اما من پشت اون را دیدم،اتفاقا از زیان اور بودنش هم هشدار داده بود اما اهمیتی نداشت.
یکی ازش برداشتم و روشن کردم،در واقع من یک نخ غم ،دلتنگی و کمی اعتیادرا روشن میکردم و خاطره تورو به دود سیگار میسپردم. توحتی باسکوت ضررت رو فریاد میزدی و من تنها تو و تو برام مهم بودی.اینده خاکستری یاشاید سیاه هم برام این حماقت شیرین رو تلخ نکرد.از اولین پک با تو تا همین سیگارِ دستم از ضررش و ضررت با خبر بودم ولی این دود گُنگِ مثل چشات بیشتر از ضضرت و ضررش چشممو گرفته بود.ما که تو یه اتاق ته جهانو باهم دیدیم پس دلیلی نداشت از هم دست بکشیم ؛این توجیه و دلایل بیخودو بی ربط مانع رفتنت نشد. همیشگیم قرار بود باشیو بمونی ولی ترسیدم از نبودنت و نموندت و از هر چی ترسیدم سرم اومد.
با یه بلیط دستامون وقلبت ازم دور شد .حالا منی که از پاریس شهر عشق متنفرم و سیگاری که از حواس پرتی همیشگیم دستم رو سوزوند وفکرت قلبمو!
من پر از حس شادی ام یا غم
من پر از حس تنگ دلی ام یا دل زدگی
من مملو از امیدم،من پر ترین احساس جهانم. اما پر از هیچم!
من برای تو هیچم،بزرگترین هیچ دنیا که بار ها فریاد زد خواستنت را آرزو میکند.
تو؟خالی از احساس ،شایدهم سنگدلی..
تو خالی از دل، چه رسد دل زدگی.
تو قلبت خالی از سَکنه و من خود حیات!
اما تو پراز صدای خواستنم که ...
امان از این سه نقطه های حراف*
[ عکس ]
•
[ وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ]
-آنان ڪھ خدا دستشان را بگیرد، رَه یافتھ واقعےاند'🌱
کافیه بهونه کوچیکی دست خودتودلت بدی، اونجاست که غم وارد صحنه میشه و قلبو به محاصره خودش درمیاره.
یه اسم مشابه یا یه اهنگ احساسیم چاشنی داستانمون میشه😂!
هر چی ساعتم از دوازده بیشتر بگذره آب تابشم حسابی تره..
تا صبح گوله گوله مثل ابر بهار میباری در حدی که صبح از اینهمه بچگی و احساسی بودنت قهقهه میزنی.
اگرهم صبحش نخندیدی تضمین میکنم چند وقت بعدش فراموش میکنی حتی همچین شبی وجود داشته.
عشق هم جزعیاتی دارد..
اقای محترم چقدر از این جزعیات با خبری؟
اون موقعی که یه لبخند پر رنگ میشنست رو لبم وقتی مسجیتو میدیدم.
یا وقتی که برام ویس میفرستادی ساعتها همون ده ثانیرو گوش میدادم.
چه شبایی که نبودی ولی نه تو فکر من.
حتی تو خوابمم تو بودی رویای محال و فقط میشد حسرتتو خورد؛
از وقتایی که خودمو بین عکسات غرق میکردم چی؟ از اون خبرداری؟
حتی یه بارم به این فکر نکردی که چرا باید ساعت دو نصفه شب خوابشو با پنگوئنای ماداگاسکارو تعریف کنه؟
حالا شما بگو عشق؟وجود خارجی نداره که! جزعیات که سهله.
راست میگن که ادم عاشق کوره
ولی بنظر من کرم هست.
مگه میشه ادم عاشق باشه و زبون دراز؟
مگر تو دنیایی که فیلها پرواز میکنن!
با این حساب معشوقش به یدونه دعا اکتفا نکرده.
من بودم . همیشه بودم..
خیلی از ادما میومدنو یه تیکه از من برای پر کردن خلا درونشون برمیداشتن و خدانگهدار!
منم که ابزاری برای خوب کردن حالشون و تنها کسی که اینهمه مهربونیه رایگانو بی منت خرجشون کرده!
ولی با این حال دلم نمیخاد باور کنم چشمو گوشامو خالی از گذشته میکنم و باز هم فیلشون یاد هندوستان میکنه.