eitaa logo
آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیه‌السلام)
1.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
210 فایل
تنها کانال رسمی حرم مطهر امامزاده شاهرضا(ع) در پیام رسان ایتا: @shaahreza_ir صفحه اینستاگرام آستان: http://instagram.com/_u/emamzade_shahreza
مشاهده در ایتا
دانلود
😁 😅 💂‍♂️ محافظ امام خامنه ای تعریف میکرد: 🚗 میگفت رفته بودیم مناطق جنگی برای بازدید. توی مسیر خلوت آقا گفتن اگه امکان داره کمی هم من رانندگی کنم. میگفت بعدچندکیلومتر رسیدیم‌به یک دژبانی که یک سرباز 💂🏻‍♂️انجا بود تا آقا رو دید هول شد.😨 زنگ ‌زد📞 مرکزشون‌ گفت‌که یه‌شخصیت اومده اینجا.. از مرکز گفتن که کدوم شخصیت؟!! گفت نمیدونم کیه ولی‌گویاکه آدم خیلی‌مهمیه که آقای خامنه ای رانندشه!!🤯😂🤦🏻‍♂️ ✍🏻این‌لطیفه روحضرت آقاتوجمعی بیان کردند وگفتند که ببینید میشه لطیفه ای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین‌شود. 📚برگرفته از خاطرات رهبری 🌷✨عید✨🌷✨غدیر✨🌷✨مبارک✨🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیه‌السلام) 🆔️ @shaahreza_ir
🍀بنی صدر وای به حالت!😜😄 پدر و مادرم مي گفتند: «بچه اي» و نمي گذاشتند بروم جبهه. يك روز كه شنيدم بسيج اعزام نيرو دارد، لباس های صغری خواهرم را روي لباسم پوشيدم و سطل آب را برداشتم و به بهانه آوردن آب از چشمه، از خونه زدم بيرون. پدرم كه گوسفند ها را از صحرا مي آورد داد زد :«صغری كجا»؟ براي اينكه نفهمه سيف الله هستم سطل آب را بلند كردم كه يعني مي‌روم آب بياورم. خلاصه رفتم و از جبهه لباسها را با يك نامه پست كردم. يكبار پدرم آمده بود و از شهر تلفن كرده بود، از پشت تلفن گفت:«بني صدر!واي به حالت اگر دستم بهت برسد.*» * رييس جمهور خائن، كه در مرداد 1360 با لباس و آرايش زنانه و به همراه خلبان اختصاصي شاه معدوم و سركرده گروهك منافقين از كشور گريخت. 💠کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیه‌السلام) 🆔️ @shaahreza_ir
🍀آقای نورانی سوخته😱😄 بعد از سه ماه دلم برای اهل و عیال تنگ شد و فکر و خیالات افتاد تو سرم. مرخصی گرفتم و روانه شهرمان شدم. اما کاش پایم قلم می شد و به خانه نمی رفتم. سوز و گداز از مادر و همسرم یک طرف، پسر کوچکم که مثل کنه چسبید بهم که مرا هم به جبهه ببر، یک طرف. مانده بودم معطل که چگونه از خجالت مادر و همسرم در بیایم و از سوی دیگر پسرم را از سر باز کنم. تقصیر خودم بود. هر بار که مرخصی می امدم آن قدر از خوبی ها و مهربانی های بچه ها تعریف می کردم که بابا و ننه ام ندیده عاشق دوستان و صفای جبهه شده بودند، چه رسد به یک پسر بچه ده، یازده ساله که کله اش بوی قرمه سبزی می داد و در تب می سوخت که همراه من بیاید و پدر صدام یزید کافر! را در بیاورد و او را روانه بغداد ویرانه اش کند. آخر سر آنقدر آبغوره ریخت و کولی بازی در آورد تا روم کم شد و راضی شدم که برای چند روز به جبهه ببرمش. کفش و کلاه کردیم و جاده را گرفتیم آمدیم جبهه. شور و حالش یک طرف، کنجکاوی کودکانه اش طرف دیگر. از زمین و آسمان و در و دیوار ازم می پرسید. - این تفنگ گندهه اسمش چیه؟ - بابا چرا این تانک ها چرخ ندارند، زنجیر دارند؟ - بابا این آقاهه چرا یک پا ندارد؟ - بابا این آقاهه سلمانی نمی رود این قدر ریش دارد؟ بدبختم کرد بس که سوال پرسید و من مادر مرده جواب دادم. تا این که یک روز بر خوردیم به یک بنده خدا که رو دست بلال حبشی زده بود و به شب گفته بود تو نیا که من تخته گاز آمدم. قدرتی خدا فقط دندان های سفید داشت و دو حدقه چشم سفید. پسرم در همان عالم کودکی گفت: «بابایی مگر شما نمی گفتید که رزمندگان نوارنی هستند ؟» متوجه منظورش نشدم: - چرا پسرم، مگر چی شده؟ - پس چرا این آقاهه این قدر سیاه سوخته اس؟ سریع فهمیدم که منظورش چیه؛ کم نیاوردم و گفتم: «باباجون، او از بس نورانی بوده صورتش سوخته، فهمیدی؟!»😂😅😄 💠کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیه‌السلام) 🆔️ @shaahreza_ir
2.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 این کلیپ زیبا و خنده دار تقدیم نگاهتان❤️🌷 📍باماهمراه باشید..... 😌 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙ماشاءالله شاهمرادی 🎊ماجرای دعای کمیل خوانی شهید تورجی زاده...😍 🎊دعای کمیلی که سر از دعای توسل در آورد....🤨😅 😂 ♥️😍 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
10.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
|💔🕊| 💥 😂🌷 ‌♥️¦↫ 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
شلمچه بودیم شیخ‌اڪبر‌ گفت:« امشب‌ نمی‌شه‌ ڪارڪرد. می‌ترسم ‌بچه‌ها‌شهید‌بشن».😕 تو تاریڪی‌دور‌هم ایستاده‌بودیم‌وفڪر‌می‌ڪردیم🤔‌ڪه‌صالح‌گفت‌:یه فڪری همه‌ سرامونو‌ بردیم‌ توی‌هم.😎حرف‌صالح‌ڪه‌تموم‌شد،‌زدیم‌زیرخنده‌و راه‌افتادیم.😉 حدود‌یه‌ڪیلومتر‌از‌بلدوز ها‌دور‌شدیم. رفتیم‌ جایی‌ ڪه‌پرازآب‌و‌باتلاق‌بود.🌊موشی‌هم‌پیدا‌نمی‌شد.🐀 انگاربیابون‌ارواح‌بود.👻فاصله‌مون‌با‌ عراقیا‌خیلی ‌ڪم‌بود؛اما‌هیچ‌سر‌وصدایی‌نمی‌اومد.🤨 دورهم‌جمع‌شدیم‌.شیخ‌اڪبر‌ڪه‌فرماندمون‌ بود، گفت:‌یڪ،‌دو،سه.😝هنوز‌حرفش‌تموم‌نشده ‌بودڪه‌صدای‌دوازده‌نفرمون ‌زلزله‌ای‌بپا‌ڪرد.😄 هرڪسی‌صدایی‌از‌خودش‌در‌آورد.صدای‌خروس،سگ،بز،الاغ و...🤣 چیزی‌نگذشته‌بود‌ڪه‌تیربارا‌وتفنگای‌عراقیا‌به‌ڪار‌افتاد.😄جیغ‌ودادمون‌ڪه‌تموم‌شد؛پوتینارو‌گذاشتیم‌ زیر‌بغلمون‌ودویدیم‌طرف‌بلدوزرا.😜 ما‌می‌دویدیم‌وعراقیا‌آتیش‌می ریختند. تا‌ ڪنار بلدوزرا‌ یه‌نفس‌دویدیم.🥵 عراقیا‌اونشب‌انگار‌ بلدوزرا‌ رو نمی‌دیدند. تا‌صبح‌گلوله‌ها‌شونو‌ تو باتلاق‌ حروم‌ ڪردند وما‌به‌ڪیف‌وحال‌و خیال‌آسوده‌تا‌صبح‌خاڪریز‌ زدیم.😝😂😂 😂 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄