🌙°•.
چند روز پیش بچهدار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبهی پاکت از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون.
گفتم:(آقا مهدی خبری رسیده؟)
چشمهایش برق زد.
گفت:(خبر که... راستش عکسش رو فرستادند.)
خیلی دوست داشتم عکس بچهاش را ببینم. با عجله گفتم:(خب بده ببینم!)
گفت:(خودم هنوز ندیدمش)
خورد توی ذوقم.
قیافهام را که دید گفت:(راستش میترسم! میترسم توی این بحبهی عملیات، اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش.)
نگاهش کردم. چه میتوانستم بگویم!؟
گفتم:(خیلی خب، پس هروقت خودت دیدی؛ من هم میبینم.)
•
#شهیدمهدیزینالدین🌹
•
[کتابتوکهآنبالانشستی،ص۳۹]
_ هر گـاه در شب جمعه شهدا را یاد ڪنید؛ آنها شما را نزد اباعبدالله یاد میڪنند!
#شهیدمهدیزینالدین🌹