهایم. همان روز خدا نام ما را در فهرست سربازان شما نوشت.
من مطمئنم شما آن روز که در فرودگاه مهرآباد، از پلههای هواپیما پایین میآمدی، ما را هم در افق آینده ایران میدیدی؛ یا در چهره پدرها و پدربزرگهایمان. من مطمئنم تو یکییکی انتخابمان کردی که سربازت باشیم و فرزندت! شاید زیر لب برایمان دعا میخواندی و حتی میدیدی آن روز را که ما انقلابت را به ثمر رساندهایم.
میدانید حضرت امام، کار برای ما سختتر از سربازان قبلی ست. ما باید برای شناختن شما، تارهای عنکبوت تحریف را کنار بزنیم تا امامهای جعلی و خودساختهشان را بجای شما برایمان جا نزنند.
با وجود همه اینها، ما همانقدر برای این انقلاب جانبرکفیم که فرزندانت در دفاع مقدس بودند...
ما همانقدر جهادگریم که مبارزان زمان انقلاب.
ما همانقدر ولایتپذیریم که سربازان دهه هفتادیِ مدافع حرم. میتوانید از آرمان علیوردی بپرسید ما تا کجا حاضریم برای راه شما مایه بگذاریم. از آرمان عزیز بپرسید ما چقدر امام خامنهایمان را دوست داریم.
امام جان، از همینجا و به نیابت از همه دهه هشتادیها، حتی آن دهه هشتادیهایی که در شناختن شما و انقلابتان به اشتباه افتادهاند، میخواهم بگویم ما قلبمان میتپد برای ادامه دادن این انقلاب. میخواهم بگویم انقلاب شما در بیست و دوی بهمن پنجاه و هفت تمام نشده و اتفاقا قسمتهای قشنگش به ما رسیده؛ گام دومش...
گامهای پیش رو...
برای ما دعا کن امام جان.
قرار است انقلابت را به نتیجه برسانیم...
🇮🇷
#دهه_فجر
#دلنوشته
#شهید_آرمان_علی_وردی