💠 موجود الهی
فاطمه زهرا(س) یک زن معمولی نبوده است. یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان. او #زن معمولی نیست؛ او موجودی ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است؛ بلکه موجود #الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده است.
📆 ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۸
https://eitaa.com/shabhayeshahid
🍃🍃🍃
برگ سبزی از یک نوشته:چیزی که فردای قیامت به آن رسیدگی می کنند نماز است...
https://eitaa.com/shabhayeshahid
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨 چرا دعوت نکردند ؟!
🔘 حجت الاسلام مروی :
💠 من یک مورد سراغ ندارم ، خدمت ایشان ( رهبر انقلاب ) رفته باشم و راجع به یک روحانی یا کسی صحبت کرده باشم و توجهی را از آقا به او خواسته باشم و آقا بفرمایند نه ، این جزو مخالفین ما بوده و این با ما نبوده و اعتنا نکنید. من سراغ ندارم . با اینکه زیاد هم رفتم و عمدتاً این جور افراد را سراغشان رفتم و #حضرت_آقا فرمودند: بروید سراغشان و به آنها #توجه کنید.
در همین سفر مشهدِ سال گذشته ( اردیبهشت سال ۸۶ ) دیدار علما با ایشان بود . همه علما و برجستگان حوزه مشهد بودند. اما #آقازاده یکی از آقایان و علمای مشهور مشهد در جلسه ما نبود. ببینید ایشان حواسشان هم جمع است و پرسیدند: چرا فلانی نبود؟! عرض کردم: مثل اینکه ایشان به خاطر سوابقی که داشته ، چون می گفتند مقداری با دستگاه حکومت در زمان #طاغوت ارتباطاتی دارد ، دعوتش نکردند. حضرت آقا فرمودند: چرا #دعوت نکردند؟!
📰 ویژه نامه تداوم آفتاب ( روزنامه جام جم ) ، مرداد ۱۳۸۷
https://eitaa.com/shabhayeshahid
نمیدونم شما دلتون برای #فاطمیه تنگ شده بوده یا نه؟!
اگر دلتون برای فاطمیه تنگ شده بود
بهتون مژده بدم
#فاطمه_زهرا_دلش_برای_شما_تنگ_شده
این برخوردها در #سیره_حضرت_زهرا هست
این دیگه حرف ذوقی نیست در سیره حضرت هست
#سلمان دید در خونش رو دارن میزنن
اومد دید امام حسن مجتبی ست
گفت آقا شما امر میفرمودید پیغام می دادید
آقازاده ی نازنین
حالا امام حسن یک نوجوانی هستن
حضرت صدا زد تشریف بیارید مادر ما با شما کار دارن
سلمان پیر مرد دوان دوان
پر از اشتیاق و لبریز از شور
اومد یک گوشه اتاق خانه فاطمه نشست
سلام داد
حالا چه کاری دارن مادر؟!
بنا بر این نقل فرموده باشند:
« سلمان رسول خدا از دنیا رفتن
دل ما گرفته
تو جفا میکنی به ما سر نمیزنی »
اینها ابراز محبتهایی هست که در روایاته
که حضرت زهرا برای سلمان مقداد و عمار و ابوذر چه چیزهایی در نظر گرفتن در بهشت
اون ابراز محبت ها رو ببینید
تازه آرزو میکنید مثل مقداد و سلمان بشید
تازه آرزو میکنید که مثل عمار و ابوذر بشید
تازه میگی إ اینجورین حضرت زهرا سلام الله علیها
إن شاء الله شما هیچکدوم جزء گنهکار ها محشور نشید
صحرای محشر حضرت زهرا سلام الله علیها گنهکارها رو که نجات میدن
بعد شما به محضر حضرت برسید
بگید خانم اون که مال گنهکار ها بود که شما لطف فرمودید
حالا ما هم گریه کنهای حسین تو هستیم
حتما خانم #عنایت_ویژه میکنند
صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا
https://eitaa.com/shabhayeshahid
🍃🍃🍃برگی از یک نوشته
🔸در زندگی كوتاهی كه فاطمه(س) داشت، در خطمشی هایی که لحظه لحظه زندگی اش پياده کرد، می توان ضوابط و اصولی را مشاهده کرد:
اینکه در كجا وارد صحنه اجتماع شد و به میدان آمد؟ یا كجا از خانه خارج نشد و اصلا با كسی ملاقات نکرد؟
🔸دلیل متفاوت بودن رفتارهای حضرت فاطمه (س) است این است که ارزش ها و ضابطه های متفاوت، رفتارهای متفاوت از جانب ایشان به دنبال داشته است. با توجه به زمان و مكانش انجام می دهد و ميدانها و موقعیت ها را می شناسد، بر اساس این شناخت و آگاهی، عملی را انجام می دهد.
🔸یکی از این رفتارهای ضابطه مند حضرت فاطمه(س) وصیت او بود. رمزهای بسیاری در اين وصیت حضرت نهفته است:
علی جان، مرا شبانه دفن کن.
با این وصیت پنهان بودن قبرش را برای تاریخ بر جای می گذارد...
تا برای انسان ها سوالی ایجاد شود و بپرسند قبر زهرا (س) كجاست؟ مدفنش كجاست؟ چرا شب دفنش كردند؟ چه شرايطی بود كه او تأكيد بر مخفی بودن قبرش داشت؟سپس دليل و چرايش برای آنان شرح داده شود.
پاسخ به این سوالات به طور زنجیره وار و پیوسته به شرح یک تاریخ می رسد .یعنی به محض برخورد با این وصیت، يك دوره تاريخ باید توضیح داده شود. برای پاسخ به این چراها شما ناگزير هستید موقعيت علی، موقعيت خود حضرت زهرا و موقعيت پيامبر و اصحاب را نشان بدهيد.
به راستی،فاطمه(س) چه کاری بهتر از اين وصیت می توانست انجام دهد؟
🔰برگزیده ای از سخنرانی «در شب رحلت فاطمه (س) » و «امام سجاد(ع)، حماسه عبادت»
#شهید_دیالمه
#دفن_شبانه
#وصیت
#مدافع_ولایت
https://eitaa.com/shabhayeshahid
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨 رویای صادقه
🔘 حجت الاسلام حسین جلالی :
💠 یکی از #طلاب خارجی نقل می کرد که وقتی وارد ایران شدم، #ویزا نداشتم و حتی از داشتن حداقل امکانات #محروم بودم . بعد از مدتها سعی و تلاش، چون جایی برای ماندن نداشتم از ماندن در #حجره دوستان خجالت می کشیدم، مجبور شدم مدتی را در مسجد #جمکران اقامت گزینم . چند روزی که آنجا ماندم، به #امام_زمان علیه السلام #توسل پیدا کردم . همان شب در عالم #رؤیا دیدم کسی به من فرمود: فردا شب #مقام_معظم_رهبری به مسجد جمکران خواهند آمد، مشکل خودت را بنویس و تقدیم ایشان کن . من از #خواب بیدار شدم، نامه ای نوشتم و منتظر ماندم . فردا شب در نیمه های شب دیدم مقام معظم رهبری با چند نفر وارد مسجد جمکران شدند و من با تعجب به خاطر #رؤیای_صادقه، نمی دانستم چه کنم . جلوتر رفتم و نامه ای که در دست داشتم خدمت مقام معظم رهبری تقدیم کردم و طولی نکشید وقتی که به مرکز جهانی رجوع کردم به من گفتند: جواب نامه شما رسیده و شما #پذیرش شده اید و به این صورت مشکل بنده با عنایت مقام معظم رهبری حل شد .
🌐 خبرگزاری حوزه علمیه
https://eitaa.com/shabhayeshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🚨 مصائب حضرت #فاطمه زهرا سلام الله علیها در کلام رهبر انقلاب
https://eitaa.com/shabhayeshahid
#راهی_که_شهدا_رفتند_راهی_که_باید_برویم🌷
نباید بنشینیم تا همه چیز آماده باشد!!
شهید#مصطفی_احمدی_روشن
https://eitaa.com/shabhayeshahid
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨 مخالفت با #اسراف
🔘 حجت الاسلام قرائتی :
💠 یک بار خدمت مقام معظم رهبری رسیدم دیدم تمام #چراغ های اتاق #خاموش است! و فقط چراغ روی #میز ایشان جهت #مطالعه روشن بود .
مسئله را جویا شدم اطرافیان گفتند: #آقا فقط وقتی #مهمان به حضور ایشان می رسد چراغ اتاق را #روشن میکنند.
📚خاطرات حجت الاسلام قرائتی ، منتشرشده در مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن ، جلد ۲ ص۳۰
📚حدیث آفتاب ، ص ۳۳۸
https://eitaa.com/shabhayeshahid
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨 موزه هدایا
🔘 حجتالاسلام علی ابوترابی :
💠 مقام معظم رهبری در زمان #ریاست_جمهوری ، سفرهای #خارجی زیادی داشتند. در این سفرها هدایای زیادی به ایشان می دادند . حتی در سفری که به #یوگسلاوی داشتند ، #کلید_طلایی کشور را به آقا دادند ، ولی مقام معظم رهبری در هیچ یک از این هدایا #تصرف نکردند و بعد از پایان دوره ریاست جمهوری دستور فرمودند #هدایا را در #موزه نگه دارند و همه آنها را متعلق به کشور بدانند.
📚 آب آیینه آفتاب ، ص ۳۸
https://eitaa.com/shabhayeshahid
🌷خاطره ای از پدر شهید کاوه:
🔸بعد از دورۀ چریکی و مربیگری بچه های سپاهِ مشهد، یک سال محافظ امام خمینی (ره) بود. وقتی جنوب شلوغ شد از امام اجازه گرفت و رفت جبهه.
رفتنش خیلی طول کشید، یا به ما خیلی گذشت؛ ولی به خبرش می ارزید که بشنویم: «فرمانده تیپ شان شده.» ولی نه تا آنجا که طاقت داشته باشیم بشنویم: «برای سرش هم جایزه گذاشته اند.»
🔹آمدنش با مرخصی نبود، مأموریتی می آمد. خانه نمی آمد، می رفت از این شهر و آن شهر نیرو جمع می کرد، می برد جبهه. بعد می فهمیدیم آمده و رفته و نیامده به ما سر بزند. شهر زیاد می آمد، اما خانه کم. می گفت: "ببخشید وقت نشد بیام ببینمتان"
🔺 یک بار از راه آمد، رفت توی اتاق نشست به کتاب خواندن📖! برایش چای☕️ و میوه 🍊بردم، غذا بردم 🍲 ولی دیدم هنوز سرش توی کتاب است.
گفتم: "این چیه که اینطوری داری می خوانیش بابا؟"
‼️گفت: "درس عملیات است."
✅ روی کتاب نوشته بود: «زندگانی حضرت علی (ع).»
گفت: "دارد یادم می دهد چطوری توی میدان جنگ از خدا بخواهم ترس توی دل من نیندازد و دشمن هایم را شکست بدهد."
🔹کتاب را که می خواند گفت: "بابا!"
گفتم: "جانِ بابا."
گفت: "اینجا نوشته تو اگر دعام کنی حرفم بیشتر پیش خدا در رو دارد."
گفتم: "من و ننه ات که صبح تا شب داریم دعات می کنیم."
گفت: " آن را که می دانم، می خواهم دعا کنی دعای من به گوش خدا برسه!"
دعا کردم🤲، آخرش هم به آسمان 🕋 گفتم: "فقط تا حدّی که داغِش را نبینم."
بعد از سالها، همین یه پسر را داشتم، نمی خواستم بی پشت بمونم ولی به مادرش گفتم: "دیگه محمود را فرزند خودت ندان😭! او دیگه مال ما نیست، مال خداست. خودش از قبل ذخیره نگهش داشته بوده برای همین روزها.
—┅═┄⊰༻🇮🇷⊱-🌷-⊰🇮🇷༺⊱┄═┅—
«منبع: مجموعه از چشمها۴- ردّ خون روی برف»
https://eitaa.com/shabhayeshahid