eitaa logo
روح!
76 دنبال‌کننده
949 عکس
185 ویدیو
7 فایل
حرفی سخنی؟:) ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
روح!
دیوونه میکنه خندیدنش؛
تاهستم من،اسیر کوی توام، به آرزوی توام:)))))))))))))))))))))))))))))))
اگر بودی خاطرات قبلمون برام مهم نبود که. اگر بودی برای یاد اوری خودم به تو اینهمه سختی نمیکشیدم که. اگر بودی کی میخواست با حرفاش،کاراش بزنه تو صورتم که به خودم بیام؟ اگر بودی نگران کی میشدم که باز کجا رفت و با اور تینگ بازیش داره چی به سر خودش میاره؟‌
فشار چیه؟دارم میرقصم من.
هدایت شده از رهایِش
📨 📝 متن پیام : چی بهت حس زندگی میده 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 🕒 = 6:05 PM 🗓 = 1402/2/26 🆔 @gkite_ir 🌐 https://gkite.ir
روح!
تاهستم من،اسیر کوی توام، به آرزوی توام:)))))))))))))))))))))))))))))))
وقتی که نا امید ترین بودم تو خوشحالیو رک دادی به من؛ 'ي'
تو هَووی تنهاییه منی.
این من بودم که به خدا ایمان نداشت. همه به من می‌گفتند که کافر شده ای و من در اعماق اعتقادات قلب جسورم غرق بودم. -دنبال نشانه هایی از خدا بگرد. صدای قلبم مدام در مغزم می‌پیچید و گوش هایم پر از حرف های تکراری. اقلیم ها،سرزمین ها همه را زیر و رو کردم نشانه ای نبود. هنگام برگشت در جاده ای خاکی ناگهان فرکانسی از دور به سمتم ارسال میشد. انگار بزرگترین معجزه از جانب شخصی ناشناس بود. نوری چهره اش را پوشانده بود. بی اختیار به سمتش کشیده میشدم. نور محو شد تا به حال کسی به زیبایی او ندیده بودم. تو من به این نام صدایش زدم انگار قلبم را به بند کشیده بود و این تو بودی پرسیدم خالق تو کیست؟ گفت خداوند بلند مرتبه و بزرگ و من همان دم به خدا ایمان آوردم. خدایی که خالق همه زیبایی هاست خدایی که خالق توست و شاید از آن روز سالها بگذرد اما من هنوز همان عاشق عابد خداپرست مانده ام حتا با نبودت من هنوز هم در کنج خلوت یاد چهره ات خواهم افتاد و امیدوارم گه گاهی ناگاه در رویا ها و هنگام عبادت دوباره ببینمت و اینبار بدان من قطعا مسلمان راه عشقت خواهم شد -هستی
روح!
سلام جانم. حالت به اندازه من خوب است؟ طبق معمولی که میدانی به دنبال چیزی جالب که به او توجه نمیکردم،
به تو سلام:) زندگی بر وقف مراد است دیگر؟ هر کسی ام برایم سوال است؛ چطور حُب به وجود می آید؟ این چه حسی است که آخر خدا خلق کرده؟ چرا اینقدر غریبانه و دل ریز است؟ دل ریز؟حتی با شنیدنِ کلماتی که هزاران بار به گوشت خورده بازهم دلت میریزد.. هر کسی جانم در تخیل من نمیگنجد که چطور؟ واقعا چطور؟ کلمه ای که شکوه و قشنگی این حس را بیان کند، پیدا نمیکنم. حتی آشفته حالی اش هم به جانت میچسبد. شاهد بودنش که اصلا بماند جانم! وقتت را نگیرم. امانتت میدهم به خودت.
روح!
دوس داشتم بگم تو اون پیوی ای میخوای پاک کنی کلی خاطره هست خیلی بی احساسی.
خواستیم پاک کنی با لذت پاک کن یه اخیشم بعدش از ته دلت بگو .
ما مومن بودیم به درد. شما چه؟