تو خیابون راه میرفتم که دختر کوچولوش افتاد زمین صدا زد: بابا حسین بابا حسین ،باباش هراسون بغلش کرد نازش کرد...
و من قلبم از جا کنده شد.
عشق من،کاش نبودی از اول تا نخوام خاطره هاتو پاک کنم.
کاش زندگیمو جریحه دار نمیکردی تا مجبور نباشم،
سدِ احساساتم باشم!
کاش بهتر از تنهایی من نبودی ،تا باتنهایی گلاویز نشم..
هر بار که برق نگاهت به قلبم اصابت میکرد و حواسمو دور،روم نمیشد بگم خانوم :میشه عینک افتابیتون همیشه رو چشتون باشه؟*هر چند که افاقه ای نمیکرد به حالم
گه گاهی که متوجه حضورم نبودی، تا دو کَمون بالاسرتو به هم گره بزنی وریز میخندیدی قلب من که عروسی توش برپا بود..
روح!
هر بار که برق نگاهت به قلبم اصابت میکرد و حواسمو دور،روم نمیشد بگم خانوم :میشه عینک افتابیتون همیشه
+نگم برات.. اون زمانیم که از خونه شما صدای کلِ و جشنو سور سات میومد فقط پناه اوردم به عکسایی ک از خنده قشنگت گرفته بودم تو ذهنم و...
https://harfeto.timefriend.net/16600433407008
همه ی ما حرفایی نزده داریم که کتابی به نام ''هـر آنچہ نگفتـم" تو قلبمون تشکیل میده!
•
.
•
- - برایحرفهایت:
https://harfeto.timefriend.net/16458801311708
•
.
•
آدمها از آنچہ بھ نظر میرسند شڪنندھ ترند ...
با احتیاط صحبت ڪنید!
-ناشناسمون؛
@por_azhich
با تو خودمو از دست میدم؛
تو همونی بودی که تو وجود من رخنه کردی .یک روح بودیم ،روحی که نیمه اش فولادی و نیمه دیگر ابریشمی طلایی..
با وجود تو دیگر من وجود نداشت !
من رفته بود از خودش، در تو گم شده بود.
انتخاب سختی بین روح و قلبِ یک دنده بود و برای بار هزارم قلب پیروز این نبرد بود.
قلبه بی منطق من موفق به باور حقیقت زرده ماجرای ما نشد وکور کورانه تورو انتخاب کرد .
با این حال رفتنت باعثه کابوس جدید من شد.
قلب من باور نداشت که تو به روحم دستبرد میزنی و قرار نیست ادم قبلی بشی.
خب همیشه خیلی تلخه اخرش..!