📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 يوسف عليه السلام و برادران
بعد از آنكه برادران با حيله يوسف عليه السلام را به بيرون شهر بردند و او را زدند و درون چاه انداختند؛ و پدر را در غم يوسف به حزن و گريه دائمی وادار كردند... سالها گذشت تا فهميدند برادرشان پادشاه مصر شد و بالاخره با پدر و برادران نزدش رسيدند.
يوسف (ع) نخستين جمله ای را كه گفت اين بود: «خدای من! به من احسان كرد كه مرا از زندان بيرون آورد.» اينكه از گرفتاری چاه و به دنبالش بردگی خود نامی به زبان نياورد، ظاهرا از روی جوانمردی بود كه نخواست برادران را خجالت زده كند و آزارهائی را كه از آنها ديده بود اظهار كند و آن خاطرات تلخ را تجديد نمايد.
بعد فرمود: «اين شيطان بود كه برادرانم را وادار كرد تا آن اعمال نابجا را نسبت به من انجام دهند و مرا به چاه افكنند و پدر را به فراق من مبتلا كنند؛ اما خدای سبحان اين احسان را فرمود: كه همان رفتار نابجای آنها را مقدمه عزت و بزرگی ما خاندان قرار داد!» اين هم از بزرگواری يوسف (ع) بود كه رفتار ظالمانه برادران را نسبت به خود به شيطان منسوب داشت و او را مقصر اصلی دانست تا برادران شرمنده نشوند و راه عذری برای كارهای خويشتن داشته باشند.
بعد فرمود: «امروز بر شما ملامتی نيست و از جانب من آسوده خاطر باشيد كه شما را عفو كردم و گذشته ها را ناديده می گيرم و از طرف خدای تعالی نيز می توانم اين نويد را به شما بدهم و از وی بخواهم كه خدا نيز از گناه شما درگذرد زيرا او مهربانترين مهربانان است.»
...إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيِصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ «آری بدون شك هر كس تقوا و صبر پيشه سازد خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نمی كند.» (يوسف/90)
👌درسی كه حضرت يوسف عليه السلام نسبت به بدی های برادران به همگان داد، احسان نيك، در مقابل بدی كردار آنان بود كه ان شاء الله ما هم بتوانيم نسبت به برادران دينی اين چنين باشيم.
📗 #تاريخ_انبياء
✍ هاشم رسولی محلاتی
🌺🇮🇷 @shabnamshabna