🌖🌱•
رفقـا اینو بارها و بارها شنیدیم که میگند؛
_ مرگ حقه!
_ مرگ که فقط واسه همسایه نیست!
•••
یه وقتی میرسه، چشمای مارو هم میبندند...
روی صورت ماهم یه پارچه میکشند...
مارو هم...
و اطرافیانمون به هرکی میرسند میگند واسه فلان عزیز ما نمازوحشت بخون...
•••
روح ما هم یه شب منتظرِ ثواب نمازهای لیلةالدفنیه که برامون میخونند...
•••
چه خوبه که تا زندهایم گره از کار مؤمنین باز کنیم!
نماز وحشت خوندن برای دیگران #ثواب داره.
•••
مستحبّ است به امید این که مطلوب پروردگار باشد در شب اوّل قبر دو رکعت نماز وحشت براى میّت بخوانند، به این ترتیب که در رکعت اوّل بعد از حمد یک مرتبه «آیة الکرسى» و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه انّا اَنْزَلْناه بخواند و بعد از سلام نماز بگوید: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ ابْعَثْ ثَوابَهَا اِلَى قَبْرِ فُلان» ﴿و به جاى فلان••• مرحوم#حمیدابنابوالحسن﴾
#ثوابداره🌷
↷⸤ شَبــٰــــــــhengamــــــ⸣ 🌙
🌙•° یـــہشبڪہطبـقِمعمـوݪ بےخـوابےزدهبـودبـہسـࢪم، بـاخـودمفڪࢪڪࢪدمڪہ؛
.•°♥️°•.
خدایا ماروهم جزو نمازشب خوان ها قرار بده!🌱•
خدایا در دفـتر حـضور و غـیاب ، ضیافت امشب...حـضورمان را بـپذیر و جایگاهمان را در کلاس بـندگی ات در ردیـف بـهترین هـا قـرار بده.🦋•
۴بامداد،ساعتِقرار :)
باران كه شروع مىشد مولاعلی؏ زيرِ باران مىايستادند تا جايى كه سر ، ريش و لباسشان خيس مىشد!
كسى عرض كرد
_ یااميرالمومنين به سر پناهى برويد
پاسخ فرمودند
_ اين آبى است كه از نزديكى هاى عرش آمده...
[ اصولِكافى | ج٨ | ص٢٤٠ ]
به تمامِ آنهایی که قرار است بعد از من بمیرند بگویید:
_من در لنزِ دوربینی جا مانده ام که
می خواست از #عشق مُستَنَد بسازَد...
[آسیدمرتضیآوینی]
↷⸤ شَبــٰــــــــhengamــــــ⸣ 🌙
طرفِ قتلگاهش؛
میوزد عطرِ سیبی:'))
هر چیزی را از خدا بخواهید؛ حتی بند کفش را... حتی کوچکترین اشیاء را... و حتی قوت روزانه خود را... بگذارید این من دروغین عظمت یافته در سینه ما که میگوییم "من" و خیال میکنیم مجمع نیروها ما هستیم، بشکند. این "من" انسانها را بیچاره میڪند! سیدُنا
#فالوور ♥️|•°
یکی از پستهام خیلی لایک و کامنت خورده بود...
برو بچ میگفتند:( بازم از این پستای ویتامین پخش کن بذار)
تو این مدت فهمیده بودم فالوور هام از چه نوع فیلمهایی خوششون میومد... یه آهنگ توپ و یکم خلاقیت تو حرکات بدنم، حالا بعضی روز ها اگر تو دابسمشهام آتریسا هم همراهیم میکرد که دیگه اینستارو میترکوندیم!
یه نگاه به عدد چشم گیر فالوورهام انداختم و یه لبخندم کنج لبم نشوندم.
حس غرور تو اون لحظه حس وصف ناپذیری بود که بارها تجربش کرده بودم.
یه بار دیگه آخرین پستم رو پلی کردم و دو جسم متحرک روی صفحهی گوشی به نمایش درومدند...
_بوس بده به من عزیزکم.
+نیا نیا جلو من راحتم.
_چشاتو از کاسه در میارم... دیگه نگی خوشگلتر از من...
کامنتها، بیپروا نشون دهندهی این بود که اکثراً از کار جدید خوششون اومده... خب چی بهتر از این؟! اسم امین سر زبونها افتاده بود و کیلپهام هم پخش!
مهراد،سعید محمدی، جوجهی پاییز، نازنین اشرافی، پریسام، محمد ابراهیم همت، لیلیوم و شایدهزاران نفر دیگه...
چی!؟ محمدابراهیم همت؟
میشناختمش!
" Mohammad Ibrahim Hemmat:
از طرف من به جوانان بگويید چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته
شده است بپا خيزيد و اسلام خود را دريابيد."
نمیدونم چند ثانیه... چند دقیقه و یا چند ساعت با نگاهی شرمنده و محو به صفحه ی گوشی تو خلسه فرو رفته بودم!
چقدر پیجم برای این کامنت، محقر و خالی از بزرگی بود!
شیشهی دلم ترک خورد و صدای شکسته شدنش منو به خودم آورد...
دلقک بودن بس نبود!؟ شاید باید(!) مسیر زندگیمو عوض میکردم!!!
"فالوش کردم شهید همتی رو که دغدغه ی روزای جوونیش از آسمون تا زمین با دغدغه ی امروز من متفاوت بود..."
✍• #هیثم
↷⸤ شَبــٰــــــــhengamــــــ⸣ 🌙
🌙•° یـــہشبڪہطبـقِمعمـوݪ بےخـوابےزدهبـودبـہسـࢪم، بـاخـودمفڪࢪڪࢪدمڪہ؛
فارغ ز های و هوی جهانی ڪہ مدعے ست•••
نمازشبت قضاء نشه رفیق!🌷
ساعت ۴بامداد باید پیش خدا حاضری بزنیم :)