#عاشورای‌حسینی #نوزدهم‌محرم #نویسنده‌_مریم‌السادات‌چاوشی‌زاده همینکه شب عاشورا نزدیک شد امام حسین(ع) و اصحاب خود را جمع کرد پس از حمد و ثنای پروردگار فرمود: من اصحابی با وفاتر و بهتر از اصحاب خود، نمیدانم و اهل بیتی از اهلبیت خود، نیکوتر ندانم . خداوند شما را جزای خیر دهد، من گمان دیگری در حق این جماعت داشتم . حال شما را به اختیار خود می گذارم، تا به هر جانب که میخواهید کوچ دهید و از سیاهی شب استفاده کنید و به هر سو که می خواهید بروید، چرا که این جماعت مرا می جویند. اصحاب آن حضرت هر کدام سخنهایی به امام عرضه داشتند بعضی گفتند: برای چه این کار را بکنیم آیا برای آنکه بعد از تو زندگی کنیم؟ مسلم بن عوسجه برخاست و عرض کرد: سوگند خدای را که ما دست از یاری تو بر نمیداریم تا خداوند بداند، که ما حرمت پیغمبر را در حق تو رعایت نمودیم . به خدا سوگند که من در مقام یاری تو به مرتبه ای میباشم که اگر بدانم کشته میشوم آنگاه مرا زنده کنند و بکشند و بسوزانند و خاکستر مرا بر باد دهند و این کار را هفتاد مرتبه با من بجای آورند ، هرگز از تو جدا نخواهم شد تا گاهی که مرگ را در خدمت تو ملاقات کنم. روایت شده که حضرت امام حسین(ع) و در آن شب فرمود که خیمه حرم را متصل به یکدیگر بر پا کردند و بر دور آنها خندقی حفر کردند و از هیزم پر نمودند که جنگ از یک طرف باشد و کافران را مانعی باشد از آنکه به خیام حرم بریزند و حضرت علی اکبر(ع) را با سی سوار و بیست پیاده فرستاد، که چند مشک آب با نهایت خوف وبیم آوردند پس اهلبیت و اصحاب خود را فرمود که از این آب بیاشامید که آخر توشه ی شماست و وضو بسازید و غسل کنید و جامه های خود را بشوئید که کفنهای شما خواهد بود و تمام شب را به عبادت و دعا و تلاوت و تضرع مناجات به سر آوردند . وقتی شب عاشورا به پایان رسید و سپیدهی روز دهم محرم رسید حضرت سیدالشهداء نماز بگذاشت سپس به تعبیهی صفوف لشکر خود پرداخت و به روایتی فرمود که تمام شماها، در این روز کشته خواهید شد و جز لالالالا علی بن الحسین(ع) کس زنده نخواهد ماند و مجموع لشکر آن حضرت سی و دو نفر سوار و ۴۰ تن پیاده بودند و به روایتی که از جانب امام محمد باقر(ع) وارد شده ۴۵ سوار و صد تن پیاده بودند و مجموع لشکر ابن سعد ۶۰۰۰ تن و بعضی مقاتل نوشته اند ۲۰۰۰۰ و به روایتی به روایتی ۳۰۰۰۰ تن وارد شده است و هنگام شروع جنگ، شمر ملعون فریاد کرد: ای حسین پیش از آنکه قیامت رسد، شتاب کردی به آتش. حضرت فرمود: این گوینده کیست؟ گویا شمر است گفتند : بلی فرمود : ای پسر آن زنی که بزچرانی میکرده تو سزاوارتری ، به دخول در آتش. آنگاه مسلم بن عوسجه میخواست تیری به سوی آن شمر ملعون افکند، ولی امام اجازه نداد و فرمود: مکروه میدارم که من با این ،جماعت، ابتدا به مقاتله نمایم . * و بالبَرائَة ممَّن أَسَّسَ اَساسَ الظُّلمِ وَالجَور وَعَلَيْكُم وَ اَبرَءُ إِلَى اللهِ وَ إِلى رَسُولِهِ * ادامه دارد ... .💯 @Shabih_shohad_bashim

#عاشورای‌حسینی #بیستم‌محرم #نویسنده‌_مریم‌السادات‌چاوشی‌زاده رجوع حر از جنگ با امام حسین وقتى حر بن یزید تصمیم لشکر را بر جنگ دید و آن گاه صحبتهای امام حسین(ع) را شنید (امام حسین(ع) قبل از آغاز جنگ برای مردم، با صدای بلند فرمود: ای جماعت نیک تامل کنید و ببینید که من کیستم و با که نسبت دارم؟ آیا من نیستم پسر دختر پیغمبر، شما آیا من نیستم پسر وصی پیغمبر و پسر اول مومنان که تصدیق رسول خدا ﷺ نمود و سخنان دیگری ادامه فرمودند) از خواب غفلت بیدار شد به خویش آمد و به بهانهی آب دادن اسب خود از لشکر کناره گرفت و رو به سوی لشکر امام نهاد پس اسب خود را دوانید و به امام حسین(ع) ملحق گردید، در حالتی که دست بر سر نهاده بود و می گفت: بارالها به حضرت تو انابت و رجوع کردم پس بر من ببخشای چه آنکه در بیم افکندم دلهای اولیای تو را و اولاد پیغمبر تو را . وقتی حر به جانب امام حسین(ع) و اصحابش روانه شد گمان کردند که قصد جنگ دارد ، چون نزدیک شد، سپر خود را واژگونه کرد. دانستند به طلب امان آمده است و قصد جنگ ندارد، پس نزدیک شد و سلام کرد و به امام حسین(ع) الان عرض کرد: یابن رسول الله ﷺ منم آن کسی که تو را به راه خویش نگذاشتم و راه را بر تو بستم و تو را از راه و بیراه بگردانیدم تا بدین زمین بلاانگیز رسانیدم و هرگز نمی چنین دانستم که این قوم، با تو چنین کنند ، قسم به خدا اگر می دانستم ، هرگز نمیکردم آنچه که کردم‌ ، اکنون از آنچه کردم پشیمانم و به سوی خدا توبه کرده ام، آیا توبه وانابت مرا در درگاه حضرت حق به مرتبهی قبول می بینی؟ آن دریای رحمت در جواب حر ریاحی فرمود: بلی خداوند از تو میپذیرد و تو را عفو می دارد. آنگاه وقتی ابن سعد به جانب آن حضرت تیر افکند لشکر او نیز، لشکر امام حسین را تیرباران کردند. آنگاه امام به اصحاب فرمود: مهیا شوید از برای مرگ که چاره ای از آن نیست پس آن سعادتمندان، مشغول قتال شدند و به مقدار یک ساعت حمله کردند و قریب ۵۰ نفر شهد شهادت نوشیدند. * مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ، وَبَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ، وَجَرى فى ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ * ادامه دارد ... .💯 @Shabih_shohad_bashim

#شهید_محمدحسن_خلیلی🥀 نام: محمد حسن (رسول) نام خانوادگی : خلیلی تاریخ ولادت : 20 آذر 1365 محل ولادت : تهران تاریخ شهادت : 28 آبان 1392 محل شهادت : حلب - سوریه مزار شهید : بهشت زهرای تهران @shabih_shohad_bashim

💜✨✨💜 فرازی از وصیت نامه شهید محمدحسن (رسول) خلیلی من خود را در حد و اندازه ای نمی بینم که برای کسی نصیحت و پندی داشته باشم و اگر ما دنبال پند و نصیحت باشیم چه بسیار است. فقط می خواهد چشم بینا و گوش شنوا. خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به امید سر کویش پر و بالی بزنم من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آن که آورد مرا باز برد تا وطنم مرغ بال ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم #وصیت_نامه #شهیدانه #داداش_رسول @shabih_shohad_bashim 💜✨✨💜

(:

وقتے میگے : خدایا سپࢪدم بہ تو !🥰 پس اون صدایے ڪہ تہ دلت میگہ نڪنہ فلان اتفاق بیفتہ ...🤔 چے میگہ /:؟😉 اینڪہ بتونے جلوے این صدا ࢪو بگیࢪے خودش یہ پا جهاده هاااا:)🙃 "تلنگࢪانہ"

برای زیبایی کانال💖✨ #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج @shabih_shohad_bashim

#شهیدابومهدی‌المهندس @shabih_shohad_bashim

شہدا این هدیہ ے الہے ࢪا آسان و ࢪایگان بہ دست نیاوࢪدند ؛