eitaa logo
•| شب‌اول‌قبر و عالم‌برزخ |•
1.7هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.1هزار ویدیو
2 فایل
کانال شب اول قبر و عالم برزخ 🥀 خدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا زمانیکه هراس مرگ میدزدد سکوتت را یکی مثل نسیم سرد میگوید: کنارت هستم ای تنها و دل، آرام میگیرد....💞 ارتباط با خادم کانال @na_amiri
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸 😍 🌹امام_صادق "ع" فرمودند: وقتی که بنده ای خالص کند، خدای سبحان او را بدارد و او را در دنیا و آخرت . 👈پرسشگر پرسید چگونه او را بپوشاند؟ امام فرمودند: 🦋دو فرشته ای که او را نوشته اند به سپرند 🦋به اعضاء و جوارح او وحی می کند، گناهان او را کنند 🦋و به بقعه های زمینی وحی می کند که انجام داده است بپوشانند و زمانی که خدا را می کند در حالی است که چیزی نیست تا به گناهان او دهند. ✅ بر اساس این روایت اگر انسانی کند و در توبه شرایط آن را رعایت کند محبوب خدا می شود و با محبوب خدا شدن تمام گناهان او از نامه اعمال او محو می گردد. 📚 اصول کافی، ج 2، ص 430 کانال شب اول قبر و عالم برزخ @shabavalghabrOalamebarzakh
🔥 فیلم های مستهجن! 🔸 دیگرم در یکی دیگر از قسمت‌های آن اداره مشغول بود. او همان لحظه برای کاری وارد اتاقی شد که من حضور داشتم، با دیدن او خیلی کردم باطن او شبیه زنان عریان شده بود! وقتی بار دیگر به او نگاه کردم فهمیدم که این دوستم تا لحظاتی قبل و در محل و با اینترنت بیت المال مشغول تماشای فیلم های مستهجن بوده. عمل حرام آن هم در اداری؟! 🔸من دیدم که این دوستم به چه سرنوشتی در دنیا و آخرت دچار می‌شود. او به خاطر این کارهای زشت و این گونه و عدم رعایت حق الناس با بی آبرویی از همان اداره اخراج شد و دچار گرفتاری های شخصی گردید. در هم گرفتاری او شدید بود. 📚 کتاب شنود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ کانال شب اول قبر وعالم برزخ @shabavalghabroalamebarzakh
📛 ارتباط نامشروع دو پرستار! 🔸در یکی از دفعاتی که از بدنم بیرون آمد، یک دختر و پسر پرستار وارد اتاق من شدند. دختر خانم همین طور که با آن پسر صحبت می‌کرد رفت سراغ سِرُم من و مشغول بررسی شد. آقا پسر هم پرونده مرا نگاه کرد تا ببیند چه دارویی و در چه ساعتی باید داخل سرم شود. آنها به ظاهر کار و وظیفه خودشان را انجام می‌دادند. 🔸اما به محض اینکه به این دو نفر شدم وحشت سراپای وجودم را گرفت. من نه تنها باطن افکار آنها، بلکه نتایج فکر و آنها را به خوبی می‌دیدم من حتی اسم و مشخصات و محل تولد و پدر و مادرشان را به اسم می‌دانستم. این دختر خانم می‌کرد دل این پسر را به خود جذب کند در حالی که قبلاً با پنج پسر دیگر رابطه داشت. من حتی می‌توانستم بفهمم که چه کسانی قبلاً با او بودند. 🔸این پسر هم با چندین دختر دیگر داشت و به بسیاری از آنها قول ازدواج داده بود. او تلاش می‌کرد تا این دختر را هم برای مقاصد شهوانی با خود همراه کند. حتی می‌دیدم که وقتی می‌شدند فکر می کردند که الان چه بگوییم؟ دختر فکر میکرد چه تیکه ای بیندازم و او چه به من خواهد داد و..... من می‌دیدم که شیاطین بین آنها قرار گرفته و همین طور آنها را به ادامه این گفتگو تحریک می‌کنند. 📚 کتاب شنود
🔻حق‌الناسی که به شکل عقرب، زائر امام حسین را هر روز نیش میزد!! 🦂 🔸مسئله حق‌الناس با دیگر فرق دارد و برای پاک شدنش باید کسی که حق او ضایع شده رضایت دهد. البته بسیاری از کسانی که خالصانه و عاشقانه در مسیر اهل‌بیت برداشتند و مشکل حق‌الناس داشته‌اند، توانسته‌اند به اهل دنیا پیغام دهند تا مشکل حق الناس آنها برطرف شود. 🔸نمونه‌اش را بزرگوار مرحوم کاظمینی نقل کردند: زمان پهلوی ملعون، دو نفر از کارمندان اداره پست به قصد زیارت امام حسین (ع) از تهران حرکت کردند. چون به عتبات از طرف حکومت وقت ممنوع بود، مخفیانه و از بیراهه رفتند و در بیابانی خشک که شوره زار و باتلاق بود گیر افتادند. یکی از آنها از شدت جان داد دیگری هم با توسل و با لطف الهی نجات یافت و به سلامت توانست به خانه برگردد. 🔸پس از مدتی همسفرش را در رویایی صادقه مشاهده کرد. او زائر حسینی بود و در این راه جان خود را از دست داده بود. او دوست مرحومش را دید که با کمال آسایش در به سر می‌برد. از دوستش پرسید حالت چطور است؟ گفت بحمدالله از هر جهت راحت هستم جز اینکه هر روز یک عقرب می‌آید و انگشت پایم را میگزد او پای خود را داد و گفت درد شدیدی از این بابت احساس میکنم، بطوری که مثال زدنی نیست. بعد به من گفت این مجازات برای کاری بود که در کردم و حق‌الناس به گردنم آمد گفتم تو را میشناختم اهل عمل به دستورات دین بودی مگر چه کاری از تو سر زد؟! 🔸دوست من گفت یکروز در منزل دوستم رفتم و با هم کاهو می‌خوردیم من چاقویی را که در آنجا بود در دست گرفتم چاقوی زیبایی بود. آن را مخفیانه در جیبم گذاشتم و به آوردم و بالای طاقچه اطاق در سمت چپ پنهان کردم. از تو خواهش میکنم به خانه من برو و سلام مرا به زنم برسان و به او بگو شوهر تو در خواب اینگونه گفته که در سمت چپ طاقچه اتاق هست را به صاحبش که فلان قصاب است برگردان. از همسرم بخواه که از گناهان شوهرش در گذرد. شاید خدا بر من گذارد و مورد عفو و آمرزش قرار دهد. 🔸من از بیدار شدم به منزل دوستم رفتم. ماجرا را گفتم و همه تعجب کردند. به نشانی داده شده داخل اتاق رفتم و چاقویی زیبا را پیدا کردم آن را به رساندم. خلاصه هر چه گفته بود عمل کردم چندی بعد دوباره او را در خواب دیدم که در نهایت آسایش و آرامش بود و از من تشکر کرد. 📙کتاب تقاص ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کانال ما را در ایتا و تلگرام همراهی کنید 👇👇👇👇 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ کانال شب اول قبر وعالم برزخ @shabavalghabroalamebarzakh