🇮🇷شبیہشهــ🌷ــداباشیم🇮🇷
رفیق اونی هس که موقع حال بدی هات کنارت باشه..
و الا همه موقع شادی کنار آدمن..
رفیق اونی هس که بتونی تمام راز و غم تو بهش بگی..
پ. ن: رفیق یعنی خودت آقا ابراهیم منو یادت نره یِ وقت ها یکی اینجا خیلی بهت نیاز داره
#رفیق
@shabih_shohad_bashim
تَرسِدٌشمَناَزحِجـٰابِدُشمَناَست
حِفظِچـٰادُراِنقِلـٰابِزِینَباَست••!"
#چادرانه
@shabih_shohad_bashimا
🇮🇷شبیہشهــ🌷ــداباشیم🇮🇷
از همون شب شهادت شما انگار نخ تسبیح پاره شد 😭😭
#حاجی
@shabih_shohad_bashim
🇮🇷شبیہشهــ🌷ــداباشیم🇮🇷
چادر ⚫️
شهادتی💔 دخترانه رَقَم میزند .
#حجاب🌿🕊
@shabih_shohad_bashim
خدا تو قرآن گفته:اگہ دین خدا رو یارے ڪنید خدا هم شما رو یارے میڪنہ
پس با خیال راحت واسہ امام زمان واسہ ترویج دین
ڪار ڪن، امر بہ معروف و نهے از منكر ڪن
خدا خودش وعدہ یارے دادہ
قول خدا با قول دادن ما فرق دارہ
آخہ ما هم قول دادیم ڪہ امام زمان رو یارے ڪنیم😥
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
@shabih_shohad_bashim
روزی که ۱۴۴۰ دقیقه است...
و ما نتوانیم ۱۰ دقیقه قرآن بخوانیم؛
یعنی، محرومیت...
#تلنگر
@shabih_shohad_bashim
🇮🇷شبیہشهــ🌷ــداباشیم🇮🇷
از عارفے پرسیدند: از کجا بفهمیم
در خواب غفلتیم یا نه؟!!
او جواب داد:
اگر براے امام زمانت کارے مےکنے...
یه تبلیغے انجام میدهے...
و خلاصه قدمے بر مےدارے...
و به ظهور آن حضرت کمک میکنے...
بدان که بیدارے.
و اِلّا اگر مجتهد هم باشے در خواب غفلتی..!!
@shabih_shohad_bashim
‹شیطانهمیشهازدرِ
خیرخواهیواردمیشه. .
پس مراقب باش!
‹شهیدمحمودرضابیضایی🌹
#شهیدانه
@shabih_shohad_bashim
ی ِجوریدرسبخونیدک ِ اسمتونبره،تولیست ِ[مستکبرین عالم
نهتجدیدهایشهریور . . . !
#شهیده_فائزه_رحیمی .
@shabih_shohad_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وایی خفه شد 😂😂
ما قراره با اینا جنگ کنیم؟!😐
#طنز
@shabih_shohad_bashim
یهبندهخدایی..
خیلیقشنگتعریفکرد
میگفتمیخواستیگناهکنی
عاشورا به یاد بیار
که حسین داد زد گفت!!
(هَل مِن ناصرِ یَنصُرنی)
یهوقتاینگناهکاریباهاتنکنهکه
صدایامامزمانتونشنوی:)
#امامزمان
@shabih_shohad_bashim
#تلنگرانه
مادر بزرگ شهید جھاد_مغنیه میگفت:
مدت طولانـے بعد از شھادتش اومد به خوابم بھش گفتم: چرا دیر ڪردی؟
منتظرت بودم . . !
گفت: طول کشید تا از بازرسـےها رد شدیم
گفتم چه بازرسۍ؟!
گفت:بیشتر از همھ سر بازرسـے نماز وایسادیم
بیشتر هم درباره نماز صبح میپرسیدن!
#شهیدانه
@shabih_shohad_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی می تواند زندگی کند که منتظر باشد......
#داداش_مهدی
@shabih_shohad_bashim
✔️بشارت ظهور
فرزند شهید زاهدی:
شهید زاهدی در رویایی صادقه(دو هفته قبل از شهادت شهید رئیسی) که علائمی متقن داشت
✅به من گفتند بزرگانی در راه آزادی قدس شهید خواهند شد و راه ظهور با خون باز میشود.
شهدایی که میان اینطرف سرشون شلوغه و ظهور مقدماتی داره که دارن انجام میدن
دست شهداء نسبت به دنیا خیلی بازتره
و چند روز قبل از شهادت هم گفتند
✅خبرهای خوبی در راهه و پیروزی نزدیکه
ایشان انفجار در جنگل را به من نشان دادند و به من فهماندند که در آن یکی از بزرگان مقاومت شهید میشود.
#تلنگر
@shabih_shohad_bashim
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عُمرَم اگه خرج ِ راهت نباشه؟ نمیخوامش :)
#حاج_مهدی_رسولی
#باافتخاردهههشتادیام
@shabih_shohad_bashim
🇮🇷شبیہشهــ🌷ــداباشیم🇮🇷
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
انشاءاللّٰھظھورآقامون🤲
😭😭😭😭
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده زنده سرش را بریدند
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه.
خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد🥺
#شهیدانه
#شبیه_شهدا_باشیم 😔
@shabih_shohad_bashim