📕#16
📚 کتاب:#پایگاه_سری
✍️نویسنده: #داوود_امیریان
📖انتشارات:#عهد_مانا
🔖 #نوجوان
🌀معرفی
پایگاه سری : قصه بزرگ مردانی که کوچک بودند…روایتی از جنگ کردستان
📝 خلاصه:
این کتاب روایتگری دو داستان جبهه و جنگ اولی در کردستان است.
قصه بزرگ مردانی که کوچک بودند.
جعفر وناصر دو رفیق و همراه، در 👦🏻👦🏽یک عملیات به نوجوانی برخورد می کنند که راهنمای آنها در پیدا کردن پایگاه سری موشکی🚀 می شود.
اما داستان دوم روایت نوجوانی👦 است که فرار می کند🏃🏃 و اتفاقی سوار بر قطاری🚞 می شود، که به سمت جبهه در حرکت است.
☘️ برگی از کتاب:
مهدی به وسط محوطه رسید.
با نگرانی، به چپ و راست چشم گرداند.
هیچ صدایی جز وزش باد🌫 نمی امد.
آهسته و خفیف گفت : کرامت! کرامت! هی.
بچه ها کجایید؟
قطره ای💦 بر پیشانیش😓 چکید. فکر کرد که برف🌨 است با دست پاکش کرد.
اما وقتی به دستش✋ نگاه کرد، از وحشت 😨😰یخ زد...
@shabcheragh2
📕#19
📚کتاب #دنیای_دیدنی
✍نویسنده: #رضا_مصطفوی
🌀انتشارات: #عهدمانا
🤩 #نوجوان
برگــ☘ــے از ڪٺاب:
👌جالب است بدانید که چرا نوزادان👶 این قدر گریه می کنند.
💦در مغز نوزادان رطوبتی هست که اگر بماند باعث بیماری ها و دردهای بزرگ، مانند کوری می شود.
😭گریه، این رطوبت را از سر نوزادان بیرون می برد و باعث تندرستی او و سلامتی چشمانش می گردد.
💑پدر و مادر نوزاد هم که نمی دانند این گریه، چه نعمتی بزرگی است، مدام سعی می کنند او را با هر ترفندی که بلدند و می توانند، ساکت کنند.🤫
بشتابید🏃🏃🏃
قیمت با تخفیف ویژه
#سفارش از طریق👇
📦 @ketab98_99
شب چراغ(کانال بصیرت؛پاسخ به شبهات وشایعات و...)جهت عضویت 👇👇👇
eitaa.com/shabcheragh2
📕#29
📘کتاب: #نرگس
✍️نویسنده: #رحیم_مخدومی
📖انتشارات: #سوره_مهر
🤩 #نوجوان
📌معرفی:
قصه ی پسر بچه ای👦🏻 که هم می خواهد قلدری کند 💪و هم نمی تواند محبتش❤️ به خانواده را کنار بگذارد،
هم می خواهد شجاع باشد و هم ترس هایش😖 او را عقب می راند↪️.
هم تنبل است و هم برای نرگس، خواهر نازنینش دنبال راه حلی است تا بتواند دکتری اش را بگیرد. داستان عشق و انقلاب
☘️ برگی از کتاب:
اشکهایم را پاک میکنم و دست میکشم به صورتش. یک طرف صورتش چنان تاول زده که انگار سرخش کردهاند. دوست دارم در این آخرین لحظات، خوب تماشایش کنم؛ اما اشک امانم نمیدهد. دوست دارم مرا بااو تنها بگذارند تا حرفهایم را، که در این چند ماه در دلم جمع کردهام، برایش بگویم؛
اما تابوت را زودی بلند میکنند سر دست و شعار میدهند: «به حق شرف لا اله الا الله…»
@shabcheragh2
📕#93
پسری از گوانتانامو : حس یک زندانی بی گناه را با خواندن این کتاب درک کنید.
📚 #پسری_از_گوانتانامو
✍🏻 نویسنده: #آنا_پررا
🖊مترجم: کیوان عبیدی
🌀نشر #افق
👦🏻 #نوجوان
🔖 #رمان
📖 معرفی:
۲پسر نوجوان که در دو کشور مختلف که از طریق اینترنت باهم ارتباط دارند بازی«بمب افکن» را اختراع کردهاند و با گروه همبازیشان در فضای مجازی بازی میکنند. توسط یک جاسوس شناسایی میشوند و یک شب گروهی به خانهشان میریزند و تمام بازیکنان را دستگیر میکنند و…
برگـــ🍀ــــے از ڪتاب:
تو در یک توطئهی اینترنتی برای بمبگذاری در شهرهای مختلف شرکت داشتهای، این چیزی است که توی این ورقههای امضا شده، نوشته شده. خب، حالا به ما میگویی که دستور این بمب گذاریها از کجا صادر شده است؟ اینها اتهاماتی است که به من، خالد ۱۵ ساله میزنند، فقط به این دلیل که یک بازی کامپیوتری به نام « بمب افکن» بازی میکردم… فقط همین.
شب چراغ کانال بصیرت پاسخ به شبهات و شایعات و...
@shabcheragh2
📕#94
📚 #پدری_مهربان_برای_همه
✍ #نویسنده_حسن_محمودی
🌀#انتشارات_بنیاد_فرهنگی_حضرت_مهدی_موعود_عج
🤩 #نوجوان
🔖 #نوجوان_مهدویت
📖 #تعداد_صفحات_۷۶
بــــ☘ـرگے از کتــاب:
🧕 مریم از بچه های خوب کلاس و همیشه جزء نفر اول مدرسه است.
📖 یکی از علت های پیشرفت مریم در درسهایش این بود که خیلی دقیق به اتفاقات دور و برش نگاه می کرد و از کنار هر مساله ای به سادگی نمی گذشت.
❓مریم دیروز در درس دینی بحث امامت را خوانده بود و از علت غیبت امام زمان(ع) از دبیر دینی سوال کرده بود و از جواب ایشان خیلی قانع نشده بود.
🔔آخر زنگ ریاضی بود؛ درس تمام شده بود و بچه ها در اختیار خودشان بودند تا زنگ تفریح بخورد.
🗣صدای ندا نماینده کلاس، در گوش مریم زمزمه می شد «محدثه غایبه» با خودش گفت: محدثه غایبه، یعنی فعلا حضور ندارد؛ اما در واقع هست، ولی در کلاس نیست، امام زمان غایبه یعنی چه؟! آیا به همین معناست که وجود دارد ولی حضور ندارد؟
ص۹-۱۰
شب چراغ کانال بصیرت پاسخ به شبهات و شایعات و...
@shabcheragh2