مثل بوی کتاب نو رو میدی..
بوی قهوه ای که روی شعله ست.
بوی شربت آبلیمو رو میدی که.
-بوی بهشت!
تیکه های شکسته رو درست کن جاییش اگه دیگه قابل ترمیم و تیزه رو با یکی ك خیلی دوسش داری جفت کن !
زندگی مخدری بود که خیلی از گرفتار هایش میگفتند از فردا دیگر دل میکنیم و ترک میکنیم اما جرئتش را نداشتند .
دیگری گرفتار پول آن مخدر بود و غرق در لذت اعتیاد اورش.
اما عده ای از مخدرِ زندگی چیزی جز دردش به آنها نرسید .
دل هم تنگ میشه ،هم میشکنه حتی تیره و چرک مرده میشه
اما در شکل ظاهریش تغییری ایجاد نمیشه ؛
مثل ظاهرادما.
شاید خوب بنظر برسه ، بگه بخنده ولی روحش تنگ ،چروک و شکسته شده.
عشق مانند پیچک دور گلِ قلبت میپیچد و عرصه را تنگ تر میکند تا جایی که شیره جان گل کشیده شده و پژمرده حال شود.
و درنهایت تنها یادی از گل باقی میماند.