دیشب دوباره جای پایت درد می کرد
دل یاد گل های سفید و زرد می کرد
مانند پای ثابت پرگار بودم
کل زمین دور سرم چپگرد می کرد
تب بر تمام صورتم هی بوسه می زد
از آدم و عالم دلم را سرد می کرد
تا چشم تر راهی به سوی آسمان شد
مهتاب زیبایش مرا شبگرد می کرد
#مهدی_ملک
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
1_2476668164.mp3
7.65M
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🎙 معراج
🎼 لیلی آ
کلبه ی شعر
🔹🔹🔹🔹🔹🔹 اهل دلی همراه شو 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙 معراج 🎼 لیلی آ
سیستم بازاش دانلود کنند 😔
14.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللهِ الحُسَین (ع)
دستم به قلم آمد و نام تو درخشيد!
باران صباحت به قلم نور تو بخشید
از گوشهی لبخند شقایق شده پیدا
ایثار تو ای نابترین واژهی دنیا !
هرجا سخن از گرمی خورشید جهان است
در آیت و حکمت زِتو با عشق بیان است
از سایهی مِهر تو به دستم شده زیباست!
اندیشهی هر خط که نوشتن به الفباست
#الهه_نودهی
✅️ عضو کانال
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
مي تراود مهتاب
مي درخشد شب تاب
نيست يك دم شكند خواب به چشم كس و ليك
غم اين خفته ي چند
خواب در چشم ترم مي شكند
نگران با من استاده سحر
صبح مي خواهد از من
كز مبارك دم او آورم اين قوم به جان باخته را
بلكه خبر
در جگر ليكن خاري
از ره اين سفرم مي شكند
نازك آراي تن ساق گلي
كه به جانش كشتم
و به جان دادمش آب
اي دريغا به برم مي شكند
دست ها مي سايم
تا دري بگشايم
بر عبث مي پايم
كه به در كس آيد
در و ديوار به هم ريخته شان
بر سرم مي شكند
مي تراود مهتاب
مي درخشد شب تاب
مانده پاي آبله از راه دراز
بر دم دهكده مردي تنها
كوله بارش بر دوش
دست او بر در،مي گويد با خود:
غم اين خفته ي چند
خواب در چشم ترم مي شكند.
#نیما_یوشیج
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
سالها با یاد تو نوشیده ام فنجان چای
تا که سبزی در دلم بیگانه را خواهم چکار؟
#نوروز_رمضانی
✅️ عضو کانال
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگهای تازه مرا آشنا کند
او قول داده است که امسال
از سفر ، اندوهای تازه بیارد خدا کند
او می رسد که بازهم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است وراهی نمانده است
جز اینکه روز وشب بنشیند دعا کند
شاید اثر کند و خداوند فصلها
یک فصل را به خاطر او جابه جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش صدای پای خزان است
یک نفر در را به روی حضرت پاییز وا کند
#علیرضا_بدیع
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کار من نیست به جز درد بگویم سخنی
تو همان دردی و درمان همان درد منی
#الهه_نودهی
✅️ عضو کانال
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
یک عمر گذشت و
عاقبت فهمیدیم
از دل نرود
هر آنکه از دیده رود .
#شهریار
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
قطعات مُثله شده ی واژه ها را
کنار هم چیده ام
وسعت فریادشان گوش غزل را
کر کرده است
#مهدی_ملک
#سپید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌷داستان 🌷
🔰قصهگويي در شب، نيرنگهاي خياطان را نقل ميكرد كه چگونه از پارچههاي مردم ميدزدند.
عده زيادي دور او جمع شده بودند و با جان و دل گوش ميدادند. نقال از پارچه دزدی بيرحمانه خياطان ميگفت. در اين زمان تركي از سرزمين مغولستان از اين سخنان به شدت عصباني شد و به نقال گفت: اي قصهگو در شهر شما كدام خياط در حيلهگري از همه ماهرتر است؟ نقال گفت: در شهر ما خياطي است به نام «پورشش» كه در پارچه دزدي زبانزد همه است.
ترك گفت: ولي او نميتواند از من پارچه بدزدد. مردم گفتند : ماهرتر و زيرک تر از تو هم فريب او را خوردهاند. خيلي به عقل خودت مغرور نباش. ترك گفت: نميتواند كلاه سر من بگذارد.
🔰حاضران گفتند ميتواند. ترک گفت: سر اسب عربي خودم شرط ميبندم كه اگر خياط بتواند از پارچه من بدزدد من اين اسب را به شما ميدهم ولي اگر نتواند من از شما يک اسب ميگيرم. ترک آن شب تا صبح از فكر و خيال خياط دزد خوابش نبرد. فردا صبح زود پارچه اطلسی برداشت و به دكان خياط رفت.
با گرمی سلام كرد و استاد خياط با خوشرویی احوال او را پرسيد و چنان با محبت برخورد كرد كه دل ترک را به دست آورد. وقتي ترک بلبلزباني خياط را ديد پارچه اطلس استانبولی را پيش خياط گذاشت و گفت از اين پارچه برای من يك لباس جنگ بدوز، بالايش تنگ و پاينش گشاد باشد. خياط گفت: به روي چشم! صدبار ترا با جان و دل خدمت ميكنم. آنگاه پارچه را اندازه گرفت، در ضمن كار داستانهايي از اميران و از بخششهاي آنان ميگفت. و با مهارت پارچه را قيچي ميزد.
🔰 ترک از شنيدن داستانها خندهاش گرفت و چشم ريز بادامی او از خنده بسته ميشد. خياط پارهای از پارچه را دزديد و زير رانش پنهان كرد. ترک از لذت افسانه، ادعای خود را فراموش كرده بود. از خياط خواست كه باز هم لطيفه بگويد. خياط حيلهگر لطيفه ديگری گفت و ترک از شدت خنده روي زمين افتاد. خياط تكه ديگری از پارچه را بريد و لای شلوارش پنهان كرد. ترک براي بار سوم از خياط خواست كه باز هم لطيفه بگويد. باز خياط لطيفه خنده دار تری گفت و ترک را كاملاً شكارخود كرد و باز از پارچه بريد.
🔰بار چهارم ترک تقاضای لطيفه كرد خياط گفت: بيچاره بس است، اگر يك لطيفة ديگر برايت بگويم قبايت خيلي تنگ ميشود. بيشتر از اين بر خود ستم مكن. اگر اندكي از كار من خبر داشتي به جاي خنده، گريه ميكردي. هم پارچهات را از دست دادي هم اسبت را در شرط باختي.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خــــدایــــا 🤲
✨فــراوانـی و بــرکــت
✨آرامــش و سـعــادت
✨را به مردم میهنم ارزانی دار
✨بــــارالــهـــا
✨امـشـب دل هـمـه ی
✨هموطنانمان را شـاد
✨لبهاشون را خـنـدون
✨روزی هاشون را فراوون
✨رویاهاشون را محقق
✨شبشون را آروم بگردان
✨آمـــیـــن یـــا رَبَّ العالمین
✨آرامش مهمان لحـظـه هـاتـون🌸
🌓🌓🌓🌓
شبتون پُراز عطر و یاد خدا
🌓🌓🌓🌓
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky