5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در قحطی وخشکسالی نگاهم
ابرهای گریه عقیم میشود
کاش باران ببارد
وبهار شود نگاهم در نگاه تو
#م_لرستانی(ترگل)
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوچه ها را دوره کردم تا ببینم روی او
شوق دیدارش مرا هی میکشانَد سوی او
از جنون سرشارم و لبریز از دلتنگیام
عشق میداند چه با من میکند جادوی او
از همان روزی که سر بر شانههای من گذاشت
مانده بر پیراهنم عطر خوشی از بوی او
چون نقاب از چهره بردارد تحمّل کی کنم؟
طاقت از دل میبَرَد آن چشم و آن ابروی او
حبس باید شد در آغوش نگاری تا ابد
آه از آن دم که بپیچد بر تنم بازوی او
آرزو دارم اگر روزی وصالش رخ دهد
در بغل هرشب ببافم با ظرافت موی او
قایقِ سرگشتهام بر موجِ دریاها رها
میبَرَد هر جا که میخواهد مرا، پاروی او
#حمیدرضا_آبروان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#پروانهایدردامعنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۳۱ 🎬
من:خاله هاجر منم سلما ,چرا میزنی؟
لیلا هم دیگه هق هقش هوا شده بود.
ام عمر:من خاله ی تو نیستم عفریته,من ام عمرهستم,مادر عمر,همونکه توی چشم سفید دست رد به خواسته ی دلش زدی وبرای انتقام از تو به جنگ تمام ایزدیهای مغرور وکافر به روستاهای ایزدی اطراف, حمله برد ویک ایزدی کافر اورا شهید کرد....ودوباره افتادبه جانم وتا زمانی که خسته نشد ,دست اززدن نکشید.
ابوعمر خنده تمسخرامیزی کردوبه زیرزمین خانه اشاره کرد وگفت:آنجا محل اقامت شماست ,البته پراز خرت وپرت واشغال است ,زود بروید وبرای خودتان جایی باز کنید.
لنگ لنگان در حالی که لیلا دستم راگرفته بود وارد زیرزمین شدیم,معماری خانه های این محله شبیهه به هم بود ,یعنی خانه ابوعمر هم دقیقا نقشه خانه ماراداشت وهمین باعث میشد بیشتر وبیشتر احساس تألم وغصه کنیم.
داخل زیرزمین هیچ جای خالی نبود,با کمک هم ,دستهایمان راباز کردیم وشروع کردیم وسایل یک طرف را به ان طرف حمل کردن وروی هم انباشته کردن ,بالاخره یک گوشه, اندازه ی خواب دونفر جابازشد واز داخل وسایل زیرزمین تکه حصیری کهنه پیدا کردیم وبه جای,قالی وتشک و..زیرپایمان انداختیم.
خورشید غروب کرده بودومادرتاریکی محض درسکوتی سنگین نشسته بودیم وهرکدام درافکارخودغرق بودیم,بس که این چندروز گریه کرده بودیم,انگار چشمه ی اشکمان خشکیده بود , باید تغییری دراین وضعیت میدادم بلندشدم وبرق زیرزمین را روشن کردم.
لیلا:سلما خاموشش کن ,یه بارمیبینی اومدن وهمین را بهانه کردن ودوباره اذیتمان میکنند...
من:بزار روشن باشه,انگاری یادشان رفته ماهم هستیم.
نزدیک نیمه شب بود هیچ کس به ما سری نزد وما هم میترسیدیم که حتی به توالت برویم..گرچه احتیاجی هم نبود چون آدمی که هیچ نخورده لاجرم به قضای حاجت هم احتیاج ندارد اما من باید نمازمیخواندم.
چون امکان رفتن به توالت نبود,تیمم کردم .
لیلا این چندروزه متوجه شده بود که شیعه شدم ,پس گفت تا هیچ کس نیامده نمازت رابخوان...
سریع شروع به خواندن کردم.
بعدازنماز ,کنارلیلا دراز کشیدم ودیگر چیزی نفهمیدم.
وای کاش میمردم وصبح فردا رانمیدیدم وشاهد حوادث غمبارش نمیشدم.
#ادامه_دارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارالها!!!❤️
از کوی تو بیرون نرود پای خيالم....
نکند فرق به حالم
چه برانی
چه بخوانی....
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی..
نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی
نه من آنم که ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد....
نروم باز به جایی
پشت ديوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در
که جز این خانه مرا نيست پناهی...
🌓🌓🌓🌓
شبتون در پناه خدا
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
✨بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ✨
به نام آفریننده ی فصل ها و رنگها
خـــــــداوندا
به نـــــامت، به یادت و به عشـــــقت
روزی دیگر از
زندگانی ام را آغـــــاز میکنم
الهی به امید تو
پشتیبانم بـــــاش 🤲
صبح
بوی زندگی
بوی راستگویی
بوی دوست داشتن و
بوی عشق و مهربانی میدهد
الهی روزگارتون مثل صبح
سرشار از عطر خوش زندگی باشد
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون پراز خیر وخوبی
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
خدا کند من و تو در کنار هم باشیم
در این خزان پر از غم بهار هم باشیم
اگر که غرق در آشفتگی شدیم، ایکاش
کنار ساحل غمها قرار هم باشیم
همیشه خواستهام از خدا نگاهت را
تو هم بخواه که عمری نگار هم باشیم
بیا غزل بسراییم در ستایش عشق
بیا غزالِ دلم! شهریار هم باشیم
چه خوب میشود ای نازنینِ شیرینم
همیشه همدم و همراه و یار هم باشیم
بیا که راز درون را به بوسه فاش کنیم
و تا ابد من و تو رازدار هم باشیم
جمعه ۲۹ تیر ۱۴۰۳
#جواد_محمدی_دهنوی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
"چنان که چوب تبر هستم و نمی شکنم"
منم که در تب و تاب زمان نمی شکنم
اگرچه قد خمیدم و پشتم هلالی است
به لام دفتر حرفم، ببین نمی شکنم
بسی در این زمانه به قلبم ترک زدند
ولی منم که به این دشنه ها نمی شکنم
#مهتا_منتظر
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
آخر تیر... - @mer30tv.mp3
5.49M
صبح 31 تیر
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هدایت شده از اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
16.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️#شعر_خوانی
📌خورزوخان
____ _____ _____ _____ _____
من با مخاطبهای خود کاری ندارم
اغلب فقط دنبال خورزوخان خویشم🤗
____ _____ _____ _____ _____
فرمانروای بادها گفتند منرا
حالا به فکر فرصت طوفان خویشم😷
____ _____ _____ _____ _____
👤 احمد رفیعی وردنجانی
براتون پشت صحنههم داریم حتما تا آخر کلیپ رو ببینید😍
#کرونا #بایدن #خورزوخان #فرمانروای_بادها #آمریکا #نوش_جان #طنز #شعر_طنز
💭نوشجان، اولین انجمن شعر اینجوری در جهان
🇮🇷 @nooshejan_tanz 🔨
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei