روح!
سلام به تو هر کسی. دلم یک تکه کوچک شده بود برای تو. دوست عزیز من این روزهای نبودنم اتفاق هازیاد بود
به تو مجدد ها سلام.
دوست من بازهم فکر ها بیکار شده اند و منِ مظلوم را گیر آورده اند برای سرگرمی خودشان.
نمیدانم این مغز ماهم بیکار است ؟! درباره آدمی که کیلومتر ها آنورتر میخندد فکر میکندُ قند در دلش آب میشود؟
همین است دیگر هر کسی جان،وقتی مغز هم دلدار شود، یک روزی هم دلش به تاراج میرود.
میدانی،دوقلب در یک آدمی زاد معجزه است.
معجزه حضرت آدمی که بخاطر گوشه لبخندی از حوا، دین و بهشتش را فروخت.
چه میکند این دل که خودش انتخاب میکند ،خون شود گاهی هم خوب،گاهی سر به راه ، گاهی هم سرکش ُ زبان نفهم!
تو زبانت را خسته کن مغزت هم خالی اما قلبِ مغزت از خجالتت درمی آید.
شب روز نمیگذارد برایت این نامسلمان.
هر کسی جانم از خدا میخواهم هیچگاه بامدادت به یادِ چشمی ،اسمی، لبخندی نگذرد.
خدا حافظ تو باشد هر کسی.
روح!
اون نقاب رو صورتتم که اصن بحثش جداست.
کسیم که آهنگِ مورد علاقشو برات میفرسته هم بحثش جداست.