🌈
#حکایت بسیار شنیدنی
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند
که شخصی با عجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد...
با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی با دقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را به جا می آورد، قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...!
به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد.
ایشان پرسیدند:
چه کار می کردی؟ ....
گفت: هیچ.
فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟
گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)!
آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟
گفت: نه!
آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی...!
گفت: نه آقا اشتباه دیدید!
سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟
گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!
این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت...
تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود:
من یاغی نیستم
خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شأن خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست!...
فقط اومدیم بگیم که:
خدایا ما یاغی نیستیم....
بنده ایم....
اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده.....
لطفا همین جمله را از ما قبول کن.❤️❤️
💠کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیهالسلام)
🆔️ @shaahreza_ir
#نشاط_معنوی
#حکایت
❄️ تقرب به سوى سگ!! ❄️
🔹 مقدس مآبى بود در محله اى و یا روستایى ، شبى براى عبادت به مسجد رفت. مسجد خالى بود، دو ركعت نماز كه به جا آورد، صداى خش خشى از گوشه هاى مسجد شنید،
🔸 با خود گفت : پس من تنها در مسجد نیستم ، كس دیگری هم گویى در مسجد هست ، سپس شیطان او را وسوسه كرد و شروع كرد با صداى بلدتر نماز خواندن «وَ لَا الضّآلّین» را با مدّ تمام كشیدن ! به خیال این كه فردا آن ناآشنا، در ده و محلّه منتشر مى كند كه فلانى ، دیشب در مسجد، تا صبح مشغول راز و نیاز بود و نماز نافله به جا مى آورد.
🔹 این مقدس مآب بیچاره ، به همین خیال ، حتى شب را هم به منزل نرفت و تا صبح مشغول نماز و راز بود. صبح كه هوا روشن شد، وقتى كه خواست از مسجد خارج شود، دید سگى نحیف و ضعیف از گوشه شبستان آمد و از در بیرون رفت.
🔸 یک باره فهمید كه همه آن خش خش ها، از این سگ بوده كه از سرماى شب ، به داخل مسجد پناه آورده است و همه نماز نافله ها و گریه ها و اشكهاى جناب مقدس هم به جاى «تَقرّبا اِلَى اللّه» ، «تَقرّبا اِلَى الْكلب» بوده است!!!
📚 در محضر استاد علامه حسن زاده آملی ، ص ۲۳ ـ ۲۴
💠کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیهالسلام)
🆔️ @shaahreza_ir
#بصیرت_عاشورایی
#عترت
#کلام_فقیه
#حکایت
#تشرفات
💖 داستان زائر امام حسین علیه السلام که مورد عنایت امام زمان علیه السلام واقع شد
🎙 بیانات حضرت آیت الله وحید خراسانی:
🔶 نعلبندی در اصفهان زندگی میکرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به کربلا؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از یزد رفیق راه شد.
🤒 رفیق بین راه مریض شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب سیدالشهدا را بدهم؟
ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش.
🕌 وصیت کرد مرکب من و همهی اموالی که با من است مال تو، جنازهی مرا به کربلا برسان.
⚰️ مرد یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر زمین، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، اشک جاری شد. رو به قبر سید الشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر جنازه را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم.
👈 در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه آب زلال جوشید، خود اینها جنازهی این یزدی را غسل دادند، کفن کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه نماز خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در وادی ایمن کربلا دفن کن.
‼️ جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز قافله رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حرفها را چرا میزنی؟ لب فرو بست.
🌃 شبی با اهل و عیالش در خانه نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: ولی عصر صاحب الزمان تو را میخواهد.
❇️ همراه او رفت؛ دید قبلهی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای منبر نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا لب بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، حسین بن علی علیهماالسلام، چه نظری داریم.
💠کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیهالسلام)
🆔️ @shaahreza_ir
#آرامش_بهاری
#عترت
#حکایت
#توفیق
🌼حکایتی شنیدنی از مرحوم کافی"ره"
🔻مرحوم حاج شیخ احمد کافی رحمت الله علیه نقل می کرد:
"شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد، از پنجره ی طبقه دوم از مردی که آمده بود در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است. می خواست کمکش کنم و برایش وقت بگیرم.
لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: "با خودت چه کار کردی حاج احمد نه آسایش داری ! نه خواب و خوراک؛"
رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه را خواب دیدم که به من فرمود:
شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و امام زمان روحی فداه به من دارند."
این حقیقتی است که حضرت سیدالشهدا امام حسین سلام الله علیه نیز به آن تصریح نموده و فرموده اند:
"إعْلَمُوا أنَّ حَوَائِجَ النّاسِ إلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللهِ عَلَيْكُمْ فَلا تَمَلُّوا النَّعَمَ فَتَتَحَوَّلُ إلي غَيْرِكُمْ."؛
"بدانيد نيازهای مردم به سوی شما از نعمت های خدا بر شماست. بنابراين، اين نعمت ها را از خود دور نسازيد؛ كه اگر چنين كنيد، اين نعمت مراجعهی مردم به شما از شما گرفته می شود و به ديگران داده میشود."
همچنین امام موسی بن جعفر سلام الله علیه فرمود:
"إِنَّ لِلهِ عِبادا فِي الْاَرْضِ يَسْعَوْنَ فِي حَوائِجِ النّاسِ هُمُ الْآمِنُونَ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مَنْ أدْخَلَ عَلي مُؤْمِنٍ سُرورا فَرَّحَ اللهُ قَلْبَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ."؛
"خدا در زمين بندگانی دارد كه در برطرف كردن نيازهای مردم میکوشند، چنين افرادی در روز قيامت در پناه خدا هستند، و هركس مؤمنی را شاد كند، خدا در روز قيامت قلب او را شاد میكند."
اگر بخواهیم امام عصر روحی فداه را از خود خشنود کنیم باید تا آن جا که در توانمان هست به بندگان خدا خدمت کنیم.
خدایا توفیق خشنود کردن یوسف زهرا سلام الله علیها را از ما مگیر.
📙نکته های شنیدنی نوشته ابوالفضل سبزی
💠کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیهالسلام)
🆔️ @shaahreza_ir
1.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حکایت
#السلام_علیک_یا_زین_العابدین_ع_🎊
✍️مردی به محضر امام سجاد علیهالسلام آمد
و از حال و روزگار دنیای خود شكایت كرد
💠🔹امام سجاد علیهالسلام فرمود:
بیچاره انسان که در هر روز
دستخوش سه مصیبت است
که از هیچ یک عبرت نمیگیرد
در صورتی که اگر عبرت میگرفت
مصائب دنیا برای او آسان میشد
⓵ هر روز که از عمر او میگذرد
از عمر او كاسته میگردد در صورتی که
اگر از مال او چیزی كاسته میشد
قابل جبران بود
ولی كاهش عمر قابل جبران نیست
⓶ هر روز رزقی که به او میرسد
اگر از راه حلال باشد حساب دارد
و اگر ار راه حرام باشد عِقاب دارد
و این حساب و عِقاب در دادگاه الهی
در انتظار او است
⓷ مصیبت سوم از همه بزرگتر است
و آن اینكه هر روز که از عمر انسان میگذرد
به همان اندازه به آخرت نزدیک میگردد
ولی نمیداند که رهسپار بهشت است یا دوزخ؟
اگر به راستی فكر این سه مصیبت باشد
گرفتاریهای مادی در برابر آنها ناچیز است
و آسان خواهد شد
↲داستان دوستان
محمد محمدی اشتهاردی
🌸صفحه رسمی آستان مقدس امامزاده شاهرضا(علیه السلام )
💠astanshahreza
💠کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیهالسلام)
🆔️ @shaahreza_ir
#شب_جمعه
#نوای_کمیل
🎤قرائت دعای پرفیض کمیل
🔹امشب بعدازنمازمغرب وعشا
🔸آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام
#حکایت👇
🔶من یک وقتی از امام (ره) پرسیدم
در این دعاهای مأثوری که وجود دارد،
شما کدام دعا را
بیشتر از همه خوشتان میآید
و دوست دارید؟
فرمودند:
#دعای_کمیل و #مناجات_شعبانیه!
اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است.
لحن این دو دعا به هم نزدیک است.
هر دو عاشقانه...🌿
در #مناجات_شعبانیه✨
"واِناَدخلتَنِیالنّاراعلَمتُاهلُهااِنّیاُحِبّک"
جهنم هم که مرا ببری!
فریاد میکشم که تو را دوست دارم...🌱
و در #دعای_کمیل✨
"لَاِنتَرَکتَنیناطِقالِاَضجَّنَالیکَبیناَهلها
ضَجیجُالامِلینولَاَصرُخَنّالیکَصُراخَالمُستَصرِخین
ولَاَبکیَّنَّبُکاءَالفاقِدین..."
اگر به من در جهنم اجازه بدهی
و نطق مرا باز بگذاری...
بین دوزخیان شیون سر دهم و فریاد کشم!
فریادِ امیدواران، فریادِ دلدادگان و فریادِ دلباختگان...
|#حضرت_آقا🌱|
#شعبان_المعظم✨
🌸صفحه رسمی آستان مقدس امامزاده شاهرضا(علیه السلام )
💠astanshahreza
💠کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیهالسلام)
🆔️ @shaahreza_ir
8.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جمعه_های_مهدوی 🕊
#حکایت📖
📚دیدار امام زمان(عج) با آهنگر
شخصی که مسلط به علوم غریبه بود، توانست در زمان خاصی، مکان حضور امام زمان(عج) را در بازار آهنگران شناسایی کند، و پس از آن به سرعت برای دیدار ایشان راهی محل شد و مشاهده کرد که حضرت در کنار دکانی نشسته است که صاحب آن بیتوجه به ایشان مشغول نرم کردن آهن است، اما پس از مدتی مشاهده کرد که پیرمرد صاحب دکان به امام زمان(عج) گفت: «یابن رسول الله، اینجا مکان گرمی است اجازه دهید برای شما آب خنک بیاورم».
اینگونه بود که استنباط شخص سوم، مبنی بر اینکه فقط خودش متوجه حضور حضرت است، غلط از آب درآمد.
پس از مدتی پیرزنی به دکان مرد آهنگر مراجعه کرد و گفت: «فرزندم بیمار است و خرج مداوای او هفت درهم است، تنها دارایی من هم همین قفل است که هیچ کس در این بازار بیش از شش درهم برای آن نمیپردازد، به خاطر خدا آن را به قیمت هفت درهم از من بخر»، مرد آهنگر با دیدن قفل بدون کلید، به پیرزن گفت: «که متاع او با این شرایط 10 درهم ارزش دارد و در صورت ساخته شدن کلید برای آن دوازده درهم در بازار به فروش میرسد، حال هر یک از این دو کار را که بخواهی، برای تو انجام میدهم»، سپس در برابر دیدگان متعجب پیرزن، 10درهم در ازای خرید قفل به او پرداخت کرد، آنگاه بقیةالله(عج) رو به شاهد کرد و فرمود: «برای پیدا کردن ما رمل نیندازید، اگر همه مثل این مرد، مسلمان باشید، ما به سراغ شما میآییم».
🌸صفحه رسمی آستان مقدس امامزاده شاهرضا(علیه السلام )
💠astanshahreza
💠کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیهالسلام)
🆔️ @shaahreza_ir