یاد شهید #مصطفی_احمدی_روشن بخیر؛
از در مدرسه آمد تو رفتم طرفش دست دادم پوست دستش زبر بود.
مثل همیشه درس و بازی ما که تمام میشد میرفت پای مینی بوس کمک پدرش. همه کار میکرد از پنچر گیری تا جارو کردن کف مینی بوس. تک پسر بود. ولی لوس بارش نیاورده بودند. از همهمان پوستش کلفت تر بود.
🍃🍃
نه ماه رفت و آمد تا استخدامش کردند. توی همین رفت و آمدها به سایت نطنز گاهی می آمد پیش ما که در کنار خوابگاه خانه اجاره کرده بودیم یک شب با مصطفی کلی صحبت کردیم. برایم عجیب بود که چرا مصطفی میخواهد برود نطنز. آن وقتها از صد نفر یک نفر هم نمی رفت. نه پستی بود، نه حقوق بالایی عوضش دوری بود و غربت و سختی رفت و آمد. حتی حرفش بود که اسرائیل میخواهد مراکز هسته ای مان را بمباران کند.
مصطفی یک شب گفت: میدونم راهی که دارم میرم ممکنه ختم به #شهادت بشه.
🍃🍃
همه شوکه شدند. دستگاههای سانتریفیوژ یکی یکی از کار می افتادند. کنترل از دست مهندس ها خارج شده بود. سرعتشان از حد معمول بالاتر میرفت بعد یکدفعه خیلی کم میشد دوباره می رفت بالا.
کار ویروس استاکس نت بود .
توی دنیا پیچید که سایت نطنز تعطیل شده .
بچه های سایت خودشان یک تیم درست کردند و مصطفی هم شد مسئول تیم رفتند سراغ چند تا از بچه های نخبه کامپیوتر. کار را بهشان سپردند. خود مصطفی هم پای کار بود.
فهمیدند یک جاسوس حافظه های جانبی را آلوده کرده.
خبرگزاری رویترز اعلام کرد #مهندسان_ایرانی_موفق_شدند ویروس استاکس نت را از تجهیزات و ماشین آلات هسته ای خود پاکسازی کنند.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid