هدایت شده از حضرت ولیعصر «عج» ح343 ناابوذر
✨ گزارش ✨
#اردوجهادی
جهت مقابله و ضدعفونی کردن گندزدایی:
درب منازل+خودروها+پمپ بنزین+پمپ گاز+عابربانک ها و...
مبارزه با ویروس منحوس #کرونا
مکان📌محله شریعتی جنوبی
زمان⏰ اسفند ۹۸
خادمین شما در:
💞پایگاه حضرت ولیعصر عج
#کانون_علمی_فرهنگی_قائم
🆔 @K_Qaem
هدایت شده از حضرت ولیعصر «عج» ح343 ناابوذر
📸
بسته عیدانه همراه اول را با شمارهگیری
*1399#
ستاره ۱۳۹۹ مربع
فعال کنید
#کانون_علمی_فرهنگی_قائم
🆔 @K_Qaem
💝
هدایت شده از حضرت ولیعصر «عج» ح343 ناابوذر
🌴 سبک زندگی شهداء 🌴
📝فــرازی از وصـیـت نـامـه شـهـیـد 📝
توصیه #مصطفی_صدرزاده به فعالین #فرهنگی:
۱.وقتی #کار_فرهنگی و تربیتی را شروع می کنید
بااولین چیزی که باید بجنگیم خـودتان هست #خودسازی کنید.
۲.وقتی کارتان می گـیرد، دورتـان شـلـوغ می شود
تازه اول مبارزه با نفس است ، زیرا #شیطان به سراغ تان می آید!
اگر فکر کردید که شیطان می گذارد شما به راحتی ، برای حـــزب اللّٰه (خدا و سربازی ظهور) نیرو جذب کنید؟؟؟
هـــرگـــز❗️
#شیطان ، از قهر کردن شما ، از زمین گذاشتن کارتان و...
#لذت میبرد و #شاد میشود
با قدرت فعالیت خودتان را دنبال کنید و شیطان را عصابی کنید.
علم و بیرق خدا رو زمین نمیمونه اگر من و شما قهر کنیم و کار نکنیم دیگری توفیق پیدا میکند.
(تو اگر #سرباز_خدا نشوی دیگری می شود ، خدا معطل من و تو نمی ماند...)
۳.اگر می خواهید کارتان #برکت پیدا کند به خانواده شهداء سر بزنید
#زندگی_نامه_شهداء را بخوانید سعی کنید در روحیه خود،
شهادت طلبی را پرورش دهید.
۴.برای خودتان یک #دوست_شهید پیدا کنید و با او رفاقت کنید.
( کتاب خاطرات + زندگی نامه + وصیت نامه) آن شهید را مطالعه کنید ،
بر مزارش بروید و با او درد دل کنید...
کم کم شبیه و همرنگ او می شوید.
تغییر بزرگی در زنـدگـی خــودتـان خواهید دیـد.
۵.سخنان حـضـرت آقا امام خامنه ای ، را حتمأ گــوش کنید،
قــلــب شـمــا را بـیـدار می کند،
راه درسـت را نشان تان می دهد.
۶.دعــاء نـدبـه و هـیـئـت را محکم بچسبید
۷.خــودسـازی دغدغه اصلی شما باشد.
🌸🌹🌸نثارش صلوات🌸🌹🌸
#رفاقت_با_شهداء
#دوستی_با_شهداء
پایگاه حضرت ولیعصر عج
#کانون_علمی_فرهنگی_قائم
🆔 @K_Qaem
💝
هدایت شده از 🌴 مسجد جامع چهارده معصوم «علیهمالسلام»🌴
🖤🌸 إنالِلّٰه و إنا إلیهِ راجِعُون 🌸🖤
جناب آقای اکبر خدایی پریخانی
فرزند موسی
ساعتی قبل به ملکوت أعلی پیوست
( پدر گرامی : مهدی ، رضا ، بهروز خدایی )
🌹💐🖤💐🌹
با نهایت تأسُّف درگذشت پدر گرامی تان را به جنابعالی و سایر بازماندگان #تسلیت عرض می کنیم.
روح آن خادم حسینی«ع» با فضیلت با حضرات چهارده معصوم(ع) محشور باشند إن شاءاللّٰه...
#تسلیت و ابراز همدردی ما را پذیرا باشید 🖤
✨ الفاتحة مع الصلوات
هدیه ای🌹💐
جهت شادی روح این پدر گرامی✨
از طرف خادمین بسیج و امناء و نمازگزاران و امام جماعت
مسجدجامع14معصوم«ع»
🆔 @masjeed14m
پایگاه حضرت ولیعصر عج
#کانون_علمی_فرهنگی_قائم
🆔 @K_Qaem
🖤🏴
هدایت شده از حضرت ولیعصر «عج» ح343 ناابوذر
﷽
#داستانک✍
هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه یا کولر.... روشنه و من بیرون اتاقم،
میگفت:
چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟
شده بود بابابرقی⚡️⚡️⚡️
آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه!
اطاقم که بهم ریخته بود میگفت:
_تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه...
_وسایل هاتو خودت جمع کن
_بی تفاوت نباش
_تأثیر گذار باش
_مدرک تحصیلی مهم نیست
_درک و فهم مهمتره
حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد!
درضمن
پدرم حتی دیپلم هم نداره
من همیشه به مدرک دانشگاهیم می نازیدم...
🎩
🧣
💼
#لیسانس یا #بچه_مهندس بودن
کلاسکار خاصی و پرستیژ خودشو داره
تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛
چون میبایست تو شرکت بزرگی برا کارم #مصاحبه میدادم #استخدام
با خودم گفتم اگر قبول بشم،
این خونه کِسِل کننده و پُر از توبیخ رو تــَرک میکنم.
هی نصیحت
هی پند
هی اندرز
خسته شدم
اَاااَااَه
🌸
صبح زووود حموم کردم،
بهترین لباسم رو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم🧔🏻بهم پول💸داد و با لبخندی😃 گفت: فرزندم!
🌹
۱_مُـرَتـب و منظم باش!!!
۲_ همیشه خییرخـواه دیگران باش!!!
۳_مثبت اندیش باش!!!
۴_خـودت رو بـاور داشته باش!!!
👱🏻♂
تو دلــم غُــرولُـنـد کردم که در بهترین روز زندگیم بازم از نصیحتش دستبردار نیست و این لحظات شیرین رو زهـرمــارم میکنه!!!
اَااَااَه
👞👞
باسرعت به شرکت رویاییام رفتم،به درب شرکت که رسیدم، باتعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی و.... نبود
فقط چند تابلو راهنما⬅️
به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاده حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله...🗑
از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم...
🚰
🌿
اومدم تو راهـرو، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، احتمالن لباس مردم رو پاره کنه ، یاده پند پدرم افتادم که میگفت:
#خیرخواه دیگران باش؛
دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیفته!
پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هـوا چراغها روشنه
نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد،
لذا اونارو خاموش کردم!
💡
به بخش مرکز گزینش رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرن که نوبتشون برسه
چهره و لباسای شیک شون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربیشون تعریف میکردن!
📜
عجیب بووود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از 1دقیقه میآمد بیرون!
⏱
باخودم گفتم: اینا بااین دَک و پوزشووون رد شدن، مگرممکنه ، منه بچه جنوب شهری هم قبول بشم؟؟؟ عُمرَاً !!
✂️
بهتره خودم محترمانه انصراف بدم
(تو اوووج خداحافظی کنم)
تا ضایع نشدم و عــُذرم رو نخواستن!
برم خونه...
☹️
باز یادِ پندِ پدرانه افتادم که #مثبتاندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم
😇
توی این فکرا بودم که اسمم رو صدا زدن...
🧐
وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم 3نفر نشستن و به من نگاه میکنند
😔
یکیشون گفت:
کِی میخواهی کارَت رو شـروع کنی؟؟؟
🤔
لحظهای فکر کردم داره مسخرهام میکنه
😏
یاده نصیحت آخره پدرم افتادم که خودت رو باور کن و #اعتمادبهنفس داشته باش!
🤩
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: انشاءالله بعد از همین مصاحبه آمادهام.
🤓
یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!!
باتعجب گفتم:
هنوزکه سؤالی نپرسیدین؟!
پس مصاحبه چی؟!
🤯
گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود.
با دوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، عیب ها و نقص های شرکت رو اصلاح کنی و مفید باشی
و حتی توقع تشکرهم نداشتی
ما دنبالِ چنین مدیرانی هستیم
😎
از خجالت داشتم آب میشدم که
درآن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و...
هیچ چیز جز صورت پــدر را ندیدم، کسیکه ظاهرش سختگیره
اما درونش پر از مهر و محبت و آیندهنگری بود
🌹
شاعر میفرماید:
نمک بر زخـم تـن ، شیرینتـر از خـوابِسـحـر گـردد
جـگـرها خـون شود ، تا کـه پسر مثل پـدر گـردد
🌸
عـزیـز دلـم:
در ماوراءِ نصایح و توبیخ های پدرانه یا مادرانه محبتی نهفتهست که روزی #حکمت آن را خواهی فهمید...
اما شاید آن روز ، اونا کنارت نباشن
😢😔
#هدف
تربیت و پرورش و تعالی شماست
انتقال تجربیاتشووون
پـدر+مادر دستگیرن ، نـه مچگیر!
#یادتباشه
💞💝💕
#منتظره داستان های کوتاه تربیتی📝 بعدی ما باشین....
🌸🌹🌸
#تولیدمحتوایتربیتی
✍توسط نوجوانان
#صالحین
پایگاه حضرت ولیعصر«عج»
#کانون_علمی_فرهنگی_قائم
🆔 @K_Qaem
💞
هدایت شده از حضرت ولیعصر «عج» ح343 ناابوذر
﷽
#داستانک✍
هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه یا کولر.... روشنه و من بیرون اتاقم،
میگفت:
چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟
شده بود بابابرقی⚡️⚡️⚡️
آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه!
اطاقم که بهم ریخته بود میگفت:
_تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه...
_وسایل هاتو خودت جمع کن
_بی تفاوت نباش
_تأثیر گذار باش
_مدرک تحصیلی مهم نیست
_درک و فهم مهمتره
حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد!
درضمن
پدرم حتی دیپلم هم نداره
من همیشه به مدرک دانشگاهیم می نازیدم...
🎩
🧣
💼
#لیسانس یا #بچه_مهندس بودن
کلاسکار خاصی و پرستیژ خودشو داره
تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛
چون میبایست تو شرکت بزرگی برا کارم #مصاحبه میدادم #استخدام
با خودم گفتم اگر قبول بشم،
این خونه کِسِل کننده و پُر از توبیخ رو تــَرک میکنم.
هی نصیحت
هی پند
هی اندرز
خسته شدم
اَاااَااَه
🌸
صبح زووود حموم کردم،
بهترین لباسم رو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم🧔🏻بهم پول💸داد و با لبخندی😃 گفت: فرزندم!
🌹
۱_مُـرَتـب و منظم باش!!!
۲_ همیشه خییرخـواه دیگران باش!!!
۳_مثبت اندیش باش!!!
۴_خـودت رو بـاور داشته باش!!!
👱🏻♂
تو دلــم غُــرولُـنـد کردم که در بهترین روز زندگیم بازم از نصیحتش دستبردار نیست و این لحظات شیرین رو زهـرمــارم میکنه!!!
اَااَااَه
👞👞
باسرعت به شرکت رویاییام رفتم،به درب شرکت که رسیدم، باتعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی و.... نبود
فقط چند تابلو راهنما⬅️
به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاده حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله...🗑
از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم...
🚰
🌿
اومدم تو راهـرو، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، احتمالن لباس مردم رو پاره کنه ، یاده پند پدرم افتادم که میگفت:
#خیرخواه دیگران باش؛
دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیفته!
پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هـوا چراغها روشنه
نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد،
لذا اونارو خاموش کردم!
💡
به بخش مرکز گزینش رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرن که نوبتشون برسه
چهره و لباسای شیک شون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربیشون تعریف میکردن!
📜
عجیب بووود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از 1دقیقه میآمد بیرون!
⏱
باخودم گفتم: اینا بااین دَک و پوزشووون رد شدن، مگرممکنه ، منه بچه جنوب شهری هم قبول بشم؟؟؟ عُمرَاً !!
✂️
بهتره خودم محترمانه انصراف بدم
(تو اوووج خداحافظی کنم)
تا ضایع نشدم و عــُذرم رو نخواستن!
برم خونه...
☹️
باز یادِ پندِ پدرانه افتادم که #مثبتاندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم
😇
توی این فکرا بودم که اسمم رو صدا زدن...
🧐
وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم 3نفر نشستن و به من نگاه میکنند
😔
یکیشون گفت:
کِی میخواهی کارَت رو شـروع کنی؟؟؟
🤔
لحظهای فکر کردم داره مسخرهام میکنه
😏
یاده نصیحت آخره پدرم افتادم که خودت رو باور کن و #اعتمادبهنفس داشته باش!
🤩
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: انشاءالله بعد از همین مصاحبه آمادهام.
🤓
یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!!
باتعجب گفتم:
هنوزکه سؤالی نپرسیدین؟!
پس مصاحبه چی؟!
🤯
گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود.
با دوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، عیب ها و نقص های شرکت رو اصلاح کنی و مفید باشی
و حتی توقع تشکرهم نداشتی
ما دنبالِ چنین مدیرانی هستیم
😎
از خجالت داشتم آب میشدم که
درآن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و...
هیچ چیز جز صورت پــدر را ندیدم، کسیکه ظاهرش سختگیره
اما درونش پر از مهر و محبت و آیندهنگری بود
🌹
شاعر میفرماید:
نمک بر زخـم تـن ، شیرینتـر از خـوابِسـحـر گـردد
جـگـرها خـون شود ، تا کـه پسر مثل پـدر گـردد
🌸
عـزیـز دلـم:
در ماوراءِ نصایح و توبیخ های پدرانه یا مادرانه محبتی نهفتهست که روزی #حکمت آن را خواهی فهمید...
اما شاید آن روز ، اونا کنارت نباشن
😢😔
#هدف
تربیت و پرورش و تعالی شماست
انتقال تجربیاتشووون
پـدر+مادر دستگیرن ، نـه مچگیر!
#یادتباشه
💞💝💕
#منتظره داستان های کوتاه تربیتی📝 بعدی ما باشین....
🌸🌹🌸
#تولیدمحتوایتربیتی
✍توسط نوجوانان
#صالحین
پایگاه حضرت ولیعصر«عج»
#کانون_علمی_فرهنگی_قائم
🆔 @K_Qaem
💞
هدایت شده از حضرت ولیعصر «عج» ح343 ناابوذر
﷽
#داستانک✍
هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه یا کولر.... روشنه و من بیرون اتاقم،
میگفت:
چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟
شده بود بابابرقی⚡️⚡️⚡️
آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه!
اطاقم که بهم ریخته بود میگفت:
_تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه...
_وسایل هاتو خودت جمع کن
_بی تفاوت نباش
_تأثیر گذار باش
_مدرک تحصیلی مهم نیست
_درک و فهم مهمتره
حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد!
درضمن
پدرم حتی دیپلم هم نداره
من همیشه به مدرک دانشگاهیم می نازیدم...
🎩
🧣
💼
#لیسانس یا #بچه_مهندس بودن
کلاسکار خاصی و پرستیژ خودشو داره
تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛
چون میبایست تو شرکت بزرگی برا کارم #مصاحبه میدادم #استخدام
با خودم گفتم اگر قبول بشم،
این خونه کِسِل کننده و پُر از توبیخ رو تــَرک میکنم.
هی نصیحت
هی پند
هی اندرز
خسته شدم
اَاااَااَه
🌸
صبح زووود حموم کردم،
بهترین لباسم رو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم🧔🏻بهم پول💸داد و با لبخندی😃 گفت: فرزندم!
🌹
۱_مُـرَتـب و منظم باش!!!
۲_ همیشه خییرخـواه دیگران باش!!!
۳_مثبت اندیش باش!!!
۴_خـودت رو بـاور داشته باش!!!
👱🏻♂
تو دلــم غُــرولُـنـد کردم که در بهترین روز زندگیم بازم از نصیحتش دستبردار نیست و این لحظات شیرین رو زهـرمــارم میکنه!!!
اَااَااَه
👞👞
باسرعت به شرکت رویاییام رفتم،به درب شرکت که رسیدم، باتعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی و.... نبود
فقط چند تابلو راهنما⬅️
به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاده حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله...🗑
از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم...
🚰
🌿
اومدم تو راهـرو، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، احتمالن لباس مردم رو پاره کنه ، یاده پند پدرم افتادم که میگفت:
#خیرخواه دیگران باش؛
دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیفته!
پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هـوا چراغها روشنه
نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد،
لذا اونارو خاموش کردم!
💡
به بخش مرکز گزینش رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرن که نوبتشون برسه
چهره و لباسای شیک شون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربیشون تعریف میکردن!
📜
عجیب بووود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از 1دقیقه میآمد بیرون!
⏱
باخودم گفتم: اینا بااین دَک و پوزشووون رد شدن، مگرممکنه ، منه بچه جنوب شهری هم قبول بشم؟؟؟ عُمرَاً !!
✂️
بهتره خودم محترمانه انصراف بدم
(تو اوووج خداحافظی کنم)
تا ضایع نشدم و عــُذرم رو نخواستن!
برم خونه...
☹️
باز یادِ پندِ پدرانه افتادم که #مثبتاندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم
😇
توی این فکرا بودم که اسمم رو صدا زدن...
🧐
وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم 3نفر نشستن و به من نگاه میکنند
😔
یکیشون گفت:
کِی میخواهی کارَت رو شـروع کنی؟؟؟
🤔
لحظهای فکر کردم داره مسخرهام میکنه
😏
یاده نصیحت آخره پدرم افتادم که خودت رو باور کن و #اعتمادبهنفس داشته باش!
🤩
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: انشاءالله بعد از همین مصاحبه آمادهام.
🤓
یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!!
باتعجب گفتم:
هنوزکه سؤالی نپرسیدین؟!
پس مصاحبه چی؟!
🤯
گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود.
با دوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، عیب ها و نقص های شرکت رو اصلاح کنی و مفید باشی
و حتی توقع تشکرهم نداشتی
ما دنبالِ چنین مدیرانی هستیم
😎
از خجالت داشتم آب میشدم که
درآن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و...
هیچ چیز جز صورت پــدر را ندیدم، کسیکه ظاهرش سختگیره
اما درونش پر از مهر و محبت و آیندهنگری بود
🌹
شاعر میفرماید:
نمک بر زخـم تـن ، شیرینتـر از خـوابِسـحـر گـردد
جـگـرها خـون شود ، تا کـه پسر مثل پـدر گـردد
🌸
عـزیـز دلـم:
در ماوراءِ نصایح و توبیخ های پدرانه یا مادرانه محبتی نهفتهست که روزی #حکمت آن را خواهی فهمید...
اما شاید آن روز ، اونا کنارت نباشن
😢😔
#هدف
تربیت و پرورش و تعالی شماست
انتقال تجربیاتشووون
پـدر+مادر دستگیرن ، نـه مچگیر!
#یادتباشه
💞💝💕
#منتظره داستان های کوتاه تربیتی📝 بعدی ما باشین....
🌸🌹🌸
#تولیدمحتوایتربیتی
✍توسط نوجوانان
#صالحین
پایگاه حضرت ولیعصر«عج»
#کانون_علمی_فرهنگی_قائم
🆔 @K_Qaem
💞