eitaa logo
شــبــانــه
1.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
706 ویدیو
79 فایل
_بــسم اللـه الرحـمن الرحیـم . متولد: ۰۱/۱۰/۲۸ +وقـف امـام مجـتبی (ع) ♡ اطلاعات کانال' @shaban_eh انـسان در حـالی که قلبـش میسـوزد ، بالـغ میشـودـ↻
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
بسم الله الذی خلق الحسن مابعد آن حال‌و‌هوای ابری و بارانی شعبان، قرصِ ماه رمضان همچو خورشیدی طلوع و آسمان دلم را رنگین‌کمانی کرد. گاهی یاکریمِ دلم به صحن‌و‌سرای آقای کریم پر می‌زند و سرِ خوانِ حسن مُتِنَعِّم می‌شود؛ سفره‌ای که جمع و طعامش ذره‌ای کم نمی‌شود. حبّ او از بچگی در من نبوده است؛ آنقدر حسین حسین گفتیم تا بزرگ شویم و بگوییم حسن؛ یا شاید اشک‌های بر حسین آبیاری حُبّ حسن بود، ویا سینه‌زدن‌هایمان دَقّ‌ُالباب خانه‌ی حسن؛ هرچه هست، حس لطیف و احساس غریبی است، می‌شود تا صبح، به یاد حسن خندید و گریه کرد . . . آقای کریم ✍️ ۱۶ رمضان، ۱۸ فروردین ۱۴۰۱
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
به بـ‌نـ‌د بـ‌نـ‌د جامعه کـــبـــیـــره قسم ! هرچقدر در ظلمت گـنـاه حـیـران شـده باشـم، نـگـاه تـو همچون خورشـیـد بر شـب، بر این تاریکی چـیـره خواهد شـد؛ هرچقدر در منـجـلاب معصیت غـرق شده باشم، نـخِ چـادرِ مـادر ، مـرا نجـات خواهد داد؛ و اگر هوای نَفْسم مرا کـشـتـه باشـد هم، نَفَس در هوای حـریـمـت، مـرا زنـده خـواهـد کرد . . . هوای حرم ✍️ ۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
ناامید از بخشش ؟ ! نه . . . درب یأس را به‌روی خود بسته‌ام ؛ می‌دانم گناه من هرچقدر هم که باشد ، تو از آن بزرگ‌تری . . . و من از همین بزرگواری خجالت‌زده‌ام ، حتی من از خود خسته‌ام ولی تو انگار ندیده‌ای چه کرده‌ام ؛ تغافل تو مرا شرمنده‌تر می‌کند . . . چقدر مرا به یاد یوسف می‌اندازی، برادرانش در حالی به او بد کردند که جز آن‌ها کسی را نداشت ، و او چه کریمانه آغوش بخشش را به‌رویشان باز کرد . . . درحالی که امیدت بودم و می‌خواستم معینت باشم، بد کردم ؛ یوسف زهرایی و می‌گذری از من ؛ نه ، نمی‌گذری، دستم را می‌گیری و در آغوشم می‌کشی؛ از همان آغوش‌هایی که گرمایش نفس سرد مرا گرم می‌کند و حیات می‌بخشد ؛ می‌دانم قلم عفوت را به‌روی دلم می‌کشی ، اما شرمندگی‌ام را چه کنم ، نمی‌دانم . . . هم‌اکنون . . .
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
. چقدر بی‌معرفتیم ؛ به شما می‌گوییم بیا ! به شمایی که منتظرترینِ فرج هستید . . . نه اینکه نشسته‌ای به‌روی سجاده ، و یا در مشهد و کربلا و نجف برای ظهور دعا میکنی ، نه . . . ! شما جلودار رسیدن به قلّه‌ای ! شمایی که قدم‌های کوچک ما را بزرگ می‌کنی . . . شما بودی که دوشادوش هادی‌ها تفنگ به دست گرفتی ، کنار آوینی‌ها روایت فتح ساختی ، و به دست خمینی‌ها انقلاب کردی ! با طهرانی‌ها لرزه به اندام کفار انداختی ، با صدرزاده‌ها از حرم دفاع کردی و با حاج قاسم‌ها و حسین‌ها به ما امنیت دادی . . . ‌ در آسمان‌ها به‌دنبال تو بودیم و در زمین بودی . . . ! در زمین هم نوا با لالاییِ رباب‌ها ، غم‌خوار رقیه‌ها و هم‌رزم علی‌اکبر‌ها . . . شمایی فرماندهٔ میدانِ هر نبرد . . . اقتصادی باشد یا فرهنگی ، حقیقی باشد یا مجازی ؛ ای فرماندهٔ تنهای من ! تو سال‌هاست که آمده‌ای ؛ منتظِر شما و منتظَر ماییم . . . ما ، شما را بد شناخته‌ایم . . . ! ✍️ 🇵🇸 .