eitaa logo
🌹 شبنم 🌹
380 دنبال‌کننده
38.9هزار عکس
27.7هزار ویدیو
359 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ با فکر به غرب نگاه کنيم، نه با ملاک‌های غربی 🔻 اگر از غافل شدن است، تاريخ ، تاريخ تحقق دنيا است و امروزْ دوره‌ی حيات بشر با فرورفتن در ، دوره‌ی تعلق به دنيا شده است. 🔺 اميد نجات در ما وقتی پيدا می‌شود که و وضع کنونی غرب را خوب بشناسد و بداند با انتخاب زندگی غربی چه مقصد و مقصود هلاکت‌باری برای خود انتخاب کرده، در اين صورت است که تحت تأثير آثار آن فرهنگ قرار نمی‌گيرد. بايد روشن شود که غرب حجاب است نه خود حقيقت، اضمحلال است که نام حيات به خود چسبانده است، و قبول کردن اين موضوع در مورد هويت غرب خيلی سخت نيست، فقط کافی است با به غرب نگاه کنيم نه با به آن بنگريم، بايد متوجه بود در شرايط حاضر و در فضايی که غرب افکار ما را مديريت می‌کند از گذشته‌ی خويش رانده و از تجدد هم مانده‌ايم، و اگر از طريق خود را زنده و پاينده نگاه نداريم، ملتِ به بن‌بست رسيده‌ای خواهيم شد که انقلابش فقط در خاطره‌ی تاريخ می‌ماند و بس. 👤استاد اصغر طاهرزاده 📚 برگرفته از کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» @shabnamshabna
🔴 💠 ﺍﺯ ﺷﺘﺮﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻋﻤﻖ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ؟ ﺷﺘﺮ گفت: ﺗﺎ ! ﻭﻗﺘﯽ داخل ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ شد، ﺁﺏ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﮔﺬﺷﺖ! ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺏ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻣﯽ‌ﺯﺩ ﻭ ﻏﺮﻕ ﻣﯽ‌ﺷﺪ، ﺑﻪ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﯽ ﺗﺎ ﺯﺍﻧﻮ! ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺑﻠﻪ ﺗﺎ ﺯﺍﻧﻮ، ﻭﻟﯽ ﺗﺎ ﺯﺍﻧﻮﯼ ﻣﻦ، ﻧﻪ ﺯﺍﻧﻮﯼ ﺗﻮ!... 💠 ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﮔﯿﺮﯾﻢ و قصد استفاده از تجربه‌ی او را داریم ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻭ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ نیز ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ، ﻟﺰﻭﻣﺎً ﻫﺮ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﯿﺴﺖ. لذا فقط از مشاور امین و متخصّص راهنمایی بخواهید. 🆔 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🔴 💠 زن وشوهری بیش از ۶۰ سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند. یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد. یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. پیرمرد با اجازه‌ی همسرش جعبه کفش را آورد. وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و مقداری پول به مبلغ ۵۰۰ هزار تومان دید. پیرمرد گفت اینها چیست؟ پیرزن گفت: اوّل زندگی، مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی شما این است که هیچ وقت مشاجره نکنید و هر وقت از دست شوهرت عصبانی شدی ساکت بمان و یک عروسک بباف. پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد اشکهایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دوبار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود و از این بابت شادمان شد. سپس پرسید: این همه پول چطور؟ پس اینها از کجا آمده؟ پیرزن در پاسخ گفت: آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک‌ها به دست آورده‌ام. ‌ 🆔 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ... 🌸 می‌گفت: این همه استخون داشتم چرا دلمو شکستی؟! 🌸 می‌گفت: به همون اندازه که تحمل آدم کوچیک میشه، دردها بزرگ‌تر و ماندگارتر میشن. 🌸 می‌گفت: وقتی آدم‌های خوب زندگیمون رو می‌پیچونیم، پیچ زندگی خودمونه که هرز میشه. 🌸 می‌گفت: هر روز صبح که بیدار میشی یادت نره خدا را شکر کنی، چون اون یادش مونده تو را بیدار کنه. 🌸 می‌گفت: تا چشم کار میکنه یه سری آدمیم که همدیگرو نتونستیم نگهداریم! 🌸 می‌گفت: وای به روزی که به پَستی، پُستی بدهند. 🌸 می‌گفت: دل که تنگ بشه دیگه سخته براش جا واکنی! 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃 🔶 اقبال و توجه قشنگی که امسال در ماه مبارک رمضان به قرآن شد تلنگری بود که یادمون باشه جای قرآن در زندگی هامون هست نه فقط روی طاقچه... دم همه اونایی که تلاش کردن برای این تلنگر به جا گرم! رهبر انقلاب: رواج قرآن در ماه رمضان امسال خیلی خرسندکننده بود. 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🔻 انتقال به فرزند، با یک آسان! معمولا بچه های دبستانی علاقه زیادی به بازی اسم-فامیل دارند. ⏪ می توان هر شب قبل از ، مامان و بابا دو گروه بشن هر کدام یک دفترچه یادداشت داشته باشند. فرزند اگر با سواد است می تواند مستقل بازی کند و دفترچه جدایی داشته باشد، می تواند هم به دلخواه در گروه پدر یا مادر باشد. فرزند کوچکتر هم به دلخواه در گروه مامان یا بابا قرار می گیرد . بعد مثلا دو دقیقه زمان می گیرند و ساعت را کوک می کنند . 🔸هر گروه باید فکر کنند خدای مهربون اون روز چه نعمتهایی بهشون داده و چه خطرهایی را دور کرده و تند تند می نویسند. مثل اسم فامیل!! بعد که زنگ به صدا در آمد استپ میدن و هر گروهی که نعمتهای بیشتری نوشته برنده است. 🆔 @shabnamshabna