روح!
چالش نوشتن 30 روز روز اول: شخصیت خود را توصیف کنید روز دوم: چیزهایی که شما را خوشحال می کند. روز
جالب است!پدر و مادر من بیشتر به خواهر برادرم تشابه دارند تا یک والدین..
پدری بذله گو، سیاستمدار و البته سختگیر!
و مادری ارامُ صبور و احساسی..
نمیدانم. اما من یک بذله گویِ ارام هستم .
همینقدر متناقض.
خانواده ای که ظاهر ایده الی دارند و شاید باطن هم اینطور باشد..
اما با همه مشکلات و اختلافات بازهم والدین من هستند.
روح!
منو برگردونید به دهه پنجاه و شصت؛من مال همون دورانم.
پیراهن چهارخونه ی پاییزی و بارونی نود :)؟
باز بگو داری اشتباه میکنی.
روح!
چالش نوشتن 30 روز روز اول: شخصیت خود را توصیف کنید روز دوم: چیزهایی که شما را خوشحال می کند. روز
فیلم مورد علاقه من میتونه یک عاشقانه درام باشه.
شاید هم کمدی اجتماعی؟
حتی ممکنه علمی تخیلی باشه.
هر فیلمی که من رو بیان کنه مورد علاقه منه.
روح!
چالش نوشتن 30 روز روز اول: شخصیت خود را توصیف کنید روز دوم: چیزهایی که شما را خوشحال می کند. روز
مجرد و شاد؟
نه مجرد و غمگین
البته متاهل و ناراحت .
کی گفته غم زده بودن ما ربطی به این چیزا داره؟
ناراحتی همیشه با ماست،حتی تو قبر.
روح!
چالش نوشتن 30 روز روز اول: شخصیت خود را توصیف کنید روز دوم: چیزهایی که شما را خوشحال می کند. روز
موسیقی بیانگر احساسات و عقیده ماست.
اما نه خیلی وقت ها موسیقی باعث تولد و رشد یک عقیدست.
قدرت موسیقی میتونه انسان رو از یه فرد سرزنده و پر طراوت تبدیل به ادمی منزوی گوشه گیر و خاکستری کنه.
موسیقی خیلی از خاطراتی که خواسته یا ناخواسته کنار گذاشته شدن رو یاد اوری میکنه و اتیش بیار معرکه.
گاهی هم یک هدست با صدای بلندش گوش های مارو نوازش میکنه،حداقل برای چند دقیقه..
موسیقی منزجرکننده،مملو از احساسات و سرتاسر خلا . .
روح!
چالش نوشتن 30 روز روز اول: شخصیت خود را توصیف کنید روز دوم: چیزهایی که شما را خوشحال می کند. روز
همین کافیه که شادی منو گم کرده.
شبیه یه دختر فراری از دل من سر به بیابون گذاشته .
یا باید بخاطر نبودش سالها غصه رو به دلم راه بدم یا باهاش کنار بیام انگار که حسی به نام شادی وجود نداشته.
روح!
چالش نوشتن 30 روز روز اول: شخصیت خود را توصیف کنید روز دوم: چیزهایی که شما را خوشحال می کند. روز
بهترین دوست من تختم بود.
اولین جایی که وقتی اشکامم همراهم نمیشدن تختم بود.
وقتی از هر سمت خسته ،کلافه و درمونده بودم؛
این تخت و خواب بودن که در هر ساعتی از شبانه روز بودن و به دادم میرسیدن.