🥀•° #خاطره
پرسید:
"ناهارچۍداریم مادر؟ "🤔
مادرگفت :
"باقالۍپلو باماهی..😊
باخنده روڪردبه مادر وگفت :
"ماامروزاین ماهیها را میخوریم
ویڪروزی این ماهی ها مارا ..." 😄
چندوقت بعد در عملیاتوالفجر۸درون اروندرود گم شد...
مادرشتا آخرعمرلب به ماهی نزد...😔
#شهیدغلامرضاآلویے🌹
@shabahengam•🌔•
#خاطره
تعریف میکرد :
حسین به بهانه ی درس خواندن یک اتاق برای خودش ساخته بود.
بعضی وقت ها نیمه شب وقتی از خواب پا می شدم می دیدم چراغ اتاقش روشن است.
بهش می گفتم : اینقدر خودت رو اذیت نکن. نمیخواد تا آخر شب درس بخونی.
نمیدونستم که حسین نیمه شب در اتاقش #نمازشب می خواند...
#شهید_حسین_گرجی 🕊
راوی : مادر شهید
#ارسالی
@shabahengam•🌔•