سلام خیرین عزیز همانطور که از قبل قول داده بودم با چند نفر از بزرگان سیاست و اخلاق مشورت کردم که الحمد لله نظر این بزرگواران هم این بود که فعالیت خیر خواهانه متوقف به اربعین نشه و در حد توان به دیگر نیازمندان ضروری کمک بشه که این بار قرعه به نام بیماران خاص ( سرطان و... ) افتاده که ان شالله با کمک های خیر خواهانه شما بزرگواران هزینه درمان یکی از این بیماران رو تهیه میکنیم و اما اولین بیمار گرفتار شده در دام بیماری سرطان آقای (ل ط) هست که ۳ تا بچه (یه دختر دم بخت و دو پسر ۱۲ و ۸ ساله) داره هماهنگی های لازم جهت بازدید و #هم_نشینی با این عزیز انجام شده که ان شالله به یاری خدا امشب بعد از شام شخصا در منزل ایشون حضور پیدا میکنم جهت #هم_نشینی و گفتگوی با این پدر بزرگوار و خانواده محترمشان

برخی خیرین محترم اعلام کردند که میتونیم کمک هامون رو به شماره کارتی که برای اربعین بود ارسال کنیم که باید خدمتتون عرض کنم تا اطلاع ثانوی هیچ گونه مبلغی به شماره کارت درج در کانال ارسال نکنید ان شالله بعد از #هم_نشینی خودم اطلاع رسانی میکنم خیریه #مهر_ماندگار 🆔 @kh_mehremandegar

#هم_نشینی طبق قولی که داده بودم امشب با آقای ل ط دیدار و گفتگو کردم ولی خب بدلیل اینکه تو جاده بودم تا الان و خیلی خسته ام چشام باز نمیشه جزئیات #هم_نشینی رو محضرتون بیان کنم میخوابم ان شالله فردا بقیه جزئیاتو مفصل توضیح میدم @kh_mehremandegar

⭕️ #هم_نشینی ۱۱ آبان ۹۷| ل ط 💠 بعد از احوال پرسی، چند شوخی مختصر و خوردن این چای خوش طعم ایرانی صحبت های ما هم شروع شد 💠 کمی من صحبت کردم که خیلی مهم نیست و صحبت های مفصلی هم آقای ل ط داشتن که کاملا مختصر مینویسم 📢 ل ط بیمار سرطانی گفت:🔻 💠سال ۹۱ فهمیدم این بیماری رو دارم نمیدونستم چیکار باید بکنم بخاطر این بیماری مجبور شدیم خونمونو بفروشیم برا خرج عملم که بعد از اون اجاره نشین شدیم و تمام مشکلات اجاره نشینی و... 💠 با پول فروش خونه تونستم تو بیمارستان میلاد تهران بستری بشم و با عمل ۷۰ ثانت از روده بزرگم که ویروس سرطان داشت رو دکتر قطع کرد و.... توضیحات بیمارستان 💠 خداروشکر اون عمل موفقیت آمیز بود هر چند به قیمت از دست رفتن خونه ام بود که هنوزم ناراحتم براش چون با دستای خودم ساخته بودمش ولی خب راضی ام که تونستم بالا سر دخترم و پسرام باشم 💠 بعد از خوب شدن جای عمل طبیعتا باید بفکر امرار معاش خانواده ام میبودم که بخاطر همین مدتی کارگری میکردم که بعد از اینکه دکترم فهمید خیلی عصبانی شد و با حالت عصبانیت بهم تشر زد که نباید کارگری کنم چون کارش سنگینه و برام خوب نیست منم به ناچار پذیرفتم که دست از کارگری بکشم و دنبال شغل راحت تری باشم حتی اگر در آمد خوبی نداشته باشه تا اینکه بوسیله یکی از اقوام به یک مجموعه نانوایی معرفی شدم که بعد از اون تا یک ماه پیش با حقوق ۴۵۰ الی ۸۰۰ تومان اونجا کار میکردم که بازم بخاطر بیماریم و نا توانی های جسمیم کارم رو هم از دست دادم 💠 درباره بیماری هم فک میکردم خوب شدم چون آزمایش هام خوب بودن تا اینکه دو هفته پیش آزمایشگاه باهام تماس گرفت و گفت آزمایشی که چند روز پیش دادی باید تکرار بشه و فورا بیا آزمایشگاه خب منم رفتم و با تکرار آزمایش گفتن سرطانم دوباره رشد کرده و مجدد باید برم برا درمان 💠 حالا موندم با این وضعیت مسکن با یه دختر دم بخت و دوتا پسر کوچیک و محصل چیکار کنم خدا خودش میدونه اگ مطمئن نبودم خدا و امام حسین خودش کمکم میکنن تا الان چه بلایی سرم آمده بود 🆔 @kh_mehremandegar