eitaa logo
صبح بخیر🌜 شب بخیر 🌘
5.3هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
11.1هزار ویدیو
87 فایل
. وقتے ڪسے برات "صبح بخیر" ارسال میڪنه💌 دارہ واقعا اینو میگہ ڪہ تو اولین چیزے هستے ڪہ بهش فڪر می‌ڪنم♥️😍 💥#مــتــن_انــگــیــزشــی 💥#تــصــویــر_نــوســتـالــژی 💥#مــوســیــقــے_عــاشــقــانــه 💥#کانالی کاملا متفاوت @mmrrst
مشاهده در ایتا
دانلود
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشحالم واسه روزای خوبی که قراره با تو باشم 🎵روزهای خوب 🎙راغب 🌛🌒👇 @shabsobh ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌@time_khande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در هایی که برد و باخت برای آن ها تعریف شده است باید سه بار آن را با کودک انجام داد: - بار اول به او اجازه دهید شما را ببرد. این کار به اعتماد به نفس کودک کمک می کند. - بار دوم کودک را ببرید، تا مفهوم شکست را دریابد. - بار سوم کاری کنید که با تلاش بیشتر از دو دوره ی گذشته برنده شود تا یاد بگیرد برای موفقیت باید خیلی تلاش کرد. 🌛🌒👇 @shabsobh ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌@time_khande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌼برای حل هر مشکلی اول ببین آیا آن مشکل واقعا وجود دارد ✍پادشاهی می‌خواست نخست‌وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند. پادشاه به آنان گفت: درِ اتاق به روی شما بسته خواهد شد. قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد. تا زمانی که آن جدول را حل نکنید، نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید می‌توانید در را باز کنید و بیرون بیایید و بعد من از بین شما یکی را برای نخست‌وزیری انتخاب می‌کنم. پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود. آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند. نفر چهارم با چشمان بسته فقط گوشه‌ای نشسته بود و کاری نمی‌کرد. آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت و آن را هل داد. در باز شد و بیرون رفت! آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند. حتی ندیدند چه اتفاقی افتاد که نفر چهارم از اتاق بیرون رفت! وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت:کار را بس کنید. آزمون پایان یافته و من نخست‌وزیرم را انتخاب کردم. آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند: چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی‌کرد و فقط گوشه‌ای نشسته بود. چگونه توانست مسئله را حل کند؟ مرد گفت: مسئله‌ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نکته اساسی این بود که آیا قفل بسته شده یا نه؟ فقط در سکوت مراقبه کردم. به خودم گفتم «از کجا شروع کنم؟» نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسئله‌ای وجود دارد؟ چگونه می‌توان آن را حل کرد؟ اگر سعی کنی آن را حل کنی تا بی‌نهایت به قهقرا خواهی رفت و هرگز از آن بیرون نخواهی آمد. پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعا قفل است یا نه و دیدم قفل باز است. پادشاه گفت: آری، کلک در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد، ولی شما شروع به حل آن کردید. در همین جا نکته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن کار می‌کردید، نمی‌توانستید آن را حل کنید. این مرد، می‌داند که چگونه در یک موقعیت، هوشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد. 🌛🌒👇 @shabsobh ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌
داستان دو دانشمند - @mer30tv.mp3
3.73M
‎‌‌‌‎‌ یک قصه جذاب و آموزنده برای کودکان دلبند شما 👧👶 🌛🌒👇 @shabsobh ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Taem Eshgh.mp3
3.76M
بی‌کلامِ ایرانی نیایش شبانگاهی بارالها، 🌺 ای لطیف و ای بخشنده، هر نعمت و نکویی از آن توست و هرحاجت بدست تو برآورده می شود.🙏🙏 پس ای مهربان، امیدواری به رحمتت را در قلبم پایدار کن و رشته امیدم را از غیر خودت پاره کن که جز به تو امید نبندم و جز به تو اعتماد نکنم🙏 تو خدای به مو رسیدن ها و پاره نشدن هایی شب ... چراغ آرزوهایت را روشن ڪن. رازهایت را بگو... او آماده شنیدن است. شبتون بخیر🙏 ♥️💕💕 ‎‎ 🌛🌒👇 @shabsobh ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درخت صبر تلخه، ولی میوه اش شیرین. نگران نباش، همه چی به وقتش اتفاق میفته... شبتون آروم🌙 ‎‎ 🌛🌒👇 @shabsobh ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا