eitaa logo
روح!
76 دنبال‌کننده
949 عکس
185 ویدیو
7 فایل
حرفی سخنی؟:) ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
دستان تو مانند جزیره کوچکی در میان اقیانوسِ قاتل بود. همانقدر حیاتی .
خوردم .آنقدرکه به روی کتاب میریزد. کلمات به رقص در می آیند و ‌و با صداهایی جیغ، سرود های مذهبی را زمزمه میکنند. جلدِ چرم کتاب به رنگ خون در می اید. بی هدف دستان استخوانی ام لای به لای کتابِ خونی رنگ خود نمایی میکند؛ بلاخره یک صفحه تصادفا باز میشود، دور یک جمله خط کشیده شده بود. من دیوانه نیستم: فقط طبیعی نیستم! و همان غیر طبیعی بودنش اورا به اغوش مرگ زود هنگام نزدیک تر کرد.
مثل بوی کتاب نو رو میدی.. بوی قهوه ای که روی شعله ست. بوی شربت آبلیمو رو میدی که. -بوی بهشت!
به اندازه تمام نرسیدن های عشق دوستت دارم.
چه قشنگ میشه اگر حکمت خدا با خواست خودت یکی باشه:))
حتی مهربون تر از من با خودم رفتار میکنی:)
عیبی نداره اگر کسی من رو دوست نداشته باشه.
تیکه های شکسته رو درست کن جاییش اگه دیگه قابل ترمیم و تیزه رو با یکی ك خیلی دوسش داری جفت کن !
زندگی مخدری بود که خیلی از گرفتار هایش میگفتند از فردا دیگر دل میکنیم و ترک میکنیم اما جرئتش را نداشتند . دیگری گرفتار پول آن مخدر بود و غرق در لذت اعتیاد اورش. اما عده ای از مخدرِ زندگی چیزی جز دردش به آنها نرسید .
قَرتي‌العَین؛)
دل هم تنگ میشه ،هم میشکنه حتی تیره و چرک مرده میشه اما در شکل ظاهریش تغییری ایجاد نمیشه ؛ مثل ظاهرادما. شاید خوب بنظر برسه ، بگه بخنده ولی روحش تنگ ،چروک و شکسته شده.