قدرت عشٖق بنازم کـه به یک تیر نگاه
جانِ شیرین بسپارند دو بیگانه به هم
#سعدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃
ای یار کجایی که در آغوش نهای
و امشب بر ما نشسته چون دوش نهای
ای سرو روان و راحت نفس و روان
هر چند که غایبی فراموش نهای
#سعدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
خور و پوش و بَخشای و راحت رسان
نگه می چه داری ز بَهر کَسان؟
برند از جهان با خود اصحاب رای
فرومایه مانَد به حسرت بجای
زر و نعمت اکنون بِده کِآنِ توست
که بعد از تو بیرون ز فرمان توست
به دنیا توانی که عقبی خَری
بخر، جانِ من، وَر نه حسرت بَری
#سعدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
331.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تکیه بر دنیا نشاید کرد و دل بر وی نهاد
کاسمان گاهی به مهر است ای برادر گه به کین
#سعدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
آن دوست که من دارم وآن یار که من دانم
شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم
بخت این نکند با من کآن شاخِ صنوبر را
بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم
ای روی دلآرایت مجموعهٔ زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم؟
دریاب که نقشی ماند از طرحِ وجودِ من
چون یاد تو میآرم خود هیچ نمیمانم
با وصل نمیپیچم وز هجر نمینالم
حکم آن چه تو فرمایی من بندهٔ فرمانم
ای خوبتر از لیلی بیم است که چون مجنون
عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم
یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرند
از روی تو بیزارم گر روی بگردانم
در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبم
وز ذوق تو مدهوشم در وصف تو حیرانم
دستی ز غمت بر دل پایی ز پیات در گل
با این همه صبرم هست وز روی تو نتوانم
در خفیه همی نالم وین طرفه که در عالم
عشاق نمیخسبند از نالهٔ پنهانم
بینی که چه گرم آتش در سوخته میگیرد
تو گرمتری ز آتش من سوختهتر ز آنم
گویند مکن سعدی جان در سر این سودا
گر جان برود شاید* من زنده به جانانم
#سعدی
*: شایسته است
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
يكي را دست حسرت بر بناگوش
يكي با آن كه ميخواهد در آغوش
نداند دوش بر دوش حريفان
كه تنها مانده چون خفت از غمش دوش
نكوگويان نصيحت ميكنندم
ز من فرياد ميآيد كه خاموش
ز بانگ رود و آواي سرودم
دگر جاي نصيحت نيست در گوش
مرا گويند چشم از وي بپوشان
*ورا گو برقعي بر خويشتن پوش
نشاني زان پري تا در خيالست
نيايد هرگز اين ديوانه با هوش
نمي شايد گرفتن چشمه چشم
كه درياي درون ميآورد جوش
بيا تا هر چه هست از دست محبوب
*بياشاميم اگر زهرست اگر نوش
مرا در خاك راه دوست بگذار*
بر او گو دشمن اندر خون من كوش
نه ياري سست پيمانست سعدي
كه در سختي كند ياري فراموش
#سعدی
❥🦋❥💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تو را که درد نباشد
ز درد ما چه تفاوت
تو حال تشنه ندانی که بر کنار جویی...
#سعدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری
ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری
یا خلوتی برآور یا برقعی فرو هل
ور نه به شکل شیرین شور از جهان برآری
هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری
عود است زیر دامن یا گل در آستینت
یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این میکشد به زورم وآن میکشد به زاری
ور قید میگشایی وحشی نمیگریزد
در بند خوبرویان خوشتر که رستگاری
زاول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
عمری دگر بباید بعد از فراق (وفات) ما را
کاین عمر صرف کردیم (طی نمودیم) اندر امیدواری
ترسم نماز صوفی با صحبت خیالت
باطل بود که صورت بر قبله مینگاری
هر درد را که بینی درمان و چارهای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری
#سعدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تو فارغی و عشقت بازیچه مینماید
تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی
#سعدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دردم از غمِ عشق، در دل و جان ماند
با تو بودن، درمانِ هر غم و نام ماند
#سعدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
قوم از شراب مست و ز منظور بى نصيب
من مست از او چنان ڪه نخواهم شراب را
#سعدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شـب هـا گــذرد
ڪـه دیـده نـتـوانـم بـسـت
مَـردُم هـمـه از خـواب و
مـن از فـڪـر تـو مـسـت
#سعدی
شـبـتـون بـه مـهـر و عـشـق
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتوندلارام
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky