باسمه تعالی
*پرونده ویژه غدیریه*
*امام، طریق محبت و ولاء*
انسانها در زندگی خود، راهی بسیار طولانی از قبل ورود به دنیا تا زندگی در آن با همه فراز و نشیبش، و بعد از خروج از دنیا تا ابدیت طی می کنند، این راه طولانی مانند همه راه های مرسوم، نیازمند نور و روشنایی است. بارها تجربه کرده ایم که بر سر دوراهی ها مانده ایم، دچار حیرت و سرگردانی شده یا گاهی تردید کرده ایم. خاصیت نور، نجات دادن از حیرت ها و ظلمات است. اگر این نور طلوع و ظهور کرد، سیر و حرکت انسان در این مسیر طولانی، در شعاع نور واقع میشود و میزانی که انسان بتواند از این نورانیت خود را بهره مند کند، حجاب ها و حصارهای وجود انسان شکسته شده و زندانها به روی او باز می شود، در غیر این صورت، در این دنیا و در عالم دیگر نابینا محشور شده و در ظلمات و گمراهی ها خواهد ماند.
«الله نور السماوات و الارض» نور و هادی آسمانها و زمین و تمام عوالم وجود، خدای متعال است. این خدای متعال است که مومن را تحت سرپرستی خود گرفته و مسیر او را روشن میکند. با دقت در آیات و روایات در می یابیم که همه انسانها در این دنیا دو دسته اند: یا کسانی اند که با نور هدایت خدای متعال زنده شده اند و با همین نور در جامعه زندگی می کنند و با این نور محشور می شوند:«اومن کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس» و دسته دوم کسانی هستندکه در ظلمات مادیات مانده اند و راه خروج را بر خود بسته اند:«کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها» لذاست که جویای نور هدایت خدای عزوجل بودن، همه هستی ما در دنیا و آخرت را تشکیل داده و معیار سعادت ما در ابدیت خواهد بود. ذیل آِیه کریمه ای که اشاره شد، روایت بسیار زیبایی وجود دارد که میفرماید:مراد از این نور،«اماماً یؤتمّ به» امامی است که امامت جامعه را برعهده دارد. اتفاق زیبایی که در روز غدیر افتاد، و دستان ما را به دامان پرفیض و برکت امامت و ولایت متمسک کرد در راستای همین نور و هدایت معنا میشود.
انسان برای ادامه راهش که گریزی از آن نیست، نیازمند نور و هدایت است. او باید به این نور الهی ایمان بیاورد و اگر در ایمانش ثابت قدم باشد، قلبش به نور ایمان روشن و نورانی میشود. «هم و الله ینوّرون قلوب المومنین» اهل بیت علیهم السلام هستند که قلبهای مومنان را نورانی میکنند و با این نور، از گمراهی ها، حیرت ها و ظلمات متراکم زمانه نجات می بخشند.
اما چگونه میتوانیم از نور اهل بیت علیهم السلام در قلب خود بهره مند شویم؟
همه ما قطعا و یقینا اهل بیت علیهم السلام را از صمیم قلب دوست می داریم، به عشق ایشان زندگی و فعالیت میکنیم و حاضریم همه جان و مال و خانواده خود و همه امکاناتی که خدای متعال به ما هدیه فرموده در راه اوامرشان فدا کنیم و بازهم بدهکاریم، اما محبت قلبی به اهل بیت علیهم السلام تنها یک گنج نیست که در صندوقچه ای بنهیم و خوشحال به وجودش باشیم، بلکه سرمایه ای گرانبها برای ورود به عرصه های مبارزاتی در راه عالمگیر شدن ندای توحید است. و لذاست که در حوادث زمانه و پیچ و خم زندگی دنیا و فراز و نشیب حوادث فتنه گون و در دار تزاحم منافع باید همواره به این سرمایه الهی و نعمت عظمی توجه داشت و از آن هدایت خواست، خدای نخواسته ذره ای بی توجهی به سرمایه گرانبهایی که داریم آن را کمرنگ و ضعیف میکند و بی معرفتی نسبت به منزلت این نعمت به تدریج موجب محرومیت از آن خواهد شد.
بنابر روایات، نور اهل بیت علیهم السلام در قلب مومن، روشن تر از نور خوشید در روز است، پس چه میشود که گاهی نمیتوانیم از هدایتش برخوردار شویم؟ مگر کسی برای وجود خورشید در روز و نورافشانی بی دریغش دلیل می طلبد؟؛ پس چه میشود که گاهی برای فدا کردن منفعتی پای آرمان این خورشید درخشان، نیازمند دلیل و برهان و دو دو تا چهارتای مادی میشویم؟ نقل است که امام صادق علیه السلام در مسجد الحرام ایستاده بودند و ابابصیر هم نزد ایشان بود. امام به ابابصیر فرمودند از کسانی که وارد مسجد میشوند بپرس آیا جعفر بن محمد علیهما السلام را ندیدید؟ یکی یکی وارد میشدند و ابابصیر سوال میکرد، می گفتند: خیر! وقتی ابوهارون مکفوف که نابینا بود، وارد شد، حضرت فرمودند از او هم سوال کن. ابابصیر سوال کرد و ابوهارون گفت: حضرت کنار شما ایستاده اند. چگونه است که گاهی یقین به حضور و مدیریت امام در وجود برخی کمرنگ میشود؟ و راز پررنگ بودن یقین به حضور و مدیریت امام در سراسر عالم-جزء و کل- آن در قلب برخی مومنان چیست؟
در راستای پاسخ به این سوالات، باید بدانیم که برای بهره مند شدن از نعمت عظیمی که داریم باید بنا بر روایات اقداماتی انجام دهیم.
1. *تطهیر قلب*: «و الله یا اباخالد لایحبنا عبد و لایتولانا حتی یطهر الله قلبه»؛ تنها کسی به مقام حب و ولای اهل بیت علیهم السلام میرسد که خدای متعال قلب او را برای این نعمت عظمی تطهیر فرموده باشد. این اصل ثابتی است که مظروف پاک و طاهر را در ظرف آلوده قرار نمی دهند. خدای متعال اگر اراده بفرماید که نعمت حب و ولای اهل بیت علیهم السلام را در قلبی قرار دهد، ابتدا آن قلب را تطهیر میکند. همه دستورات شریعت برای تطهیر قلوب ماست. واجب ها و حرام هایش، مستحب ها و مکروه هایش همه و همه طریق رسیدن ما به نعمت ولایت است و از آنجا تازه زندگی شروع میشود. بلاها و مصیبت هایی که می رسد نیز همه در راستای تطهیر ما و پاک شدن قلب از غبار و آلودگی ها است. قرار است قلب مومن محل ولایت اهل بیت علیهم السلام و تنها مامن ایشان باشد، هر چه تعلقات مادی وارد قلب مومن شود، اگر خدای متعال خیر او را بخواهد با روش های مختلف قلبش را از تعلقات پاک و تطهیر میکند و این عین لطف و رحمت الهی است. همه دستورات شریعت و نیز ابتلائاتی که در زندگی مومن وجود دارد، برای دستیابی به مقام حب و ولای اهل بیت علیهم السلام است. اما قبل از این مرحله، مسئله ای وجود دارد که زمینه ساز تطهیر قلب محسوب میشود:
2. *تسلیم ولایت بودن*:«ولایطهر الله قلب عبد حتی یسلّم لنا و یکون سلماً لنا» خدای متعال قلب کسی را تطهیر میفرماید که تسلیم ولایت اهل بیت علیهم السلام باشد و در این دوام تسلیم به مقام «سِلم» برساند. مومنی که دائما اراده خود را به ولیّ الله و امام معصوم علیه السلام تسلیم کند تا جایی که به مقام سلم برسد، همه دیواره ها و مقاومت های وجودی اش و همه تعلقاتش در برابر ولایت اهل بیت علیهم السلام بریزد و پذیرای تطهیر الهی و قبول حب و ولای خاص ایشان شود. اگر توانستیم قلب و وجود و زندگی مان را تسلیم اهل بیت علیهم السلام نماییم، تازه سیرمان به سوی کمالات و سعادت آغاز میشود. نتیجه این تسیلم بودن به ولایت اهل بیت علیهم السلام دو چیز است: «فاذا کان سلما لنا سلّمه الله من شدید الحساب و آمنه من فزع یوم القیامه الاکبر» یکی سلامت، دوم امنیت. سلامت و امنیت، محصول همین تسلیم بودن است. کسی که تسلیم است از شدت ها در سلامت و از همه خوف ها در امان است که شدید ترین آنها حساب شدید و فزع اکبر قیامت است، کسی که در مقام سِلم است، از این شدت ها و خوف ها در سِلم و امان است.
اگر در این مسیر قدم برداشتیم، زندگی زیبایی زیر سایه ولایت اهل بیت علیهم السلام خواهیم داشت که اثری از خوف و حزن در آن نیست. مدیریت همه عالم توسط اهل بیت علیهم السلام است، لذا چنانچه با تسلیم محض و سپس تطهیر قلبمان به ساحت حبّ و ولای اهل بیت علیهم السلام برسیم و در چارچوب طرح ایشان مطابق با جاده شریعت حرکت کنیم، هرگز دچار خوف و حزن نخواهیم شد. خوف ما از تعلقات غیرالهی است که در دل گرفتیم و حزن ما از محروم شدن از منافعی است که در غیر مسیر اهل بیت علیهم السلام بدان دلبسته ایم. اگر محبت اهل بیت علیهم السلام در دلمان جای گرفت، جریان مدیریت ایشان در عالم را خواهیم دید و خود در طرح ایشان قرار میگیریم، دیگر نه خوفی به دل خواهیم داشت و نه حزنی. زندگی زیبای انسان در دنیا تنها در همین چارچوب معنا میشود. *مومن، شعاع وجودی امامش است* همچنان که شعاع خورشید به خورشید وابسته و جدایی ناپذیر است. همچنانی که جاذبه زمین در اعماق سلول های ما هم جاریست، روح مومن نیز در جاذبه امام زمانش قرار دارد. حبّ و ولاء از سوی ما همان قرار گرفتن ما در شعاع جاذبه امام است. شعاع جاذبه ای که از سوی امام آغاز شده و ما را گرد خود جمع کرده است.
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
بیسبب
نیسـت ؛
شبِ جمعه؛
شبِ رَحمَت شد !
مآدَریٖ گُفت
❤️| حُسین | ❤️
همِهرا بَخشیدَند ...
#شب_جمعه
#محرم
دوستانتان را دعوت کنید به عاشقانه هایی با طعم 💚کربلا💚👇🏻
•●@karbalaah●•
20.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
🎥 قرائت فرازی از دعای پر فیض کمیل توسط سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی رضوان الله تعالی علیه
💠 خداوندا! مارا از شفاعت شهدای عزیزمان بینصیب نفرما...
🔹 بازدید مجازی از مزار مطهر سردار:
tour.soleimany.ir/
🌷 شادی ارواح طیبه شهداء و امامشان، الفاتحة مع الإخلاص و الصلوات...
بسم الله الرحمن الرحیم
سلوک با مقامات عاشورایی-۱
یکی از مهمترین عوامل موفقیت انسان در سیر و سلوک، ابتلائات الهی است که متناسب با موقعیت عبد و برای رشد معنوی او فراهم میگردد. همه ریاضتها برای رشد انسان مفیدند، اما هیچ یک به اندازهی ابتلائات الهی، موثر نیستند.
در ریاضتها، آفاتی چون عجب و تکبر نفوذ میکند لکن در ابتلائات الهی چنین آفاتی نیست. بیماری، فقر، خرج کردن از آبرو و امثالهم، از یک سو مانع عُجب و تکبر انسان میشود و از سوی دیگر موجب انکسار و شکستگی در درگاه الهی (که از ارزشمندترین سرمایههای انسان است) میگردد. حتی یکی از برکات پیری که همه قوای انسان در آن معکوس میشود، همین انکسار است. پیری، احساس غرور جوانی را که احساس میکند توان فتح عالم را دارد، از او میگیرد و در او حالت بدهکاری ایجاد میکند و این احساس، سرمایهی ارزشمندی برای رفتن از دنیاست.
ابتلائات الهی، متناسب با انسان است. بلای الهی هم نقص و عیب را نشان میدهد و هم آن را رفع میکند.
لذاست که بلا برای مومن، غفران گناه و ترفیع درجه میگردد. چراکه اگر غافل نباشد، همین بلا، نقصهای او را برطرف میکند.
ادامه دارد....
#محرم
#امام_حسین
🏴@shab_amaliat
بسم الله الرحمن الرحیم
ماه محرم، دلها را به آسمان ملکوت روانه میدارد و لباسی از نور را بر دلها میپوشاند...
حضرت سیدالشهدا علیهالسلام کاری کرده است که تمامی عالم مدیون اوست.
تمامی عالم، به تاسی از زینب کبری سلاماللهعلیها مرثیهخوان و پاسدار نهضت اوست...
در این میان، آنانکه میبایست در انجام این رسالت قافلهسالاری کنند، روحانیت معزز میباشند.
روحانیت هستند که میتوانند بشریت را برای قیام منتقم شهیدکربلا آماده نمایند. روحانیت هستند که میتوانند لبیکی عظیم به ندای هل من ناصر امام زمان ارواحنالتراب مقدمه فداء برانگیزند. و روحانیت هستند که میتوانند یالیتنا کنا معکم را نمود عینی بخشند.
هل من معینی که در معرکهی کربلا عمومی شد، در منا مخاطب خاص داشت که علما و بزرگان درسدینخواندهی قوم بودند؛ که اگر آنان به یاری امام برخاسته بودند، کار به شش ماهه نمیرسید...
این مسئولیت سنگین ما را بر آن داشت که در این ماه محرم، به سراغ منشور روحانیت برویم و با الگوی روحانیت اصیل و امام حسینی یعنی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه ، قدم به قدم خود را بازیابی و بازسازی کنیم.
مخاطب این سطور، اولا نگارندگان آن هستند و ثانیا تمامی کسانی که به نوعی در جرگهی حراست از دین حضور یافتهاند.
امید که با عنایت و دستگیری حضرت ارباب، محرمی مملو از آمادگی برای لبیک به حضرت قائم ارواحنافداه داشته باشیم...
مشتاق نظرات و نکات تکمیلی همه بزرگواران هستیم.
یا علی
🏴 @shab_amaliat
بسم اللّه الرحمن الرحیم
منشور روحانیت - فراز اول
خدمت حضرات روحانیون سراسر کشور و مراجع بزرگوار اسلام و مدرسین گرام و طلاب عزیز حوزههاى علمیه و ائمۀ محترم جمعه و جماعات دامت برکاتهم
صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبۀ شهیدان خصوصاً شهداى عزیز حوزهها و روحانیت.
درود بر حاملان امانت وحى و رسالت پاسداران شهیدى که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامى را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نمودهاند. سلام بر حماسهسازان همیشه جاوید روحانیت که رسالۀ علمیه و عملیۀ خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشتهاند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابۀ ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساختهاند.
افتخار و آفرین بر شهداى حوزه و روحانیت که در هنگامۀ نبرد رشتۀ تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پاى حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانى عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سرودهاند.
سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و براى قوم و ملت خود مُنذران صادقى شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پارهپارۀ پیکرشان گواهى کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظارى نمیرود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزۀ مردم، خود اولین قربانیها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان که حلقۀ ذکر عارفان و دعاى سحر مناجاتیان حوزهها و روحانیت را درک کردهاند در خلسۀ حضورشان آرزویى جز شهادت ندیدهاند و آنان از عطایاى حضرت حق در میهمانى خلوص و تقرب جز عطیۀ شهادت نخواستهاند. البته همۀ مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیدهاند. یکى چون من عمرى در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانۀ عمل و زندگى جز ورق و کتاب منیت نمییابد و دیگرى در اول شب یلداى زندگى سینۀ سیاه هوسها را دریده است و با سپیدۀ سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کَتم عدمها به وجود نیامدهام، چگونه از وصف قافلهسالاران وجود وصفى کنم؟ من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسى میشنویم، بگذارم و بگذرم.