eitaa logo
شبکه افسران انقلاب اسلامی
5.8هزار دنبال‌کننده
44هزار عکس
26.1هزار ویدیو
368 فایل
🔺اهداف: 🔹جهاد تبیین 🔹بصیرت افزایی و روشنگری 🔹تکنیک های عملیات روانی دشمن 🔹آمادگی و زمینه سازی ظهور منجی(عج) 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹تقوا و خودسازی 🔹 سبک زندگی 🔸 با شبکه های اجتماعی کسی متفکر نمیشود 🔸 باید کتاب خواند آی دی مدیر @smrghane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کفتر بازی که حاج آقا قرائتی را منقلب کرد😳 الهی که ما هم بتونیم همینطوری خودمون رو از قفس آزاد کنیم.🤲 🔶🔹شبکه افسران انقلاب اسلامی 🔶🔹 @shabakeafsaran
💠 : شغل شما چیست؟ من دکتر متخصص اطفال هستم. سال ها قبل، چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم؛ کنار بانک دستفروشی بساط باتری، ساعت، فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود. دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته. آن زمان تلفن های عمومی با سکه های دو ریالی کار می کرد. جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده؛ او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: اینها «صلواتی» است! گفتم: یعنی چه؟ گفت: برای سلامتی خودت «صلوات» بفرست و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد. (دو ریالی «صلواتی» موجود است) باورم نشد ، ولی چند نفر دیگر هم مراجعه کردند و به آنها هم دوریالی مجانی داد گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی می دهی؟ با کمال سادگی گفت: ۲۰۰ تومان؛ که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی می گیرم و صلواتی می دهم. مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر برای پول دویدن و حرص زدن، دیدم این دستفروش از من خوشبخت تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا می دهد در صورتی که من تاکنون به جرأت می توانم بگویم ی یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم. احساساتی شدم و دست کردم جیبم، ده تومان به طرف او گرفتم. آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت: برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم. این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد. من که خیلی مغرور تشریف داشتم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم. به او گفتم : چه کاری می توانم بکنم؟ گفت: خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم. گفت: آقای دکتر! شب های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر. نمی دانید چقدر ثواب دارد! صورتش را بوسیدم و خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم. دگرگون شده بودم ما کجا اینها کجا؟ از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار مطبم نوشتند با این مضمون؛ «شب‌های جمعه مریض صلواتی می پذیریم.» دوستان و آشنایان طعنه ام زدند اما گفته های آن دستفروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی: «گفت باور نمی کردم که تو را بانگ مرغی چنین کند مدهوش گفتم این شرط آدمیت نیست مرغ تسبیح گوی و من خاموش...» راستى یك سوال: «شغل شما چیه؟!» 🔶🔹شبکه افسران انقلاب اسلامی 🔶🔹 @shabakeafsaran
یک یهودی مجوز مهاجرت از روسیه به اسراییل را کسب کرد هنگام خروج از روسیه در فرودگاه مامور وسایل او را چک کرد، یک مجسمه دید از او پرسید : این چیه ؟ مرد یهودی گفت : شکل سوالت اشتباهه آقا ؟ بپرس این کیه ! این مجسمه لنین مرد بزرگ روسیه است که توی تمام کشور عدالت و دموکراسی برقرار کرد و من هم برای بزرگداشت این شخص مجسمه اش همیشه همراهمه ، مامور گمرک گفت : درسته آقا ، بفرمایید ... در فرودگاه اسراییل مامور گمرک هنگام تفتیش مجسمه را دید و از یهودی پرسید : این چیه ؟ مرد یهودی گفت : بگو این کیه ؟ گفت این مجسمه مرد منفور و دیوانه ای است که من را مجبور کرد از روسیه برم بیرون ، مجسمه اش همیشه همرامه ، که تف و لعنتش کنم ... مامور گمرک گفت : بله درسته آقا بفرمایید ... چند روز بعد که یهودی توی خونه اش همه فامیل را دعوت کرد ... پسر برادرش مجسمه را روی طاقچه دید وپرسید : عمو این کیه ؟ مرد یهودی گفت : پسرم سوالت اشتباهه ، بپرس این چیه ؟ این ده کیلوگرم طلای ۲۴ عیاره که بدون عوارض گمرکی از روسیه به اینجا آوردم ..... ! معنی واقعی سیاست : سیاست یعنی اینکه یک حرف را به مردم به صورت‌های مختلف بیان کنی ..... 🔶🔹شبکه افسران انقلاب اسلامی 🔶🔹 @shabakeafsaran