مدتی پیش، درست همان شبی که قسمت اول عصر جدید احسان علیخانی را دیدم، نکاتی درباره کپیبرداری از برنامههای خارجی در ظاهر و چیدمان صحنه و نوع اجرا و داوری و تماشاچی و پشت صحنه و... در همین صفحه نوشتم و در عین حال سعی کردم با رعایت شرط انصاف، اهمیت وجود چنین برنامه هایی برای کشف استعدادها و ظهور چهره ها و حرف های نو در رسانه ملی را نادیده نگیرم.
اولش اجراهایی از جنس حرکات ورزشی و آکروباتیک و شعبده و آواز و... بود، همان چیزهایی که در فضاهای خالی بین برنامه های هر شبکه ای یافت میشود، کمی بعد اما عصر جدید سر و شکل پیدا کرد، مسیرش را دید و سعی میکند خودش را به آن نزدیک کند، انتخاب محتوا و موضوع مناسب را به معیارهای داوری اضافه کرد و سیر مشهود رشد و تعالی را توام با سرعت مقبول از خود نشان داد.
خودم از مشتری های پر و پا قرص این برنامه شدم...
حالا حتی اگر حرکات ورزشی و پارکور هم انجام میدهند، برایش سناریو دارند و در اجرایشان به جنگ با اعتیاد میروند؛ به معلولان بها میدهند و نمایشهای تاثیرگذار خلق میکنند، خوزستان هوا ندارد را دغدغهمندانه به تصویر میکشند، از فلسطین و یمن حرف میزنند و مدافعان حرم را گرامی میدارند؛ استعدادهای بی بدیلی همچون احمدی روشن را با دعوت از خانواده اش به رخ میکشند و از جانبازان ارتشی تجلیل میکنند و...
شبی که گذشت، به عقیده من یکی از درخشانترین اتفاقات تاریخ سیما رقم خورد...
یک اجرای خوب و تاثیر گذار بر اساس یک داستان واقعی از روزهای نه چندان دور که متعهدانه به روی صحنه رفت، همه را به تامل واداشت و اشک های واقعی کسانی را که کمتر گریهشان دیده میشود جاری ساخت و در آخر هم به حق مزد اخلاصش را گرفت.
شک ندارم نگاه مخاطبین از هر قماش و با هر نگرش و سلیقه ای، اگر بارانی نشده باشد دستکم این لحظه را تحسین میکند.
مرحبا
.
پ.ن: عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو
پ.ن: به نقدهای قبلی پایبندم و این اتفاقات را نقاط برجسته ای میدانم که کتمانش از انصاف به دور است.
#فاطمه_رادمنش #عصرجدید
*حامد سلطانی*
🌺🇮🇷 @shabnamshabna